سفر و احکام آن در پرتو قرآن و سنت

فهرست کتاب

فصل شانزدهم: جمع کردن نمازها، انواع و درجات آن

فصل شانزدهم: جمع کردن نمازها، انواع و درجات آن

۱) جمع کردن در عرفه: به دلیل روایت عبدالله‌بن عمر س: «آنها بین نماز ظهر و عصر را بر اساس سنت پیامبر صجمع می‌کردند» [۱٧۱]. «و ابن عمر سهر زمان از نمازی با جماعت باز می‌ماند، با نماز بعدی آن را جمع می‌کرد و با جماعت می‌خواند» [۱٧۲].

جابر سدر روایتی که از حجه‌الوداع آورده در قسمتی از آن می‌گوید: «پیامبر صوقتی به وسط صحرای عرفات رسید، خطبه‌ای برای مردم خواند، سپس اذان گفته شد، و نماز اقامه شد، و پیامبر صنماز ظهر را برای مردم امامت کرد، سپس اقامه شد، و پیامبر صنماز عصر را برای مردم امامت کرد و بین این دو نماز چیزی نخواند ـ یعنی: هر دو نماز را پشت سرهم خواند ـ» [۱٧۳].

و دلیل بر اینکه، پیامبر صنماز ظهر را دو رکعت و نماز عصر را دو رکعت خوانده، روایت انس ساست: «با پیامبر صاز مدینه به‌سوی مکه خارج شدیم، و او نمازهایش ـ نمازهای چهار رکعتی ـ را دو رکعت، دو رکعت می‌خواند، تا زمانی که به مدینه برگشتیم». و در روایتی از مسلم آمده: «از مدینه به‌سوی حج خارج شدیم» [۱٧۴].

۲) جمع کردن در مزدلفه: جابر سمی‌گوید: پیامبر صزمانی که از عرفه بازگشت: «به مزدلفه رفت و در آنها نماز مغرب و عشاء را با یک اذان و دو اقامه خواند و بین این دو نماز، هیچ نماز سنتی نخواند [۱٧۵]» [۱٧۶].

اسامه‌بن زید سمی‌گوید: «پیامبر صزمانی که به مزدلفه آمد، از شترش پایین آمد و وضوی کاملی گرفت، سپس نماز اقامه شد، و نماز مغرب را برای مردم خواند، سپس هر کس شترش را کنار محل اطراقش، خواباند، سپس نماز عشاء اقامه شد و پیامبر صنماز عشاء را برای مردم خواندن و بین این دو نماز، هیچ نماز سنتی نخواند» [۱٧٧].

عبدالله‌بن عمر سمی‌گوید: «رسول خدا صبین نماز مغرب و عشاء را جمع کرد، بگونه‌ای که حتی یک رکعت نماز بین آنها نخواند، و سه رکعت نماز مغرب را و سپس دو رکعت نماز عشاء را خواند» [۱٧۸].

۳) جمع کردن در سایر سفرها در اثنای سفر در اوقات مختلف: از ابن عباس سروایت است که: «رسول خدا صبین نماز ظهر و عصر را اگر در حین سفر و رفتن بود، جمع می‌کرد [۱٧٩]، و بین نماز مغرب و عشاء را نیز جمع می‌کرد) [۱۸۰]. از ابن عمر سروایت است که: «پیامبر صبین نماز مغرب و عشاء را اگر در سفرش عجله داشت جمع می‌کرد [۱۸۱]» [۱۸۲].

از انس سروایت است که: «پیامبر ص بین نماز مغرب و عشاء را در سفر جمع می‌کرد» [۱۸۳].

حافظ‌ ابن حجر عسقلانی / می‌گوید: «در این باره سه روایت آمده [۱۸۴]: روایت ابن عمر که مقید به حالتی است که پیامبر صدر سفرش عجله داشت و می‌خواست زود حرکت کند و روایت ابن عباس که مقید به حالتی است که پیامبر صدر حین سفر و رفتن و گرماگرم طی طریق بود، و روایت انس که به طور مطلق آمده و خاص سفر است. و مصنف ـ بخاری ـ عنوان این باب را به طور مطلق آورده که در آن اشاره به عمل مطلق ـ کرده؛ چون عمل مقید، جزئی از اجزای عمل مطلق می‌باشد و ظاهراً بخاری، جایز بودن جمع در سفر به طور مطلق را روا دانسته، و در این بین فرقی نیست میان شخصی که در حین سفر و رفتن و گرماگرم طی طریق یا شخصی که در سفرش عجله دارد و می‌خواهد زود حرکت کند یا شخصی که فقط در سفر به سر می‌برد و هیچ کدام از دو حالت قبلی را ندارد» [۱۸۵]. و اکثر صحابه نیز بر این رأی بوده‌اند [۱۸۶]و احادیث صحیح و شفاف نیز بر همین مسئله تأکید می‌کنند [۱۸٧].

از انس بن مالک سروایت است که: «پیامبر صهر گاه قبل از زوال خورشید از وسط آسمان و رسیدن وقت نماز ظهر شروع به سفر می‌کرد [۱۸۸]نماز ظهر را تا وقت نماز عصر به تأخیر می‌انداخت و به هنگام نماز عصر توقف می‌کرد و نماز ظهر و عصر را با هم می‌خواند و هر گاه قبل از حرکت او خورشید از وسط آسمان تجاوز می‌کرد و وقت نماز ظهر می‌رسید، نماز ظهر را می‌خواند و بعداً حرکت می‌کرد» [۱۸٩].

و در روایتی از حاکم که در کتاب اربعین آمده که: «پیامبر صنماز ظهر و عصر را با هم می‌خواند سپس حرکت می‌کرد» [۱٩۰].

و در روایتی از ابی‌نعیم در مستخرج مسلم آمده که: «پیامبر صاگر در سفر بود، و آفتاب زوال ـ از وسط آسمان تجاوز ـ می‌کرد، نماز ظهر و عصر را با هم می‌خواند سپس حرکت می‌کرد» [۱٩۱].

و از استادمان، امام عبدالعزیز بن باز شنیدم که می‌فرمود: «این مسئله اشاره به رعایت زمان رهسپاری ـ قبل از زوال خورشید یا بعد از زوال آن ـ دارد و شیوۀ جمع بین نمازها بستگی به زمان آغاز سفر دارد. اگر آغاز سفر قبل از وقت زوال خورشید باشد، شخص مسافر به صورت جمع التأخیر نمازهایش را می‌خواند و اگر آغاز سفر بعد از وقت زوال باشد شخص مسافر به صورت جمع التقدیم نمازهایش را می‌خواند.

