فقه سیاسی - بین حالت تئوری و تطبیق و اجرای آن

فهرست کتاب

الف) اصل و قاعده دعوت به سوی خدا

الف) اصل و قاعده دعوت به سوی خدا

«وجه ممیّزۀ دعوت و تلاش انبیاآن بوده که اصلاً به فکر منافع مادی و زودگذر دنیا نبوده‌اند، و از این دعوت، و رنج‌ها و مشکلات آن، جز جلب رضایت خدا و امتثال اوامر الهی و انجام وظیفه رسالت‌شان هدف دیگری نداشته‌اند».

هیچگاه ذهن و خیال‌شان متوجه این نبوده که برای رسیدن به متاع وجاه دنیوی و کسب قدرت و شوکت برای خانواده و پیروانشان و نشستن بر تخت سلطنت و حکومت، تلاش کنند، حتّی هیچکدام از این موارد به ذهن و خیال پیروان و یارانشان خطور نکرده است.

و حکومت و قدرتی هم که در آن روزگار برای ایشان دست یافت، به إذن و اراده خداوند متعال بود و در واقع وسیله‌ای شد برای رسیدن به اهداف دینی و اجرای احکام شریعت و تغییر شرایط وخیم و مخرب آن جامعه و هدفمند کردن حیات و زندگی، کما اینکه پروردگار می‌فرماید: ﴿ٱلَّذِينَ إِن مَّكَّنَّٰهُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ أَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُاْ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَمَرُواْ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَنَهَوۡاْ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ[الحج: ۴۱]. «(آن مؤمنانی که خدا بدیشان وعده پیروزی داده است) کسانی هستند که هرگاه در زمین ایشان را قدرت بخشیم، نماز را برپا می‌دارند و زکات را می‌پردازند، و امر به معروف و نهی از منکر می‌نمایند».

و حکومتی که برایشان حاصل شد، هیچگاه، جز اهداف و مقاصد ایشان، یا کلام و سخن زبانشان نبوده و حتی به خیال‌شان هم نمی‌رسید، بلکه این حکومت نتیجه طبیعی دعوت و جهادشان در راه خدا بود همانگونه که میوه، ثمر و نتیجه طبیعی رشد و نمو درخت و قوت ثمردهی آن می‌باشد.

و خداوند بزرگ، پیامبر اکرمص را به عنوان نبیّ خود برگزید، ایشان مردم را صادقانه به دین اسلام دعوت نمودند و مردم دعوت ایشان را اجابت کرده و به دین اسلام گرویدند، ﴿فِتۡيَةٌ ءَامَنُواْ بِرَبِّهِمۡ وَزِدۡنَٰهُمۡ هُدٗى ١٣[الکهف: ۱۳]. «ایشان جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان داشتند، و ما بر (یقین و) هدایت‌شان افزوده بودیم».

و این نوخاستگان و دلیرمردان آماج هر نوع قدرت و ظلم و جور و مصیبت و عذابی بودند، همانگونه که حق متعال در مورد آنها می‌فرماید: ﴿أَحَسِبَ ٱلنَّاسُ أَن يُتۡرَكُوٓاْ أَن يَقُولُوٓاْ ءَامَنَّا وَهُمۡ لَا يُفۡتَنُونَ ٢ وَلَقَدۡ فَتَنَّا ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡۖ فَلَيَعۡلَمَنَّ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ صَدَقُواْ وَلَيَعۡلَمَنَّ ٱلۡكَٰذِبِينَ ٣[العنکبوت: ۲- ۳]. «آیا مردمان گمان برده‌اند همینکه بگویند ایمان آورده‌ایم (و به یگانگی خدا و رسالت پیغمبر اقرار کرده‌ایم) به حال خود رها می‌شوند و ایشان (با تکالیف و وظائف و رنج‌ها و سختی‌هائی که باید در راه آئین آسمانی تحمل کرد) آزمایش نمی‌گردند؟! * ما کسانی را که قبل از ایشان بوده‌اند (با انواع تکلیفات و مشتقات و با اقسام نعمت‌ها و محنت‌ها) آزمایش کرده‌ایم، آخر باید خدا بداند چه کسانی راست می‌گویند و چه کسانی دروغ می‌گویند».

