مقدمه
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود بر پیامبر اسلام و خاندان پاکش و اصحاب وفادارش.
مسئلۀ شعر و شاعری از زمانهای قدیم مطرح بوده و به انواع گوناگونی خود را نشان داده است. حتی در زمان پیامبرصدر بین عربها سرودن شعر و فصاحت و بلاغت امری مهم بوده است، و هرکس نیز بر علیه افراد مخالف خود شعر سرایی میکرده، و این نشان میدهد که حربۀ شعر و زبان و قلم بسیار مفید است، و ما نیز در اینجا از این حربه کمک گرفتهایم چونکه خرافیون مذهبی در ایران برای عالم و دنیا شعر میگویند و بدین طریق میخواهند حقانیت خود را اثبات کنند و از این حربه تا بتوانند استفاده میکنند و از رسانهها نیز پخش میکنند. بنابراین، سرودن این اشعار نباید باعث ناراحتی ایشان شود.
هر شاعر یا عارف یا دانشمندی مطابق با اندیشهها و عقاید خود اشعاری را سروده است، و حتی بعضی از این افراد صرفاً شاعر نبودهاند بلکه فقط اشعاری را سرودهاند، همچون حکیم عمر خیام که در واقع دانشمند و ریاضی دانی زبر دست بوده ولی رباعیات و اشعار جالبی نیز سروده است، و البته هر کدام از شاعران معایبی نیز داشتهاند و در سرودن اشعار خود بعضی موارد اسلامی را رعایت نکردهاند و سخنان نادرست و حتی در بعضی مواقع کفرآمیز و شرک آلود نیز سرودهاند، بگذریم ...
همانطور که گفتیم هر کدام از این شاعران به سبک خود شعر سرودهاند، و در این میان عارف نامدار مولانا جلال الدین محمد بلخی (۶۰۴-۶۷۲ هـ . ق) نیز دارای اشعار بسیاری است همچون دیوان شمس تبریزی یا مثنوی معنوی.
ما در اینجا مطابق با اشعار این عارف نامدار شعر سرودهایم چون اشعار مولوی به طور عجیبی در ذهن همه جا دارد و دهان به دهان میچرخد و کم سوادترین مردم نیز حداقل با بعضی از ابیات او آشنا هستند و حتی بعضی از ابیاتی که آوردهام عیناً همان است که خود مولانا سروده، بنابراین اشعار ما نیز که بر ضد خرافات مذهبی است بهتر و آسانتر در دل مردم جا میگیرد و ممکن است در ایشان اثر کند تا بلکه بیشتر به فکر تحقیق پیرامون عقاید خود بیفتند.
البته پیرامون خرافات مذهبی استادان زیادی شعر سرودهاند و حتی از ابیات شاعران معروف کمک گرفتهاند تا شعرشان اثر بیشتری داشته باشد. مثلاً نویسنده و شاعر بینظیر استاد علیرضا حسینی نیز اشعار جالبی را سرودهاند که توصیه میکنم آنها را بخوانید [۱]، و ایشان نیز در کتاب خود آلفوس ابیات زیر را همچون مولوی سروده است که این شعر در وصف تفرقه افکنان شیعه است:
ما برای فصل کردن آمدیم
نی برای وصل کردن آمدیم
ما درون را ننگریم و حال را
ما برون را بنگریم و قال را
پس لازم است خوانندۀ گرامی بداند اشعاری که در مقابل خود دارد مطابق و مشابه با غزلیات شمس تبریزی اثر مولاناست که به دیوان شمس و دیوان کبیر نیز شهرت دارد و کسانی که دیوان شمس را خوانده باشند بیشتر و بهتر متوجه این اشعار میشوند.
پس از این مقدمه لازم به تذکر است که هرجا اینجانب نامی از شیعه بردهام و آن را نکوهیدهام منظور تشیع صفوی و شیعیان غالی [۲]و مشرک میباشند نه شیعیان درستکار و سالم.
چنانچه شخصی شیعه باشد و به عقاید منحرف و شرک آلود شیعیان فعلی در ایران معتقد نباشد و این عقاید را قبول نداشته باشد، به طور حتم چنین شخصی مورد احترام است و روی سخنان ما با او نبوده است. البته چنین اشخاصی در زمان فعلی و در جامعه کنونی انگشت شمار هستند و به طور واضح میبینیم که عقاید شیعیان کنونی چگونه است و البته این تعداد افراد روشنفکر و سالم نیز کاری نمیتوانند صورت دهند و اعتراض آنها به جایی نمیرسد و همیشه سانسور شده اند. به هر حال روی صحبت ما با مداحان و آخوندها و دکانداران مذهبی و متعصب و احمق و غالی است [۳]که از گفتن هر گونه شرک و غلوی خودداری نمیکنند و چنانچه با شما در جایی خلوت کنند خواهید دید که چه مزخرفاتی به نام دین میبافند و چه عقاید شرک آلودی دارند. این دسته از خرافیون خوارج زمان ما هستند و صد پله از خوارج بدترند، اینها دقیقاً همچون خوارجند، دید تک بعدی، دید گنجشکی، تعصب و حماقت، انعطاف ناپذیری، انتخاب گزینشی از آیات قرآن، تفرقه افکن، نادان و ...
پس روی سخن ما به این اشخاص است، این شما و این محفل شیعه:
[۱] ایشان کتابی نوشتهاند به نام آلفوس که در رد خرافات شیعه است، و در این کتاب اشعار خود را نیز آوردهاند. [۲] غالی از غلو میآید و غلو در مورد شخصی یعنی صفاتی را که آن شخص ندارد به او بدهیم، صفات خارق العاده، یا صفات خالق را به مخلوق دادن که شرک است، و غُلات در زمان ائمه انواع احادیث جعلی را به نام امامان میساختهاند، همچون داشتن علم غیب و معجزات عجیب و امامان نیز همیشه از این قشر جامعه بیزار بودهاند، امیدواریم شما دوست غلات نباشید. [۳] البته لازم است قشر حزب اللهی، بسیجی و سپاهی را نیز به این لیست اضافه کنیم.