لحظه ای با اهل حق

فهرست کتاب

فراست مؤمن

فراست مؤمن

علامه سبکی / می‌فرماید: عبدالله بن بلتاجی / و شیخ عزالدین بن عبدالسلام / با هم دوست و بسیار صمیمی بودند، عبدالله بلتاجی / در روستا زندگی می‌کرد و هر سال از روستا برای شیخ عزالدین / هدایا و تحفه می‌فرستاد. یک‌ دفعه در میان هدیه‌هائی که فرستاده بود قوطی پنیری هم موجود بود، وقتی قاصد وارد شهر مصر گردید (به صورتی) قوطی پنیر شکست و پنیرها ریختند، بعداً قاصد از یک شخص ذمی پنیری خریده و آن را در میان هدایا گذاشته سپس آنها را تقدیم حضرت شیخ نمود، شیخ همۀ هدیه‌ها را پذیرفت اما آن قوطی پنیر را نپذیرفت و به قاصد گفت که به دوستم بگو: چون در درست کردن پنیر، دست زنی شامل بوده و قبل از آن دستش آلوده به گوشت خنزیر بوده به همین خاطر از پذیرفتن آن امتناع می‌ورزم[٣٤].

[٣٤]- طبقات الشافعیة از علامه سبکی ج ٥ ص ٨٢.