رویاروئی سفیان با مهدی (خلیفه عباسی)
حضرت سفیان ثوری از رفتن به دربار شاهان و امیران، به شدت امتناع میورزید، یک دفعه به دربار مهدی فراخوانده شد. هنگام حضور در مجلس، آداب رسمی در حضور پادشاهان را مراعات ننمود، مهدی به عنوان شوخی گفت: خودتان را از ما بسیار دور نگه میداری، فکر میکنید نمیتوانم به شما گزند و یا آسیبی برسانم؟ اکنون در اختیار من هستی، هرطور بخواهم میتوانم با تو برخورد بکنم. حضرت سفیان / فرمودند: (این را بدان) هر حکمی را برعلیه من صادر کنی، همین حکم را خداوند علیه تو به اجرا درخواهد آورد. درباریان با شنیدن این پاسخ، خواستار مجازات حضرت سفیان / شدند، اما مهدی گفت: میخواهید بزرگان را بکشید و از خیر و برکات آنان، خویشتن را محروم نمائید، فوراً طی حکمی ایشان را به سمت قاضی در کوفه برگزید و اعلان فرمود: کسی حق مداخلت در قضاوتهای ایشان را نخواهد داشت. حضرت سفیان / در آن مجلس حکم قضاوت را تحویل گرفت، اما بعد از خارج شدن از آنجا؛ آن را مچاله نموده و در امواج سهمگین دریا انداخت. و خودش را از انظار مردم پنهان داشت. مهدی با توجه به تلاشهای زیادی نتوانست ایشان را پیدا کند[٢٣].
[٢٣]- مروج الذهب از مسعودی ج ٦ ص ٢٥٧-٢٥٨.