و جمع التقدیم بهتر و مناسب‌تر است. هر چند که هر دو نوع جمع جایزند، چون در این حالت وقت هر دو نمازی که با هم جمع می‌شوند به عنوان یک وقت واحد محسوب می‌شوند، پس چه در اول وقت و چه در آخر وقت نمازش را بخواند، اشکالی ندارد،

در حالت سفر یا مریضی، وقت نماز ظهر و عصر با هم به عنوان یک وقت واحد حساب می‌شوند. و وقت نماز مغرب و عشاء نیز به عنوان یک وقت واحد محسوب می‌شوند. ولی بهتر و مناسب‌تر آن است که نماز در اول وقتش خوانده شود(جمع التقدیم)» [۱٩۲].

و دلیل بر درست بودن جمع التقدیم روایت معاذبن حنبل ساست که «با رسول خدا صبرای جنگ تبوک از مدینه خارج شدیم، و او نماز ظهر و عصر را با هم و نماز مغرب و عشاء را باهم خواند» [۱٩۳].

و در روایتی که ترمذی و ابوداود از معاذ سآورده‌اند این روایت مجمل قبلی، بهتر شرح داده می‌شود: «پیامبر صوقتی در جنگ تبوک به سر می‌برد، هر گاه قبل از زوال خورشید حرکت می‌کرد، نماز ظهر را به تأخیر می‌انداخت تا با نماز عصر جمع کند و آنها را باهم می‌خواند، و هر گاه بعد از زوال خوشید می‌خواست حرکت کند، عجله می‌کرد در نماز عصر و آن را به نماز ظهر می‌آورد و آنها را باهم می‌خواند، سپس حرکت می‌‌کرد و اگر قبل از مغرب حرکت می‌کرد، نماز مغرب را به تأخیر می‌انداخت تا با نماز عشاء می‌خواند و اگر بعد از نماز مغرب می‌خواست حرکت کند، در نماز عشاء عجله می‌کرد و آن را با نماز مغرب می‌خواند، سپس حرکت می‌کرد» [۱٩۴].

۴) نمازها در سفر به سه شیوه جمع می‌شوند: [۱٩۵]

نوع اول: اگر شخص مسافر در وقت نماز اولی در حال حرکت است، در وقت نماز دومی‌ توقف می‌‌کند، نمازهایش را به صورت جمع التأخیر، در وقت نماز دوم می‌خواند [۱٩۶]. و این نوع جمع، شیوه‌ای است که در صحیح بخاری و مسلم از روایت‌های انس و ابن عمر ـ همچنان که گذشت ـ ثابت است. و این شبیه جمع کردن در مزدلفه است.

نوع دوم: اگر شخص مسافر در وقت نماز اول توقف کرده بود و در وقت نماز دوم می‌خواست حرکت کند، او نمازهایش را به صورت جمع التقدیم در وقت نماز اول می‌خواند. و این شبیه جمع کردن در عرفه است.

و این نوع جمع، از طریق روایت انس سکه حاکم در مسند و ابی‌نعیم در مستخرج مسلم، آن را آورده‌اند و همچنین از طریق روایت معاذ سکه در سنن ترمذی و ابوداود آمده است، ثابت شده است. ـ همچنان که گذشت ـ.

نوع سوم: اگر شخص مسافر در وقت نماز توقف کرده بود و در حال حرکت نبود، مشهورترین شیوه‌ای که از پیامبر صدر این باره آمده این است که، بین نمازها را جمع نمی‌کرد و هر نمازی را در زمان خودش و به صورت قصر می‌خواند، همچنان که پیامبر صدر منی و در اکثر سفرهایش این کار را می‌کرد، ولی گاهی با وجود توقف بین نمازها را جمع می‌کرد، همچنان که در روایتی از معاذ سآمده است که: «آنها با پیامبر صبرای جنگ تبوک خارج شدند، و پیامبر صنماز ظهر و عصر، مغرب و عشاء را باهم جمع کرد، و روزی نماز را به تأخیر انداخت، سپس از چادرش خارج شد و نماز ظهر و عصر را ـ به صورت جمع التأخیر ـ باهم خواند، سپس داخل چادرش شد، سپس از چادرش خارج شد و نماز مغرب و عشاء را باهم خواند» [۱٩٧].

شیخ الإسلام ابن تیمیه /می‌گوید: «از ظاهر روایت چنین مشخص است که او در داخل چادری در سفر اطراق می‌کرد، و نماز ظهر را به تأخیر انداخته سپس خارج شده و نماز ظهر و عصر را باهم خوانده، سپس به داخل چادرش رفته، سپس خارج شده و نماز مغرب و عشاء را باهم خوانده.

داخل و خارج شدن برای خانه و منزل به کار می‌رود، اما برای شخص مسافر، داخل و خارج شد به کار نمی‌رود، بلکه توقف کرد و حرکت کرد به کار می‌رود.

و این روایت اشاره به این دارد که پیامبر صگاهی در سفر بین نمازها را جمع می‌کرد و گاهی جمع نمی‌کرده و این حالت ـ جمع نکردن ـ در اکثر سفرهایش نمایان بوده و مشخص می‌شود که جمع کردن بین نمازها در سفر، مثل قصر کردن نمازها، سنت نیست، بلکه در صورت نیاز چه در سفر یا غیر سفر بین آنها جمع می‌شود. و پیامبر صگاهی در غیر سفر نیز برای اینکه امتش دچار سختی نشوند، بین نمازها را جمع می‌کرد پس شخص مسافر اگر نیاز به جمع کردن داشت، نمازهایش را جمع می‌کند، و فرقی نمی‌کند که در وقت دوم یا اول نماز در حال حرکت باشد یا توقف کردن برایش سخت باشد. یا با وجود توقفش نیازهای دیگر داشته باشد، مثل: نیاز به خواب یا استراحت در وقت نماز ظهر یا وقت نماز عشاء، در وقت نماز ظهر در حالی که خسته، خوا‌ب‌آلود و گرسنه است و نیاز به استراحت و غذا و خواب دارد، نماز ظهر را تا وقت نماز عصر به تأخیر می‌اندازد، یا چون می‌خواهد سر شب زود بخوابد تا نصفه‌های شب که هوا خنک است بیدار شود و به سفرش ادامه دهد، نماز عشاء را به جلو می‌اندازد و در وقت نماز مغرب می‌خواند. و با این اوضاع برای چنین شخصی جمع بین نمازها جایز است.

اما کسی که چندین روز پشت سرهم در روستا یا شهری اطراق کرده، مثل اهل آن شهر محسوب می‌شود: پس این شخص چون مسافر است می‌تواند نمازش را قصر کند، اما نباید آنها را جمع کند» [۱٩۸].

