شخصيت واقعی غيبتكنندگان
غیبتکنندگان، افرادی ترسو و کمشخصیت هستند؛ زیرا توانایی رویارویی با دیگران را ندارند و نمیتوانند آنچه را که در ذهن دارند، رک و صریح مطرح نمایند. اگر اینها، افراد شجاعی بودند، حتماً عیوب دیگران را روبروی آنها میگفتند و از گفتن عیوب دیگران از قبیل: خلف وعده، کوتاهی در میهماننوازی و یا مطیع زن بودن در مواردی که خشم الهی را موجب میشود، پیش رویشان باکی نداشتند و بدین سان برای اصلاح دیگران، کاستیهایشان را نزد خود آنان بازگو میکردند.
واقعاً چرا نباید در میان ما آنچنان افراد شجاعی باشند که رک و بدون رو در بایستی، عیوب افراد را با خودشان در میان بگذارند تا در قبال این کارشان، نه تنها از اجر و پاداش الهی برخوردار شوند، بلکه آمر به معروف و ناهی از منکر نیز به حساب آیند و مصداق این آیهی کریمه قرار گیرند که میفرماید:
﴿وَمَنۡ أَحۡسَنُ قَوۡلٗا مِّمَّن دَعَآ إِلَى ٱللَّهِ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِينَ ٣٣﴾[فصلت: ۳۳].
«گفتار چه کسی، بهتر از گفتار کسی است که مردمان را به سوی خدا فرا میخواند و کارهای شایسته میکند و اعلام میدارد که من، از زمرهی مسلمانان هستم».
همچنین امر به معروف و نهی از منکر، موجب میشود شخص گنهکار یا خاطی به گناه و قصور خویش پی ببرد. اما اگر انسان، عیوب شخص را پشت سر و در غیاب او بازگو نماید، نه تنها نزد خداوند متعال مذموم و منفور خواهد بود که خورندهی گوشت برادر مسلمان خویش نیز محسوب خواهد شد. به راستی وقتی غیبتکننده، پی ببرد که آنچه در غیاب دیگری گفته، به گوش وی رسیده، چه واکنشی خواهد داشت؟ مسلماً ترس و اضطراب، سراپای وی را فرا خواهد گرفت و در برابر پیشامد مذکور، بسیار ضعیف جلوه خواهد کرد. البته این احتمال هم وجود دارد که قضیه را از اساس منکر شود و بگوید: من چنین سخنی بر زبان نیاوردهام.
برادر و خواهر مسلمان! اکنون تو مختاری که هر کدام از دو روش مذکور را که میخواهی، برگزینی؛ اما فراموش مکن که هر چیزی برای هدف خاصی ساخته شده و باید در جایگاه خودش قرار داده شود [۳۵].
[۳۵] هر سخن، جایی و هر نکته، مقامی دارد؛ یا هر کسی را بهر کاری ساختند. منظور، این است که راه صواب آن است که عیب شخص روبروی او گفته شود، نه پشت سرش. (مترجم)