فصل اول: مفهوم سفر و مسافر
سفر جمع سافر و مسافرون جمع مسافر است و سفر و مسافرون دارای یک معنا هستند.
و مسافر، به خاطر برداشتن نقاب آرامش از صورتش، ترک مکان زندگیش، گرفتن آرامش و راحتی از جانش و نمایش دادن وجودش در فضای باز، به مسافر نامگذاری شده است.
و سفر، بخاطر اینکه نقاب از چهرۀ مسافران و اخلاقیات آنها بر میدارد و هر آنچه را که مخفی و پنهان است آشکار میکند، به سفر نامگذاری شده است [۱].
پس معلوم شد که سفر به خاطر بریدن و تمام کردن مسافت، به سفر نامگذاری شده، زیرا، از اخلاق مردمان پرده میکشد، و از جمله میتواند به این گفته اشاره کرد: «سفرت الـمرأة عن وجهها»: «زن نقاب را از صورتش برداشت» و این زمانی است که زن صورتش را آشکار میکند.
و سفر یعنی خارج شدن انسان از بناها و سازههای اقامتگاهش به قصد مکانی آنقدر دور که قصر کردن نماز آنجا درست باشد [۲].
[۱] لسان العرب، ابن منظور (۴/۳۶۸). و گفته شده: سفر از نظر لغوی: سپری کردن مسافتی، و از لحاظ شرعی: خارج شدن با هدفی خاص و طی کردن مسیر سه شبانهروز یا بیشتر از آن باشتر یا پای پیاده. تعریفات، جرجانی، ص (۱۵٧) و گفته شده: مسافر کسی است که قصد رفتن با پای پیاده به حالت متوسط به مدت سه شبانه روز را دارد و خانهاش را ترک کرده، تعریفات، جرجانی، ص ۲۶۶. [۲] معجم لغة الفقهاء، دکتر محمد رواس، ص (۲۱٩).