و روایت ابو جحیفه سرا می‌‌توان به عنوان دلیل برای این مواردی که بیان شد، بیاوریم: «هنگامی که پیامبر صدر مکه، منطقۀ بطحاء در حجه‌الوداع، در چادر قرمزی از جنس پوست اطراق کرده بوده، ابوجحیفه نزد پیامبر صآمد، ابوجحیفه می‌گوید: پیامبر صدر گرمای سوزان وسط روز در حالی که ازار و ردای قرمز رنگ پوشیده بود از چادرش خارج شد، و وضو گرفت و بلال اذان گفت، سپس عصایی را که سر آهنی داشت برای او در زمین فرو بردم ـ به عنوان ستره ـ پیامبر صجلو رفت و نماز ظهر را در بطحاء برایشان دو رکعت خواند و عصر را نیز دو رکعت خواند ...» [۱٩٩]. بطحاء: مکان معروفی در نزدیکی مکه است.

امام نووی / می‌گوید: «در این روایت دلیلی بر قصر و جمع کردن در سفر وجود دارد، و دلیلی است بر اینکه بهتر و مناسب‌تر آن است، کسی که می‌خواهد جمع کند، به گونه‌ای باشد که در وقت نماز اول توقف کرده و نماز دوم را به وقت نماز اول بیاورد و به صورت جمع التقدیم بخواند، اما کسی که در وقت اول در حال حرکت است، بهتر است که نماز اول را به وقت نماز دوم به تأخیر اندازد» [۲۰۰]والله اعلم [۲۰۱].

۵) جمع کردن برای مریضی که در صورت ترک آن دچار سختی و ناتوانی شود، جایز است: از ابن عباس سروایت است که: «رسول خدا صدر مدینه، بین نماز ظهر و عصر و بین نماز مغرب و عشاء را جمع می‌کرد، بدون آنکه ترس یا بارانی باشد» و در روایتی دیگر آمده: «رسول خدا صنماز ظهر و عصر، نماز مغرب و عشاء را بدون اینکه ترسی موجود یا در سفری باشد، جمع کرد». از ابن عباس سسؤال شد که پیامبر صبرای چه این کار را کرد؟ ابن عباس گفت: «خواست که امتش دچار سختی نشوند». و در روایتی دیگر آمده: «خواست، هیچ یک از افراد امتش دچار سختی نشوند» [۲۰۲].

از ابن عباس سروایت است که: «در مدینه، هشت رکعت نماز را باهم ـ نماز ظهر و عصر ـ و هفت رکعت نماز را باهم ـ مغرب و عشاء ـ به امامت رسول خداج خواندم» [۲۰۳].

حافظ ابن حجر عسقلانی / می‌گوید: «نهایتاً ممکن است که این جمع کردن مذکور: بخاطر وجود ترس یا سفری یا بارانی باشد. و بعضی از علما این جمع کردن مورد اشاره را برای شخص مریض نیز جایز دانسته‌اند».

امام نووی / می‌گوید: «بعضی از علما می‌گویند: این روایت بر جمع کردن نمازها، به خاطر مریضی یا عذرهای امثال آن حمل می‌شود ... و از تأویل ظاهر حدیث نیز چنین مشخص است، و عمل ابن عباس سو موافقت ابوهریره سبا او نیز بر همین مسئله دلالت دارد. و بخاطر اینکه سختی و ناراحتی‌ای که از خواندن نمازها در حالت مریضی دچار انسان می‌شود از حالتی که باران می‌بارد بیشتر و شدیدتر است» [۲۰۴].

و استادمان امام عبدالعزیز بن عبدالله‌بن باز/ می‌گوید: «راه درست و پسندیده این است که حدیث مذکور، این طور معنا شود که پیامبر صبین نمازها را جمع کرد بخاطر سختی و ناراحتی‌ای که در آن روز دچارش شده بود: یا دچار مریضی شدیدی شده بود یا هوا خیلی سرد بود یا گل و لای زیاد وجو داشت و امثال اینها و سخن ابن عباس سنیز زمانی که از او دربارۀ این جمع کردن، سؤال شد بر همین مسئله ـ وجود مشقت ـ دلالت می‌کند: (برای اینکه امت دچار سختی شوند). و این جوابی بزرگ، درست و شفادهنده‌ای است، والله اعلم» [۲۰۵].

و ثابت شده که پیامبر صبر حمنه دختر جحش زمانی که دچار حیض شد، دستور داد نماز ظهر را به تأخیر و نماز عصر را به جلو بیاندازد، و نماز مغرب را به تأخیر و نماز عشاء را به جلو بیاندازد [۲۰۶]. و این نوع جمع کردن، جمع صوری نامیده می‌شود [۲۰٧].

مترجم: جمع صوری، جمعیست که در آن نماز ظهر در آخر وقتش و نماز عصر در اول وقتش خوانده شود. و یا نماز مغرب در آخر وقتش و نماز عشاء در اول وقتش خوانده شود. که در این حالت شخص نمازگذار، مثل حالت جمع، نمازها را با هم در یک وقت جمع نمی‌کند. بلکه هر نماز را در وقت خودش و نیز به وقت نماز بعدی می‌خواند.

و مرضی که در آن جمع کردن بین نمازها جایز است، مرضی است که آن شخص مریض اگر هر نمازی را در سر وقتش بخواند، دچار سختی و ناراحتی و ناتوانی می‌شود. و شخص مریض در انجام نمازها به شیوۀ جمع التقدیم یا جمع التأخیر مختار است و آنگونه که برایش آسان است آن را انجام می‌دهد. ولی اگر هر دو حالت، جمع التقدیم یا جمع‌التأخیر بر ایشان یکسان بود، در این حالت جمع التأخیر بهتر و درست‌تر است [۲۰۸]، والله اعلم [۲۰٩].

۶) جمع نمازها هنگام باریدن بارانی که مردم را دچار سختی و نارحتی کند: از ابن عباس سروایت است که: «رسول خدا صدر مدینه نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشاء را بدون وجود ترسی یا بارانی جمع کرد». و در روایتی دیگر آمده: «بدون وجود ترسی یا سفری». از ابن عباس سسؤال شد، چرا پیامبر صچنین کاری کرد؟ ابن عباس گفت: «برای اینکه امتش دچار سختی نشود» [۲۱۰].

شیخ المجد ابن تیمیه/ می‌گوید: «سیاق کلام و مضمون این روایت بر جمع کردن بین نمازها در حالت، باریدن باران، وجود ترس و مریضی، دلالت دارد. و به خاطر اجماع علما و زمان‌ها مشخص برای هر نماز، با معنای ظاهری این روایت یعنی، جمع کردن بین نمازها بدون عذر مخالفت کرده می‌شود و سیاق کلام بر شرایط و لوازم جمع کردن باقی می‌ماند. و روایت مربوط به جایز بودن جمع نمازها برای شخص حائض درست است چون دچار حیض شدن هم نوعی مریضی است» [۲۱۱].

