توحید یا شرک
با ملتی که خواب، توحید را چه کار؟
با مذهب خراب، توحید را چه کار؟
با گوشهای کر، این حرفها چه سود؟
با کور آفتاب، توحید را چه کار؟
تغییر قوم هست، آغاز هر صلاح
در زهر انقلاب، توحید را چه کار؟
اعدام یا ترور، محصول شورش است
با ترس و اضطراب، توحید را چه کار؟
از باب و واسطه، شد دین تو خراب
اندر حضور باب، توحید را چه کار؟
چون شرک خالص است افکار زشت تو
در این خلوص ناب، توحید را چه کار؟
ویرانه شد دلت، از ظلم ظالمان
با این دل کباب، توحید را چه کار؟
در روز واپسین، با کوله بار شرک
می آید این خطاب، توحید را چه کار؟
با گنبد و ضریح، با قصه و فریب
با رنگ و با لعاب، توحید را چه کار؟
پایان