شوق و خوف حضرت عمر رضی الله عنه
معیار شناسائی اخلاق و خشیت هر شخصی موقوف به چگونگی خشیت الهی وی میباشد، شخصیت بزرگی چون حضرت عمر س بر اثر شدت خوف الهی آنچنان لرزه بر اندام میشد و به خود میپیچید که برخی مواقع میگفت: اگر از آسمان این ندا آید که به جز یک نفر، همه از اهل بهشتاند، باز هم این تصور را خواهم نمود که آن یک نفر (شاید) من باشم که بخشیدنش غیرممکن باشد. یک دفعه در مسیر راهشان خسی را برداشته و نفسش را مورد خطاب قرار داده و گفت: ای کاش، خس و خاشاکی میبودم و ای کاش، اصلاً به دنیا نمیآمدم. مدام در عشق رسول الله ج محو مستغرق بودند، بعد از درگذشت رسول الله ج دچار مدهوشی گشتند، بعد از آن هر وقت زمان رسول الله ج را به یاد میآوردند به شدت میگریستند. یک دفعه در ضمن مسافرتی به شام، وقتی حضرت بلال س در مسجد بیتالمقدس مشغول دادن اذان شد، ناگهان عهد مبارک رسول الله ج به یادشان افتاد، غم و اندوه فراموش شده از سر نو تازه گردید و در فراق محبوب آنچنان گریست که آوازش بند آمد[٢٦].
[٢٦]- فتوح الشام از ازدی، فتح بیتالمقدس.