علامۀ محقق شیخ محمد ناصرالدین الالبانی/ در مورد این روایت ابن عباس سـ بدون وجود ترسی یا باریدن بارانی ـ می‌فرماید: «از این روایت مشخص می‌شود که، جمع نمازها در هنگام باریدن باران در زمان پیامبر صامری آشکار بوده، و اگر این چنین نباشد، هیچ فائده‌ای در نفی وجود باران سببی واضح برای جمع کردن نمازها نمی‌ماند. در این مسئله تأمل کن» [۲۱۲].

شیخ الإسلام ابن تیمیه / در مورد این سخن ابن عباس (بدون وجود ترسی یا بارانی یا سفری) می‌فرماید: «و جمعی که ابن عباس ذکر کرده نه بخاطر وجود ترس و نه باران و نه سفر، بوده، و به همین خاطر امام احمد از این قول چنین استدلال کرده که جمع نمازها در این حالات، اولا‌تر و صحیح‌تر است. این سخن ابن عباس اشاره به این دارد که جمع کردن بین نمازها در هنگام وجود این موارد ـ ترس، باران و سفر ـ اولاتر است. و این روایت ابن عباس از باب آگاهی نسبت به این عمل است که اگر جمع کردن بین نمازها باعث از بین رفتن سختی و ناراحتی‌ای می‌شود که بدون وجود ترس، باران و سفر دچار انسان شده، پس سختی و ناراحتی‌های حاصل از وجود ترس، باران و سفر، به از بین بردن به وسیله جمع بین نمازها اولاترند» [۲۱۳].

و دربارۀ جع بین نمازها به خاطر باران روایاتی از صحابه و تابعین نقل شده [۲۱۴].

نافع از عبدالله‌بن عمر سروایت می‌کند، «زمانی که امیران قوم به خاطر وجود باران نماز مغرب و عشاء را باهم جمع می‌کردند، ابن عمر نیز با آنها جمع می‌کرد» [۲۱۵].

از هشام‌بن عروه روایت است که: «زمانی که امیران قوم در شب‌های بارانی نماز مغرب و عشاء را باهم جمع می‌کردند، پدرش، عروه، سعیدبن مسیب، ابوبکر بن عبدالرحمن بن حارث بن هشام بن مغیره مخزومی، نیز نماز مغرب و عشاء را باهم جمع می‌کردند و این عمل امیران را رد نمی‌کردند» [۲۱۶].

از موسی‌بن عقبه روایت است که: «عمربن عبدالعزیز زمانی که باران می‌بارید نماز مغرب و عشاء را باهم جمع می‌کرد، و سعید بن مسیب و عروه‌بن زبیر، ابوبکر بن عبدالرحمن و جماعتی از علمای آن زمان نیز با عمربن عبدالعزیز نماز می‌خواند و این عمل را رد نمی‌کردند» [۲۱٧].

شیخ الإسلام ابن تیمیه / می‌گوید: «این روایات اشاره دارند به اینکه جمع بین نمازها به خاطر وجود باران از جمله اموری بود که در مدینه در زمان صحابه و تابعین، رواج فراوانی داشته، و هیچ روایتی دال بر اینکه یکی از صحابه یا تابعین این عمل را انکار کرده باشد نقل نشده، بلکه روایت نقل شده از آنها بر جایز بودن این عمل دلالت دارد.

و همچنین این آثار روایت شده اشاره به این ندارند که پیامبر صفقط در هنگام وجود باران نمازها را باهم جمع کرده، بلکه ایشان حتی به خاطر وجود سبب‌هایی غیر بارش باران هم بین نمازها را جمع کرده، ایشان بین نمازها را با وجود نبود ترس یا بارانی باهم جمع کرده، همچنان که ایشان در سفر بین نمازها را جمع کرده، و همچنین در مدینه بدون وجود ترس یا سفری نمازهایش را جمع کرده، پس سخن ابن عباس ـ بدون وجود ترس یا بارانی یا سفری ـ به معنای نفی جمع بین نمازها در هنگام وجود چنین اسبابی نیست، بلکه اثبات جایز بودن جمع بین نمازها در چنین حالاتی است، چون پیامبر صبدون وجود چنین حالاتی باز بین نمازها را جمع کرده، پس معلوم می‌شود که در هنگام وجود چنین حالاتی به طریق اولی بین نمازها جمع کرده می‌شود» [۲۱۸]والله اعلم [۲۱٩].

امام ابن قدامه مقدسی / می‌گوید: «بارانی که با وجود آن جمع بین نمازها جایز است، بارانی است که لباس‌ها را خیس کند و خارج شدن در آن با سختی و نارحتی همراه باشد. اما وجود مه یا باران خفیفی ـ نم نم باران ـ که لباس‌ها را خیس نکند، باعث جمع بین نمازها نمی‌شود. و حکم برف نیز مثل باران شدید است، چون در معنا و مفهوم آن گنجانده می‌شود. سرما نیز چنین است» [۲۲۰].

و در هنگام جمع کردن نمازها به خاطر باران یا امثال آن بهتر است که به صورت جمع التقدیم باشد، چون علمای سلف در وقت نماز اول، بین نمازها را جمع می‌کردند، و این حالت نیز برای مردم آسان‌تر است، چون اگر جمع کردن جایز شد، دو وقت نمازها به عنوان یک وقت محسوب می‌شوند [۲۲۱].

٧) جمع نمازها به خاطر وجود گل و لای [۲۲۲] و وزش باد شدید سرد: از ابن عباس سروایت است که، «به مؤذنش در روزی بارانی گفت: «وقتی اشهدأن لا إله ‌إلاالله و أشهد أن محمد رسول ‌الله صرا گفتی، حی علی الصلاةنگو»: بلکه بگو: «صلوا في بيوتکم» در خانه‌هایتان نماز بخوانید، مردم کمی این کار را ناپسند شمردند. ابن عباس گفت: از این کار تعجب می‌کنید؟ در حالی که شخصی که از من بهتر است این کار را کرده ـ منظور پیامبر صاست ـ نماز جمعه واجب است [۲۲۳]و من ناپسند دانستم که شما را در سختی بیندازم تا در این گل و لای و خیسی زمین به مسجد بیایید». و در روایتی دیگر آمده: «مؤذن ابن عباس در روز جمعه روزی بارانی، اذان داد ... و ابن عباس گفت: ناپسند دانستم که شما در گل و لای و خیسی زمین راه روید [۲۲۴]» [۲۲۵].

امام نووی می‌گوید: «این روایت دلیلی است بر تخفیف امر نماز جماعت در روزهای بارانی و عذرهایی امثال آن و اگر عذری وجود نداشته باشد امر به نماز جماعت مورد تأکید می‌باشد، و هر کس هم زحمت آمدن به نماز جماعت و سختی و ناراحتی آمدنش را تحمل می‌کند، برایش جایز است، بخاطر این روایت که در آن گفته شده: (تا هر کس می‌خواهد در خانه‌اش نماز بخواند» [۲۲۶].

