فقه سیاسی - بین حالت تئوری و تطبیق و اجرای آن

فهرست کتاب

بین تصوری که از آن می‌شود و حقیقت و واقعیت آن

بین تصوری که از آن می‌شود و حقیقت و واقعیت آن

به طور آشکار و واضح علایم و نشانه‌های روشمندیِ فقه نشان داده شد و هیاهوی عواطف و احساسات آرام شد و چراغ کتاب و سنت درخشید و مناره تدبر و تعقل رفعت یافت.

دانستیم که حقیقت فقه واقعی بدون هیچ تظاهر و ریاکاری و دستکاری عبارت بود از مطابق‌سازی احکام شرع بر فرد و جامعه از روی علم و بصیرت.

حقیقت فقه وقایع، اجرای احکام با جدیّت، به صورت دوستی و نزدیکی و عداوت و دوری، با برخی دیگر و گرفتن و بخشش همه به خاطر رضای خدا می‌باشد.

همچنین فقه وقایع در حقیقت: تطبیق احکام شرعی است که می‌شناسیم و حرکت در مسیر هدایت از روی خرد و با تأنّی و آرامش بدور از هرگونه تعصب و هیجان و احساساتی که انسان را مسیر درست و واقعی منحرف و دور سازد. حقیقت «فقه واقعی» شناختِ منزلت نفس، و آگاهی درست و کامل از احکام شرع بدور از هرگونه تعدی و تجاوز از حد و مرز آن، می‌باشد.

حقیقت «فقه واقعی»، آن است که انسان دوستی و محبّتش، یا کینه و خشمش را از کسی یا عقیده‌ای، بدون هیچگونه ابهام و گمراه‌سازی، به خاطر خدا باشد و در این زمینه به طور کامل و دقیق از شیوه سلف صالح تبعیّت نماید.

حقیقت «فقه واقعی»، عبارت از دعوت عالمانه و خردمندانه به سوی خدا، به صورت برادری دینی و از روی پاکی و خلوص نیت بدور از هرگونه انگیزه حزب‌گرایی و انحراف‌آمیز، می‌باشد.

امّا «تصورات و خیالاتی» که برخی با آن به سر می‌برند و گمان می‌کنند که آنها فقه وقایع جدید را درست فهمیده و دعوتگران واقعیِ «این فقه» آنها می‌باشند (!)، ناشی از آن است که فکر می‌کنند، پایه‌های اصلیِ «فقه مورد نظر ما»، پیگیری آژانس‌های خبرگزاری جهانی و مطالعه آثار و کتاب‌های اندیشمندان غربی است!

امّا آیا، این همان «فقه واقعی» است که بایستی مسلمانان به صورت واقعی و آگاهانه آن را در زندگی و حیات خود به کار گیرند؟

آیا برپایی جلسات و سمینارها در مورد مسائل «ذهنی» و «جشن‌های یادبود و سخنرانی» و چاپ مجله و مقالات در مورد موضوعات روز، علایم و نشانه‌هایِ فقه وقایع و مسائل جدید، می‌باشند.؟

آیا قاعده و ضابطۀ فقه وقایع، گوش دادن به «مونت کارلو» و «صدای آمریکا» و «اینجا لندن است» می‌باشد؟

آیا آگاه و مطلع‌بودن از «سقوط کمونیسم» و «سلطه آمریکا» و «قدرت و نفوذ یهودی‌ها»، جزو اساس و ارکان، فقه وقایع و مسائل جدید می‌باشد؟

آیا دانش و آگاهی به خاموشیِ «نظام عالم جدید» و رموزِ «جنگ ستارگان» و تعاملِ «پروستریکا»، جزء هسته اصلی فقه وقایع است؟

آیا تحقیق و مطالعه در مورد أسباب و عللِ «وحدت اروپا» و أسرار واقعی «قومیتِ عربی» و اهداف «سکولار» از ارکان اساسی فقه حوادث جدید می‌باشد؟!

