نسبت به ما بدبین مباش
بانوئی از بانوان عبادتگزار بصره در راز و نیازهایش اینطور میگفت: پروردگارا، آیا قلبی که سرشار از عشق و محبت تو است را میسوزانی؟ ابوالقاسم قشیری / میگوید: در یکی از شبها همین بانو همینطور میگفت که ناگهان این آواز را شنید: عادت ما بر این نیست (که عاشق خویش را از بین ببریم)، نسبت به ما بدبین مباش. یک دفعه حضرت سفیان ثوری / به محضر این بانو تشریف برده چنین گفت: اف بر غمهای زیاد، به محض اینکه این سخن را شنید گفت: ای سفیان، دروغ نگو، واقعاً اگر فکر و غم آخرت کامل باشد، آن موقع برایت نفس کشیدن هم دشوار خواهد بود[٩٤].
[٩٤]- مرآة الجنان از یافعی ج ١ ص ٢٨٢.