بنابراین، در مقابل هر رنج و مصیبتی که بدیشان می‌رسید، همچو کوهی بزرگ پایداری و استقامت ورزیدند، و گفتند: ﴿هَٰذَا مَا وَعَدَنَا ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَصَدَقَ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥۚ[الأحزاب: ۲۲]. «این همان چیزی است که خدا و پیغمبرش به ما وعده فرموده بودند (خدا و رسول او به ما وعده داده بودند که نخست سختی‌ها و رنج‌ها، و به دنبال آن خوشی‌ها و گنج‌هاست) و خدا و پیغمبرش راست فرمودند، این سختی‌ها جز بر ایمان (به خدا) و تسلیم (قضا و قدر شدن) نمی‌افزاید».

تا اینکه خداوند اجازه هجرت و ترک دیار و کاشانه را به ایشان داد، امّا در این شرایط باز هم، دعوت، مسیرِ مشخص خود را می‌پیمود و صحابه بزرگوار وظیفه خود را نسبت به آن ایفا می‌کردند تا آنکه تقدیر الهی چنان رقم خورد که حکومت و قدرت در جهان به ایشان برسد و عدل و داد را در جهان بپا دارند و مردم را از تاریکی جهالت و کفر به روشنی هدایت و یکتاپرستی، و از عبادت و بندگی مخلوقات به سوی بندگی ذات احدیّت و از سختی و مشقت دنیا به سوی وسعت و فراخی آن، برهانند و رستگاری هردو جهان را به عنوان ارمغانی بزرگ برای آنان فراهم آورند، بنابراین چنانکه حکومت و قدرت در جامعه به ایشان رسید، نتیجه‌اش تحقّق، مضمون این آیه شد که می‌فرماید:

﴿أَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُاْ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَمَرُواْ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَنَهَوۡاْ عَنِ ٱلۡمُنكَرِۗ[الحج: ۴۱].

«نماز را برپا می‌دارند و زکات را می‌پردازند، و امر به معروف و نهی از منکر می‌نمایند».

و این چنین بود که دعوت به سوی خدا، حکومت و اقتدار را برای مسلمان آن صدر به ارمغان آورد، همانگونه که باران، وفورِ نعمت و حاصلخیزی، و همانگونه که درختان، میوه و ثمر به بار می‌آورد، و این حکومت، تنها، یکی از ثمرات این دعوت بود و این همه عزت و قدرت، نتیجه تحمل درد و مصیبت‌هایی بود که از ظلم و ستم سران قریش و دیگران کشیده، و نتیجه تحمل شرایط سخت و ناخوشایندی بود که در مکه و جاهای دیگر به آنها رسیده بود.

بین هدف و غایتی که مدنظر بوده از امر دعوت و بین نتیجه‌ای که به ثمر نشست، تفاوت زیادی است: این تفاوت در روان و فطرت و باطن شخصی که دعوت وتلاش می‌کند، آشکار می‌شود؛ به این صورت کسی که هدفش رسیدن به قدرت و حکومت می‌باشد، هرگاه به آن نرسد و ناکام بماند، سست و بی‌حال شده و از تلاش در جهت امر دعوت باز مانده و دچار ظلم و اجحاف می‌‌شود، و به نسبت هر گروه و تشکّلی این خطر، به این صورت خود را نشان خواهد داد که ذهنیت و علاقه‌شان متوجه حکومت و قدرت، و تلاش برای دستیابی به آن خواهد شد و نتیجه آن بازنشستن از جهاد و تلاش در راه دعوت یا حداقل نداشتن انگیزه و قصد آن می‌باشد زیرا روش و اسلوب برای رسیدن به قدرت با شیوه و روش دعوت، کاملاً متفاوت است.

و این‌ها به طور آشکار نشانگر آن است که «هدف و غایت در راه دعوت و جهاد در راه خدا، صرفاً، جلب رضایت خداوند متعال در دنیا و آخرت و رسیدن به بهشت و نجات از آتش دوزخ و مطابقت و هماهنگی تمام جهات زندگی با قرآن و سنت می‌‌باشد، همچنین تمام تلاش‌ها و سعی و تجمع‌ها و رهبری‌ها و رهنمون‌ها، و ساختارها و حکومت‌ها، وسیله هموار نمودن رسیدن به این اهداف و در خدمت تحقق مصالح اسلام می‌باشد» [۳۸]- البته - نبایستی که وسائل و اسباب را با آنچه غایت و اهداف از این مسائل و مباحث بود، قاطی کرد، زیرا آنچه که ارزشمند و مهم است، همان هدف و غایت می‌باشد نه اسباب و وسائل آنها.

[۳۸] از اول بحث تا اینجا از رسالۀ ابوالحسن ندوی که عنوانش «أریدُ أَنْ أتحدَّثَ إلی الاخوان»بوده، از (ص ۲۰ – ۲۲) گلچین شده است.