آیا راه انداختن «تظاهرات» یا «راه‌پیمایی‌های خیابانی» یا «اعتصاب»، از رموز اصلی فقه واقعی هستند؟

آیا خود را خسته و هلاک نمودن دنبال جریانات «قضیه فلسطین»(!) و «سرزمین خاورمیانه»(!) و آیا میزگردها و کنفرانس‌ها، از پایه‌های اصلی فقه واقعی است؟!

آیا مشارکت و همیاری در پارلمان و مجلس و واردشدن در شهرداری، از نشانه‌های بارز این فقه مورد نظر ما است؟

آیا اطلاع از طرح‌های «پنتاگون» و تصمیمات «سازمان امنیت» و طرز تفکّر «فیلسوفان و دانشمندان صهیونیست»، جزو مسائل مهم فقه وقایع جدید هستند؟!

آیا پایه‌های فقه مورد بحث خواندن «نیوزیک» و آگاهی از «تایم»، و خواندن «دیرشبیگل» از ارکان فقه وقایع است؟

آیا چنین فقهی که در مورش بحث می‌کنیم از هر نظر کامل ودرست بوده و تنها نقض آن، مطالبه و درخواست «آزادی و دموکراسی» و اجرای «حقوق انسانی»(!) است؟!

پاک و بی‌عیب است خداوند بلندمرتبه ... .

این همه اسم ... صورت و شکل .... افکار و بینش‌ها ... اصطلاحات ... طرح و نقشه ... حوادث ... رخدادها ... تغییر و تحولات ... برداشت و تصورّات ...

امّا بعد چه؟!

آیا هر زمان خود را به شکل سخنوران سیاستمدار جهانی درآوردیم، آنگاه، «آن واقعیتی» را که برای ما در نظر گرفته، خواهیم فهمید و در وجود ما تحقق پیدا خواهد کرد؟!

همۀ این صورت‌ها، خیال و تصوّرات شخص واحدی است!

و همۀ این اسم‌ها، صورت خارجی یک معنا و مفهوم است!

و همۀ این اصوات، صدای یک موجود واحد است!

و تمامی این نقشه‌ها و طرح‌ها، بازتاب و عکس‌العمل یک رأی و اندیشه واحد است!

﴿وَمَن يَعۡشُ عَن ذِكۡرِ ٱلرَّحۡمَٰنِ نُقَيِّضۡ لَهُۥ شَيۡطَٰنٗا فَهُوَ لَهُۥ قَرِينٞ ٣٦ وَإِنَّهُمۡ لَيَصُدُّونَهُمۡ عَنِ ٱلسَّبِيلِ وَيَحۡسَبُونَ أَنَّهُم مُّهۡتَدُونَ ٣٧ حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَنَا قَالَ يَٰلَيۡتَ بَيۡنِي وَبَيۡنَكَ بُعۡدَ ٱلۡمَشۡرِقَيۡنِ فَبِئۡسَ ٱلۡقَرِينُ ٣٨ وَلَن يَنفَعَكُمُ ٱلۡيَوۡمَ إِذ ظَّلَمۡتُمۡ أَنَّكُمۡ فِي ٱلۡعَذَابِ مُشۡتَرِكُونَ ٣٩ أَفَأَنتَ تُسۡمِعُ ٱلصُّمَّ أَوۡ تَهۡدِي ٱلۡعُمۡيَ وَمَن كَانَ فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٖ ٤٠ فَإِمَّا نَذۡهَبَنَّ بِكَ فَإِنَّا مِنۡهُم مُّنتَقِمُونَ ٤١ أَوۡ نُرِيَنَّكَ ٱلَّذِي وَعَدۡنَٰهُمۡ فَإِنَّا عَلَيۡهِم مُّقۡتَدِرُونَ ٤٢ فَٱسۡتَمۡسِكۡ بِٱلَّذِيٓ أُوحِيَ إِلَيۡكَۖ إِنَّكَ عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ ٤٣ وَإِنَّهُۥ لَذِكۡرٞ لَّكَ وَلِقَوۡمِكَۖ وَسَوۡفَ تُسۡ‍َٔلُونَ ٤٤[الزخرف: ۴۳-۳۶].

