لحظه ای با اهل حق

فهرست کتاب

نبرد حق و باطل

نبرد حق و باطل

جای تعجب و حیرانی است و چقدر باعث درد و غم است که هلاکوخان الان در پی هتک حرمت همسر خلیفۀ وقت می‌باشد، از سوی دیگر آن بانوی عفیف و پاکدامن از قصد و ارادۀ شوم هلاکوخان باخبر گردیده و الان در این اندیشه است که هلاکوخان را چگونه از پای در آورد، در همچنین وضعیت بسیار تیره و تار اگر این‌چنین رویداد تلخی پیش بیاید جای هیچ‌گونه نگرانی نخواهد بود، زیرا قبل از آن، ناموس و عفت دختران و زنان بی‌‌شماری در این خطه، توسط خون‌آشامان و همین درندگان نیروهای متجاوز از بین رفته بود. ملکه وقتی متوجه شد راه نجاتی در پیش نیست، در پی راه چاره و راه‌حل مناسبی شد، چنان‌چه به کنیزش چیزی گفت و مطمئن شد از آن‌چه در پیش گرفته جان سالم بدر خواهد برد. در همان اطاقی که هلاکوخان نشسته بود، ملکه هم بدون احساس کوچک‌ترین خوف و هراسی وارد شد و به هلاکوخان گفت: این شمشیر از خلیفه است و دارای خصوصیات زیادی می‌باشد. از خصوصیاتش یکی این است مادامی که خلیفه آن را استعمال نکند، کسی دیگر را نمی‌تواند زخمی کند. اگر باور نداری آن ‌را جلو روی شما مورد آزمایش قرار خواهیم داد. هلاکوخان از سخنان ملکه شگفت‌‌زده شده بود. چنان‌چه ملکه به کنیزش (طبق نقشه از پیش طرح‌ریزی شده) اشاره نمود. کنیز با یک ضربۀ شمشیر، این بانوی پاکدامن را جلو روی هلاکوخانه به دو نصف نمود. آری، با این نقشه بسیار ظریفانه توانست خویشتن را از نقشه‌های شوم هلاکوخان نجات دهد. و به این دژخیمان درس عبرتناکی داد و گویا به آنان این درس را داد: تو (و امثالت) می‌توانی جان ما را بگیری و به قتل برسانی، اما هرگز نخواهی توانست به اهداف شوم وغیراخلاقی که منافی عفت و حیاء باشد برسی.