مقدمه
إنّ الحمدَ للهِ نحمَدُهُ ونستعينُهُ ونستهديهِ ونستغفرُهُ ونعوذ باللهِ مِنْ شرور أنفسِنا ومِنْ سيِّئَاتِ أَعْمَالِنَا مَنْ يهدِهِ اللهُ فلاَ مُضِلَّ لَهُ وَمَنْ يُضْلِلْ فلا هاديَ لَهُ وأشهدُ أن لا إله إلاّ اللهُ وحده لا شريكَ لهُ وأشهدُ أنَّ محمّداً عبدُهُ ورسولُهُ.
اندکی در زبانهای مردم تأمل کردم، اما با کمال تأسف آنها را آتشی ویرانگر و بلکه اژدهایی گزنده و زهرآلود یافتم. به راستی اینها چگونه زبانهایی است که سرآغاز آن، اندوه میباشد و نتیجه و سرانجام آن، چیزی جز غم و شرارت نیست؟!
لذا فرصت را غنیمت شمردم و آستین همت بالا زدم و حسب توان خویش از لحظات و دقایق عمرم استفاده بردم و عزم آن نمودم تا جهت رضای خداوند و دفاع از مسلمانان و همچنین برای شفای قلوب آنها، کتابی پیرامون زبان و آسیبهای ناشی از آن بنگارم.
در این کتاب سعی شده تا به خواست الهی خطرها و آسیبهای زبان بیان گردد و ضمن پرداختن به آفات زبان و غم و اندوه و پریشانی و پشیمانی ناشی از آن در دنیا و آخرت، راههای علاج و رهایی از آسیبهای مذکور توضیح داده شود. سالها گذشت و بنده، با وجود مشغلهی فراوان همچنان به نوشتن در مورد زبان میپرداختم و بدین ترتیب بخشهای فراوانی را به این امر اختصاص دادم؛ سرانجام خداوند سبحان، توفیق عنایت فرمود که این بحث را به پایان برسانم و نتیجهی کار، آن شد که پیرامون آسیبهای زبان، کتابی تحت عنوان (حصائد الألسن) یا «آفات زبان» نگاشتم؛ اما باز هم به این اکتفا نکردم و تصمیم گرفتم به طور ویژه در مورد «غیبت» کتابی بنگارم که این کار نیز به توفیق الهی انجام گرفت. از تمام کسانی که اینجانب را در نوشتن این کتاب یاری و مساعدت نمودند، نهایت تشکر را دارم. همچنین وظیفهی خویش میدانم که از استاد فاضلم محمد ناصرالدین آلبانی نیز تشکر و قدردانی نمایم؛ چرا که ایشان، نسخهی خطی ارزشمند خویش با عنوان (صحيح الترهيب والترغيب) را که تا آن زمان، هنوز به چاپ نرسیده بود، در اختیار من نهاد و بدین سان کمک شایانی به اینجانب در زمینهی نگاشتن کتاب مورد نظر نمود. همچنین از سایر تألیفات و کتب این بزرگوار در موضوع مورد بحث، بهرهی وافر بردم. خداوند، ایشان را جزای خیر دهاد!
از خدای سبحان مسألت دارم که این عمل را برایم سودمند بگرداند و آن را گواهی به نفع من و نه علیه من قرار دهد. همانا او، بر هر چیزی قادر و تواناست.