«هر کس از یاد خدا غافل و روگردان شود، اهریمنی را مأمور او می‌سازیم و چنین اهریمنی همواره همدم وی می‌گردد (و گمراه و سرگشته می‌سازد) * شیاطین این گروه را از یاد خدا باز می‌دارند و (به گونه‌ای گمراهی را در نظرشان می‌آرایند که) گمان می‌کنند، ایشان راه‌یافتگان حقیقی هستند * تا آنگاه که چنین کسی (همراه با چنان اهریمنی، در قیامت) به پیش ما می‌آید، (رو به این همنشین نفرت‌انگیز می‌کند و نادمانه) می‌گوید: کاشکی! میان من و میان تو، به اندازه مشرق و مغرب فاصله بود! (ای وای من!) چه همنشین و همدم بدی است! * هرگز این گفتگوها امروز به حال شما سودی نمی‌بخشد، چرا که شما ستم کرده‌اید، و حق این است که همگی در عذاب دوزخ مشترک باشید* آیا تو می‌توانی سخن خود را به گوش کران برسانی؟ و یا اینکه کوران و کسانی را که در گمراهی آشکاری هستند، رهنمون گردانی * هر گاه تو را بمیرانیم و از میان برداریم (و ناظر بر مجازات ایشان نباشی) قطعاً ما از آنان انتقام خواهیم گرفت (و به مجازاتشان خواهیم رساند) * یا (اگر زنده بمانی) آنچه را از عذاب بدیشان وعده داده‌ایم، به تو نشان خواهیم داد، زیرا ما بر آنان مسلط و توانائیم * محکم چنگ بزن بدان چیزی که به تو وحی شده است. چرا که تو قطعاً بر راه راست قرار داری * و قرآن مایه بیداری تو و قوم تو است، و از شما (دربارۀ این برنامه الهی) پرسیده خواهد شد».

این است روش ... و طریق صحیح و این است نشانه‌های رشد و سخن بجا و ارزشمند و درست.

﴿فَلَا يَصُدَّنَّكَ عَنۡهَا مَن لَّا يُؤۡمِنُ بِهَا وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ فَتَرۡدَىٰ ١٦[طه:۱۶]. «(ای موسی!) نباید تو را (از ایمان به قیامت و آمادگی برای) آن بازدارد کسی که بدان باور نداشته و از هوی و هوس خویش پیروی می‌نماید، که هلاک خواهی شد».

بر این اساس، نصیحت و پند دلسوزانه‌ای که برای هر دعوتگر مسلمان علیرغم اختلاف و تفاوت در شیوه دعوتشان لازم است، آن است که «به وقایع و مسائل جاری و مانورهای حزبی و سیاسی، آنگونه ذهن و توجه خود را معطوف نکنند، که آنچه را مهم و اصل است به فراموشی سپارند، آنها میدان وسیع‌تری پیش روی دارند که طولش بیشتر و سیر و حرکت در آن سخت و مدت بیشتری زمان خواهد برد، و آن عرصه بپاخاستن برای تحکیم عقیده و ارزش‌های دینی و اخلاق و سنت‌های اسلامی در بطن جوامع می‌باشد، تا - پس از تلاش طولانی و صبر بر مشکلات - خداوند متعال امکان برپایی حکومت و نظام اسلامی را میسر گرداند [۲۶]».

﴿وَإِن تُصِبۡكُمۡ سَيِّئَةٞ يَفۡرَحُواْ بِهَاۖ وَإِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لَا يَضُرُّكُمۡ كَيۡدُهُمۡ شَيۡ‍ًٔاۗ إِنَّ ٱللَّهَ بِمَا يَعۡمَلُونَ مُحِيطٞ ١٢٠[آل عمران: ۱۲۰]. «و اگر (در برابر اذیت و آزارشان) بردباری کنید و (از دوستی با ایشان) بپرهیزید، حیله‌گری (و دشمنانگی خائنانۀ) آنان به شما هیچ زیانی نمی‌رساند، (چه) شکی نیست خداوند بر آنچه انجام می‌دهند احاطه دارد (و قادر به دفع نقشه‌های خائنانه و نیرنگ‌های اهریمنانۀ ایشان از شماست).

[۲۶] «لماذا أعدمونی» (ص ۷۰)، سید قطب.