و ترک نماز جماعت در سفر نیز جایز است.

«این روایت دلیلی است بر ساقط شدن وجوب نماز جمعه در هنگام وجود باران و عذرهایی امثال آن» [۲۲٧].

امام ابن قدامه/ می‌گوید: «اما گل و لای و خیسی زمین، قاضی عیاض گفته: علمای مذهب ما گفته‌اند که آن به عنوان عذر محسوب می‌گردد. چون به سبب گلی شدن کفش‌ها و لباس‌ها مشقت و سختی حاصل می‌شود، همچنان که در هنگام باران مشقت و سختی حاصل می‌شود. و سخن مالک نیز چنین است ...» [۲۲۸].

ابن قدامه در ادامه می‌گوید: «این سخن، سخنی صحیح است، چون گل و لای لباس‌ها و کفش‌ها را کثیف می‌کند. و انسان در معرض لیز خوردن قرار می‌گیرد و به خاطر بدن و لباسش دچار اذیت می‌شود، و مشقت موجود در این حالت، از مشقت موجود در هنگام خیس شدن بیشتر است. و وجود باران به عنوان عذر در ترک جمعه و جماعت یکسان است، چون مشقت مراعات شده در اسقاط حکم جمعه و جماعت هر دو به یک میزانند» [۲۲٩].

و همچنین هنگام وجود باد شدید در شب تاریک سردی که انسان‌ها با بیرون آمدن در آن دچار سختی و ناراحتی شوند، جمع بین نمازها جایز است [۲۳۰]. از شیخ الإسلام ابن تیمیه / سؤال شد، در مورد اینکه، آیا همچنان که جمع کردن بین نماز مغرب و عشاء در هنگام وجود باران جایز است، با وجود سرمای شدید یا باد شدید هم جایز است؟ یا فقط این جمع کردن خاص وجود باران است؟

در جواب فرمودند: «حمد و ستایش برای خدایی که خالق جهانیان است، جمع بین نماز مغرب و عشاء در هنگام وجود باران یا باد شدید یا سرمای شدید یا گل و لای زیاد، جایز است و این صحیح‌ترین قول علما می‌باشد. و ظاهر مذهب امام احمد و مالک و غیر آن دو نیز چنین است، والله اعلم» [۲۳۱].

شیخ الإسلام در ادامه فرمودند: «و خواندن این نمازها به صورت جمع در مساجد در چنین شرایطی، بهتر از ترک جمع کردن نماز در خانه‌ها است، چون این عمل بدعت و مخالف سنت می‌باشد. چون سنت بر این است که نمازهای پنجگانه در مساجد و با جماعت خوانده شوند و این کار به اجماع مسلمانان از نماز خواندن در خانه، بهتر و شایسته‌تر است» [۲۳۲].

علما در مورد جایز بودن جمع بین نماز ظهر و عصر در حالت مقیم بودن و وجود عذرهایی که جمع بین نمازها را جایز می‌کند، اختلاف نظر دارند.

عده‌ای می‌گویند: به غیر از جمع بین نماز مغرب و عشاء جمع دیگری جایز نیست. چون روایاتی که آمده‌اند دلالت بر جمع کردن بین نمازها در شب‌های بارانی دارد.

عده‌ای دیگر می‌گویند: جمع بین نماز ظهر و عصر جایز است، چون روایات وارده جمع کردن نمازها در روزهای بارانی را منع نکرده‌اند، و علت جمع کردن بین نمازها وجود سختی و ناراحتی است، و هر زمان چه در روز یا در شب سختی و ناراحتی دیده شد، جمع بین نمازها جایز است [۲۳۳]. علامه محمدبن قاسم / می‌گوید: «شکل دیگر را که در آن جمع بین نماز ظهر و عصر مثل جمع بین نماز مغرب و عشاء، جایز است، قاضی عیاض، ابوالخطاب، شیخ و غیر آنها برگزیده‌اند، و وزیر هم از احمد همین را روایت کرده و آن را برگزیده و بر آن قطعیت پیدا کرده، و علمای زیدی آن را جایز دانسته‌اند و مذهب شافعی نیز چنین است» [۲۳۴].

علامه عبدالرحمن بن ناصر السعدی می‌گوید: «و درست آن است که هنگام وجود عذر، جمع بین نمازها جایز است، و در صورت عدم عذر، جایز نیست و فوراً پشت سرهم خواندن و نیت هم نمی‌خواهد» [۲۳۵].

استادمان، امام عبدالعزیز بن عبدالله‌بن باز / می‌گوید: «دایرۀ جمع بین نمازها گسترده است، برای شخص مریض جایز است، همچنین برای مسلمانان هنگام وجود باران یا گل و لای و خیسی زمین، جمع بین نماز مغرب و عشاء یا ظهر و عصر، در مساجدشان جایز است ولی قصر آنها جایز نیست. چون قصر کردن اختصاص به سفر دارد. و توفیق با خداوند است» [۲۳۶].

امام‌بن باز /در ادامه می‌فرماید: «دلیل جمع بین نمازها، وجود عذر می‌باشد، هر زمان عذری وجود داشت جایز است بین نمازهای ظهر و عصر، مغرب و عشاء جمع کرده شوند، به خاطر وجود مریضی، سفر، بارن شدید و صحیح‌ترین فتوای علما نیز بر این قرار گرفته، ولی بعضی از اهل علم جمع بین نماز ظهر و عصر را در سرزمینی که در آن باران می‌بارد یا گل و لای زیادی وجود دارد که به سبب آنها ایجاد سختی و ناراحتی می‌شود، ممنوع دانسته‌اند، در حالی که درست‌تر آن است مثل جمع بین نماز مغرب و عشاء، نماز ظهر و عصر نیز باهم جمع کرده شوند، پس زمانی که، گل و لای شدید یا باران شدیدی که ایجاد سختی و ناراحتی کند، وجود داشته باشد، جمع بین نماز ظهر و عصر، مثل جمع بین نماز مغرب و عشاء به حالت جمع التقدیم هیچ اشکالی ندارد، حال چه در اول وقت یا در وسط وقت خوانده شود» [۲۳٧].

اما نماز عصر در هیچ حالتی و با وجود هر نوع عذری که باشد، جایز نیست با نماز جمعه جمع بسته شود، چون جمعه، نمازی منفرد و مستقل در شروط، هئیات، ارکان و ثوابش می‌باشد، و آنچه از سنت رسیده، جمع بین نماز ظهر و عصر است، نقل نشده (از پیامبر ص) که ایشان نماز عصر را با نماز جمعه جمع کرده باشند، ولی اگر شخص مسافر روز جمعه، نماز ظهر را بخواند و نماز جمعه را با اهل آن سرزمین نخواند، اشکالی ندارد که در این حالت نماز عصر را با نماز ظهر بخواند، چون جمعه بر مسافر واجب نیست، و پیامبر صبین نماز ظهر و عصر را در حجه‌الوداع در روز جمعه، روز عرفه، با یک اذان و دو اقامه، بدون آنکه نماز جمعه را بخواند، جمع کرد.

