نوع رفتارهایی که مردم آن را دوست دارند
معمولا مردم کسی را که به آنان توجه کرده و غمخوار آنان است و بخاطر آنان تلاش میکند و سعی میکند، بداند مردم در چه فکری هستند و چه چیزی فکر آنان را بخود مشغول کرده است و زمانی که صحبت میکنند، به حرفهایشان گوش فرا دهد، آنچه را که مردم میگویند خلاصه و روشن گرداند، و در رابطه با مطالبات مردم دقت و خردهبینی و مناقشه میکند، دوست دارند. روشهای مذکور در بالا اگر بخوبی انجام گیرد به حقیقت راههای دعوتکننده قویی و خوبی برای جلب رضایت مردم هستند.
همچنین کسیکه حاجت و نیاز مردم را برآورده میکند و به آنان هدایای فراوانی تقدیم میدارد، میتواند جزء کسانی باشد که مردم او را دوست دارند، و همه اینها نشاندهنده توجه و اهتمام و تلاش برای مردم است و در حدیث شریف آمده است که:
«تهادوا تحابوا» [۱۶].
«به همدیگر هدیه بدهید تا یکدیگر را دوست داشته باشید».
بعضی وقتها هدیه از لحاظ قیمت خیلی کم است ولی نوعی سرور و شادی ایجاد میکند و نهایت توجه و عنایت به طرف مقابل را نشان میدهد و همین توجه و اهتمام مورد نظر است. میخواهم در این رابطه داستانی برای شما تعریف کنم: دوستی داریم که در بریطانیا با یک دوست دیگر انگلیسی ملاقات میکند، و گویا او مسلمان شده بود، و این دوست ما او را به زبان انگلیسی به یک جلسه درسی دعوت میکند تا شاید او هم یاد بگیرد، ولی آن مرد انگلیسی اول مرتبه دعوت او را قبول نمیکند بار دیگر او را دعوت میکند باز قبول نمیکند ولی این دفعه او را جهت صرف غذا به میهمانی دعوت میکند، آن مرد قبول میکند و در این فاصله در باره مسلمان شدنش با او صحبت میکند. این نوع برخورد، نزد هر مسلمان جدیدی مهم و قابل توجه است.
گویا تنهایی با پدر و مادرش که هیچگونه اهتمام و توجهی به مسلمان شدن او نداشتهاند، زندگی میکرد، و بعضی وقتها به مسجد میرفت و بنا به گفته خود با بودن در مسجد احساس آرامش عجیبی میکرد، زیرا در رابطه با حالت درونی خاصی که برایش بوجود آمده بود، صحبت میکرد. او از زندگی کردن با پدر و مادر کافر خود احساس ناراحتی و دلتنگی میکرد چون هیچ کسی به او توجه نمیکرد. بعد از این گفتهها دوست ما به او میگوید: که جلسه درسی با زبان انگلیسی و عربی وجود دارد، اگر دوست داشته باشی. و آن مرد مسلمان درس عربی را انتخاب کرده بود و زمانی که به او میگوید: میترسم که درس را نفهمی. میگوید: سعی میکنم که یاد بگیرم و قسمتهایی که را نمیفهمم سوال میکنم. از آن وقت تا حالا جلسه درس انگلیسی و جلسه درس عربی هیچکدام را ترک نکرده است، و او الان حدود ۱۵ ساعت در روز وقت خود را صرف دعوت به دین الله -سبحانه وتعالی- میکند. زیرا کسی را یافته است که به حرفها و درد دلهای او و مسائل او گوش میدهد، و میتواند در مورد آنچه که فکر او را به خود مشغول کرده است، صحبت کند. مردم نیاز مند کسی هستند که بداند چه چیزی فکر آنها را به خود مشغول کرده است؟ و تا حدی نیاز درونی آنها را بشناسد و همچنین بداند علاقات، دل مشغولیها، نگرانیها، و دغدغههای فکری آنها چیست؟ نیازمند این نیستند که به آنها بگویی بر شما واجب است که این و آن را بدانید یا بشناسید. این نوع برخورد مهم نیست بلکه آنچه که مهم است محبت و پذیرش چنین کاری را در آنان ایجاد کنی. بطوری که سعی بر یادگیری آن بشود.
رسول اکرمصدرحدیث صحیحی میفرماید:
«أحب الناس إلى اللهﻷ أنفعهم للناس وأحب الأعمال إلى اللهﻷ سرور تدخله على مسلم، تكشف عنه كربة، أو تقضي عنه دينا، أو تطرد عنه جوعا؟ ولو أن تمشي مع أخيك في حاجة أحب إلي من أن تعتكف في المسجد شهراً» [۱۷].
محبوبترین مردم نزد الله -عزوجل- نافعترین آنها برای مردم است و محبوبترین اعمال نزد الله عزوجل شادی است که در دل مسلمان ایجاد میکنی، ناراحتی و سختی که از سر او رفع میکنی یا قرض او را ادا میکنی یا گرسنگی او را برطرف میکنی، و اگر بخاطر رفع نیاز و برطرف کردن مشکل برادرت با او همراه شوی و قدم برداری، نزد من از اعتکاف یک ماه در مسجد محبوبتر و خوشتر است.
اگر مسئولین بدانند که نهایت ارتباط آنها با مردم رفع نیازهای آنها است، مطمئنا کارشان را در اسرع وقت انجام میدهند و اگر متقابلا مردم در مورد اسلام اطلاع و آگاهی داشته باشند و به دستورات آن عمل کنند جامعه را بصورت جامعهای نمونه و الگو خواهی دید، و این چیز مطلوب ماست. اتفاقی که به عنوان تجربه در کشور فرانسه پیش آمد، این بود که:
کارگران کارخانهها در آن کشور اعتصاب کردند ولی در میان آنان بعضی از کارگران دست برنداشتند، مشخص شد که این دسته از کارگران با رؤسای خود در ارتباط بودهاند، لذا آن دسته از کارگرانی که رؤسایشان با آنان ارتباط شخصی و نزدیک داشتهاند و به آنان عنایت خاص داشته و آنان را یاری و مساعدت میکردند، همان کسانی بودند که اعتصاب نکردند، در حالیکه از جانب کارگرانی که رؤسایشان، آنان را آلت دست خود قرار داده و نسبت به مساعدت و یاری آنان توجه و عنایت خاص نداشتند، کینه و دشمنی عمیقی که از قبل در درونشان بود، ظاهر شد.
[۱۶] (ارواء الغلیل): من حدیث أبو هریرة، وحسنه الألبانی. وهو فی الموطأ، ومجمع الزوائد، والسنن الکبری للبیهقی من حدیث نفر من أصحاب رسول الله ج. [۱۷] الطبرانی فی الکبیر والصغیر، و مجمع الزوائد و کشف الخفاء، من حدیث ابن عمرب.