و هر کس به خاطر وجود عذری نماز عصر را با نماز جمعه جمع کرد، واجب است که دوباره نماز عصر را در وقت خودش بخواند، چون او نماز عصر را در غیر وقتش به گونه‌ای که جمع کردن به آن شیوه جایز نیست، خوانده است. پس جمع بین نماز عصر و نماز جمعه نه در هنگام سفر، نه وجود باران و نه وجود گل و لای و نه در سایر موارد، جایز نیست. و هر کس این کار را کند، باید نماز عصر را دوباره در وقتش بخواند [۲۳۸].

وصلی الله وسلم وبارك علی نبينا محمد وعلی آله واصحابه اجـمعين

[۱٧۱] بخاری (۱۶۶۲). [۱٧۲] بخاری (۱۶۶۲). [۱٧۳] مسلم (۱۲۱۸). [۱٧۴] متفق علیه، بخاری (۱۰۸۱)، مسلم (۶٩۳). [۱٧۵] ولم يسبح بينهما: نماز نافله‌ای بین آنها نخواند. جامع الأصول، ابن اثیر (۵/٧۲۱). [۱٧۶] مسلم (۱۲۱۸). [۱٧٧] متفق علیه، بخاری (۱۶٧۲)، مسلم (۱۲۸۰). [۱٧۸] مسلم (۱۲۸۸). [۱٧٩] إذا کان علی ظهر سیر: وقتی که در حال رفتن و حرکت بود. فتح الباری (۲/۵۸۰). [۱۸۰] بخاری (۱۱۰٧). [۱۸۱] إذا جد به السیر: اگر در سفرش عجله داشت و می‌خواست زود حرکت کند. النهایة فی غریب الحدیث (۱/۲۴۴)، حافظ ابن حجر می‌گوید: «إذا جد به السیر: یعنی اگر سفر به او فشار آورده بود و عجله داشت». فتح الباری (۲/۵۸۰). [۱۸۲] متفق علیه، بخاری (۱۱۰۶)، مسلم (٧۰۳). [۱۸۳] بخاری (۱۱۰۸). [۱۸۴] یعنی بخاری /در باب (جمع نمازهای مغرب و عشاء در سفر) این احادیث را آورده است. [۱۸۵] فتح الباری (۲/۵۸۰). [۱۸۶] علما در مورد جمع بین نمازها در سفر دچار اختلاف هستند و دارای چند قول می‌باشند. الف) جایز بودن جمع بین نمازها در سفر به طور مطلق، بر اساس قول اکثر علما در وقت یکی از نمازها، ظهر و عصر، مغرب و عشاء، و عده زیادی از یاران پیامبر صو تابعین و فقهایی مثل: ثوری، شافعی، احمد و مالک بر این قولند. ب) مذهب ابوحنیفه جمع بین نمازها را در سفر فقط در روز عرفه در عرفه و شب مزدلفه در مزدلفه، جایز می‌دانند. ج) و گفته شده که فقط جمع التأخیر در سفر جایز است. و این یکی از روایت‌های نقل شده از امام احمد و قول امام مالک است و ابن حزم نیز همین را برگزیده. و قول اصح و بهتری که دلایل صحیح و واضح نیز بر آن دلالت می‌کند، قول اول می‌باشد. المغنی، ابن قدامه (۳/۱۲٧)، «الشرح الکبير مع المقنع و الإنصاف» (۵/۸۵)، مجموع الفتاوی، ابن تیمیه (۲۴/۲۲)، فتح الباری (۲/۵۸۰)، شرح نووی بر صحیح مسلم (۵/۲۲۰) و «الإعلام بفوائد عمدة الأحکام»، ابن الملقن (۴/٧۱). [۱۸٧] شیخ الإسلام ابن تیمیه/ این طور تشخیص داده که انجام هر نمازی در وقت خودش و به صورت قصر در سفر، بهتر از جمع کردن آنها است در صورتی که نیازی بر جمع کردن وجود نداشته باشد، چون اکثر نمازهای پیامبر ص، نمازهایی بودند که ایشان، آنها را در سفر در وقت‌هایشان می‌خواند. و جمع بین نمازها را چند باری انجام داده، اما جمع کردن بین نمازها در عرفه و مزدلفة شیوه‌ای است که علما بر آن اتفاق دارند و به صورت متواتر روایت شده، و سنت می‌باشد. و جمع کردن نمازها مثل قصر کردن آنها نمی‌باشد، چون قصر کردن سنتی مداوم و همیشگی است ولی جمع کردن رخصتی است که پیش می‌آید و اختصاص به مکانی و زمانی دارد که در آنجا عمل به این رخصت مورد نیاز می‌باشد. مجموع الفتاوی، ابن تیمیه (۲۴/۱٩)، (۲۴/۲۳-۲٧) و باز در ادامه ابن تیمیه /می‌گوید: «هر شخص امی که حالات قصر و جمع کردن نمازها را با هم مساوی بداند و فرقی بین آنها قائل نشود، او شخصی جاهل به سنت رسول خدا صو گفته‌های علمای مسلمانان می‌باشد». مجموع الفتاوی (۲۴/۲٧) «حاشية الروض المربع»، ابن قاسم (۲/۳٩۶). و مرداوی در «الإنصاف مع الشرح الکبير» (۵/۸۵) گفته که: در مذهب حنابله، ترک کردن جمع بین نمازها بهتر و صحیح‌تر می‌باشد. و در قولی دیگر گفته شده: جمع کردن نمازها بهتر است. و علامه محمدبن صالح العثیمین فرموده‌اند: (قول اصح آن است که به دو دلیل جمع کردن نمازها سنت است اگر سببش وجود داشته باشد؛ دلیل اول: جمع کردن، از رخصت‌ها و آسانی‌های خداوند است، و خداوند دوست دارد که به رخصتش عمل شود. دلیل دوم: در جمع کردن، پیروی از رسول خدا صوجود دارد، چون ایشان در هنگام وجود شرایطی که جمع بین نمازها را مباح می‌کرد، آنها را با هم جمع می‌کرد). الشرح الممتع (۴/۵۴۸). [۱۸۸] تریغ الشمش: زاغت الشمش، تزیغ: اگر خورشید از وسط آسمان به‌سوی غرب زوال پیدا کند، جامع الأصول، ابن اثیر (۵/٧۱۰). [۱۸٩] متفق علیه، بخاری (۱۱۱۱)، (۱۱۱۲). [۱٩۰] حافظ ابن حجر در بلوغ المرام، حدیث (۴۶۲) در مورد روایت حاکم در أربعین، گفته: سندش صحیح است. فتح الباری (۲/۵۸۳)، زاد المعاد، ابن القیم (۱/۴٧٧-۴۸۰). [۱٩۱] حافظ ابن حجر در بلوغ المرام به او نسبت داده، و صنعانی در سبل اسلام (۳/۱۴۴). در مورد روایت مستخرج بر صحیح مسلم گفته: «هیچ حرفی در آن نیست». شیخ البانی در ارواء الغلیل بعد از ذکر طرق حدیث گفته: «و از آنچه گذشته ثابت بودن جمع التقدیم از روایت انس از سه طریق مشخص شد». ارواء الغلیل (۳/۳۴)، (۳/۳۲-۳۳). [۱٩۲] از استادمان امام ابن باز هنگام شرحش بر بلوغ المرام، حدیث (۴۶۲) شنیدم. [۱٩۳] مسلم (۱۰۶). [۱٩۴] ترمذی (۵۵۳)، ابوداود (۱۲۰۸-۱۱۲۰) و شیخ البانی در ارواء الغلیل (۳/۳۸) حدیث (۵٧۸) و صحیح سنن ترمذی (۱/۳۰٧) و صحیح سنن ابوداود (۱/۳۰۳) آن را صحیح دانسته است. [۱٩۵] مجموع الفتاوی، ابن تیمیه (۲۴/۶۳). [۱٩۶] شیخ الإسلام ابن تیمیه/می‌گوید: «جمع کردن نمازها در وقت مشترک آنها جایز است، گاهی در اول وقت جمع کرده می‌شوند، مثل جمع کردن بین نمازها توسط پیامبر صدر عرفه، و گاهی در وقت دوم جمع کرده می‌شوند، مثل جمع کردن بین نمازها پیامبر صدر مزدلفه، و بعضی از سفرش‌هایش و گاهی در وسط دو وقت یا در آخر وقت اول، یا در اول وقت دوم، و در سایر زمان‌های دیگر جمع کرده می‌شوند. و همه این اشکال جایزند چون اصل در این مسئله وقت است که وقت هر دو نماز به خاطر ضرورت و نیاز به عنوان یک وقت مشترک محسوب می‌شوند. و جمع کردن نمازها در اول یا وسط یا آخر وقت، بسته به نیاز و مصلحت شخص نمازگزار می‌باشد، و در عرفه و امثال آن جمع التقدیم سنت است و همچنین در جمع کردن به خاطر بارش باران، سنت است که در وقت مغرب، بین نماز مغرب و عشاء جمع ‌شود. حتی در مذهب امام احمد بر این اختلاف است که آیا جمع کردن به خاطر باران، در وقت دوم (جمع التأخیر) جایز است؟». مجموع الفتاوی، ابن تیمیه (۲۴/۵۶). [۱٩٧] نسائی (۵۸٧)، ابوداود (۱۲۰۶)، موطأ مالک (۱/۱۴۳-۱۴۴) و شیخ البانی در صحیح سنن ابوداود (۱/۳۰۳) و صحیح سنن نسائی (۱/۱٩۶) آن را صحیح دانسته است. [۱٩۸] مجموع الفتاوی، ابن تیمیه (۲۴/۶۴-۶۵)، اما شاگردش ابن القیم، به جمع کردن نمازها هنگام نزول باران، معتقد نیست. زاد المعاد فی هدی خیر العباد (۱/۴۸۱)، اما استادمان بن باز، معتقد است که جمع کردن نمازها هنگام نزول باران برای مسافر اشکالی ندارد. ولی ترک آن بهتر است. مجموع الفتاوی، ابن باز (۱۳/۲٩٧). [۱٩٩] متفق علیه، بخاری (۱۸٧)، مسلم (۵۰۳). [۲۰۰] شرح نووی بر صحیح مسلم (۴/۴۶۸). [۲۰۱] علامه محمدبن صالح العثیمین /، اختلاف علما در مسأله جمع کردن نمازها توسط مسافر در هنگام حرکت و اقامت کردن را بیان کرده و می‌گوید: أ) بعضی از علما می‌گویند: جمع کردن برای مسافر فقط هنگامی که مسافر در حال سفر و حرکت است جایز است نه وقتی که در مکانی اقامت گزیده، و دلایلشان را آورده‌اند. ب) و دسته‌ای دیگر می‌گویند: جمع کردن برای مسافر فقط هنگامی که مسافر چه در حال سفر و حرکت باشد و چه در حال اقامت گزیدن در مکانی، جایز است و به دلایل زیر استدلال کرده‌اند: ۱) پیامبر صدر غزوه تبوک در حال که در آنجا اقامت گزیده بود، جمع کرد. ۲) از ظاهر روایت أبی جحیفة سکه در صحیحین (بخاری و مسلم) آمده، چنین استنباط می‌شود که پیامبر صدر أبطح در حجة‌الوداع اقامت گزید و نماز ظهر را دو رکعت و نماز عصر را دو رکعت خواند. ۳) قاعده کلی موجود در روایت ابن عباس: «پیامبر صبین نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشاء را در مدینه بدون وجود ترس یا سفر، جمع می‌کرد». ۴) پیامبر صوقتی جمع کردن بین نمازها به خاطر بارش باران را جایز دانسته پس جایز بودن جمع بین نمازها در سفر به طریق اولی درست است. ۵) اداء کردن نمازها در اوقاتشان و جمع نکردنشان برای مسافر به دلیل سختی، یا کمی آب یا مسائل دیگر، سخت و طاقت‌فرسا می‌باشد. ابن عثیمین/در ادامه می‌گوید: «قول اصح آن است که جمع کردن برای مسافر جایز است، ولی برای مسافری که در حال حرکت است جایز و مستحب است، و برای مسافری که در مکانی اقامت گزیده جایز و غیر مستحب است. و جمع کردن نمازها اشکالی ندارد ولی ترک آن بهتر و درست‌تر است». الشرح الممتع (۴/۵۵۰-۵۵۳). [۲۰۲] مسلم (٧۰۵). [۲۰۳] متفق علیه، بخاری (۵۴۳)، (۱۱٧۴)، مسلم (٧۰۵). [۲۰۴] شرح نووی بر صحیح مسلم (۵/۲۲۵-۲۲۶)، «الإعلام بفوائد عمدة الأحکام»، امام عمربن علی معروف به ابن الملقنی (۴/۸۰). [۲۰۵] تعلیق امام بن باز بر فتح الباری (۲/۲۴). [۲۰۶] ابوداود (۲۸٧)، ترمذی (۱۲۸) و شیخ البانی در ارواء الغلیل (۱۸۸) آن را حسن دانسته است. [۲۰٧] ابن قدامه/ می‌گوید: «از ابوعبدالله روایت شده که در مورد روایت ابن عباس گفته: «این در نزد من برای مریض و زن شیردهنده رخصت و جایز است». و ابن قدامه در ادامه می‌گوید: «و همچنین جمع بین نمازها برای زنی که دچار حیض است و کسی که ادرارش روان است و امثال او، جایز است). المغنی، ابن قدامه (۳/۱۳۵-۱۳۶)، «الشرح الکبير مع المقنع و الإنصاف» (۵/٩۰). [۲۰۸] المغنی، ابن قدامه (۳/۱۳۵-۱۳۶)، و «الشرح الکبير مع المقنع و الإنصاف» (۵/٩۰) و الکافی، ابن قدامه (۱/۴۶۰) و مجموع الفتاوی، ابن تیمیه (۱/۲۳۳)، (۲۲/۲٩۲)، (۲۴/۱۴-۲٩). [۲۰٩] شیخ الإسلام ابن تیمیه می‌گوید: «... به همین خاطر مذهب امام احمد و غیر او مثل طائفه‌ای از یاران مالک و غیر او بر این قولند که: جمع بین نمازها برای شخص اگر در سختی و ناراحتی افتد، جایز است. و مریض نیز بین نمازها را جمع می‌کند، و این قول، مذهب مالک و عده‌ای از یاران شافعی می‌باشد ...» مجموع الفتاوی، ابن تیمیه (۱/۴۳۳)، حاشیة ابن قاسم بر الروض المربع (۲/۳٩۸-۴۰۰)، التمهید، ابن عبدالبر (۱۲/۲۱۱-۲۱۴). [۲۱۰] مسلم (٧۰۵). [۲۱۱] المنتقی من أخبار المصطفی (۲/۴). [۲۱۲] ارواء الغلیل (۳/۴۰). [۲۱۳] مجموع الفتاوی، ابن تیمیه (۲۴/٧۶). [۲۱۴] المغنی، ابن قدامه (۳/۱۳۲). [۲۱۵] موطأ مالک (۱/۱۴۵) و بیهقی (۳/۱۶۸) و شیخ البانی در ارواء الغلیل (۳/۴۱)، حدیث (۵۸۳) آن را صحیح دانسته است. [۲۱۶] بیهقی در السنن الکبری (۳/۱۶۸) و شیخ البانی در ارواء الغلیل (۳/۴۰) سندش را صحیح دانسته است. [۲۱٧] بیهقی در السنن الکبری (۳/۱۶۸) و شیخ البانی در ارواء الغلیل (۳/۴۰) سندش را صحیح دانسته است. [۲۱۸] مجموع الفتاوی، ابن تیمیه (۲۴/۸۳). [۲۱٩] بعضی از فقهاء از ابن عمر روایت کرده‌اند، که پیامبر صبین نماز مغرب و عشاء را در شبی بارانی جمع کرده است. گفتند: نجاد با سند آن را روایت کرده و شیخ البانی در ارواء الغلیل (۳/۳٩) گفته، سندش جداً ضعیف است. الضیاء المقدسی روایت کرده است. اما نجاد، کسی که حدیث به او نسبت داده شده دارای مسند و کتابی بزرگ در سنن است، و شیخ البانی فقط بر اجزایی کم از احادیثش دسترسی پیدا کرده و حدیث را در آن اجزاء نیافته و ممکن است در اجزاء گم شده آن کتاب باشد. ارواء الغلیل (۳/۴۰). [۲۲۰] المغنی، ابن قدامه (۳/۱۳۳). [۲۲۱] المغنی، ابن قدامه (۳/۱۳۶)، المجموع الفتاوی، ابن تیمیه (۲۵/۲۳۰)، (۲۴/۵۶)، الشرح الممتع، ابن عثیمین (۴/۵۶۳). [۲۲۲] الوحل: خاک دارای لایه نازکی است که با رطوبت آغشته شده باشد، زمین لیز، گل و لای، لغزش، لیز، گل، همه به یک معنا هستند. گفته شده که، وحل، بارانی است که روی زمین را خیس کرده باشد. شرح نووی بر صحیح مسلم (۵/۲۱۵)، حاشية الروض المربع، ابن قاسم (۲/۴۱۳). [۲۲۳] الجمعة عزمة: جمعه واجب حتمی، شرح نووی بر صحیح مسلم (۵/۲۴۴). [۲۲۴] مسلم (۶٩٩). [۲۲۵] خلاصه مطلب: جمع بین نمازها در حالات زیر جایز است: ۱) در سفر همراه قصر کردن آنها ۲) شخص مریضی که با ترک کردن جمع نمازها دچار سختی و ناراحتی شود و زنی که دچار حیض شده ۳) زن شیردهنده‌ای که شستن لباس‌هایش برای هر نمازی، او را دچار سختی و ناراحتی کند. ۴) در هنگام بارش باران ۵) در هنگام گل و لای شدید ۶) در هنگام وزش باد سرد و شدید ٧) هنگام وجود یکی از عذرهایی که ترک جمعه و جماعت را مباح می‌کنند. الشرح الممتع (۴/۵۵۸)، «الإختيارات الفقهية»، ابن تیمیه ص (۱۱۲). «الإنصاف في معرفة الراجح من الخلاف مع المقنع و الشرح الکبير» (۵/٩۰)، مجموع الفتاوی، ابن تیمیه (۳۴/۸۴)، (۲۲/۳۱-۵۳-۵۴). [۲۲۶] مسلم (۶٩۸). [۲۲٧] شرح نووی بر صحیح مسلم (۵/۲۱۳-۲۱۶). [۲۲۸] المغنی (۳/۱۳۳). [۲۲٩] المغنی (۳/۱۳۳-۱۳۴). [۲۳۰] المغنی، ابن قدامه (۳/۱۳۴). [۲۳۱] مجموع الفتاوی، ابن تیمیه (۲۴/۲٩). [۲۳۲] مجموع الفتاوی، ابن تیمیه (۲۴/۳۰). [۲۳۳] الشرح الممتع، ابن عثیمین (۴/۵۵۸). [۲۳۴] حاشیة الروض المربع، ابن قاسم (۲/۴۰۲)، ابن قدامه هر دو قول را در المغنی (۳/۱۳۲) و الکافی (۱/۴۵٩) ذکر کرده است. و «الإنصاف المقنع مع الشرح الکبير»، المرداوی (۵/٩۶). [۲۳۵] المختارات الجلیه، ص (۶۸). [۲۳۶] مجموع الفتاوی، ابن باز (۲/۲۸٩-۲٩۰). [۲۳٧] مجموع الفتاوی، ابن باز (۲/۲٩۲). [۲۳۸] مجموع الفتاوی، ابن باز (۱۲/۳۰۰)، (۱۲/۳۰۱-۳۰۳)، «الشرح المقنع»، ابن عثیمین (۴/۵٧۲).