میاور کاسه
دلا نزد کسی بنشین که او از دین خبر دارد
به نزد آن رفیقی رو که او داغ جگر دارد
در این بازار مکاران مرو هر سو چو بیکاران
به دکان کسی بنشین، که در دکان صفا دارد
اگر علمی نداری پس ترا زو
[۵۱]ره زند هرکس
یکی قلبی
[۵۲]بیاراید، تو پنداری که دین دارد
ترا بر در نشاند او به طراری که میآیم
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دودر دارد
به هر دیگی که میجوشد میاور کاسه و منشین
که هردیگی که میجوشد درون چیزی دگر دارد
[۵۳]
چراغ است نور این قرآن به زیر جامه ات میدار
از این مداح شر بگذر، که او شرک و ریا دارد
[۵۱] زو: زود [۵۲] قلبی: سکه قلبی را به جای سکه واقعی عرضه کردن، این مذاهب جعلی مانند سکه قلبی هستند که هر سادهای تصور میکند اسلام واقعی فقط و فقط مذهب خودش است. [۵۳] این دو بیت همان است که خود مولانا سروده و عیناً در اینجا آورده ام، به هر دیگی که هر نادانی برای غیر خدا نذر میکند میاور کاسه و منشین چون نذر برای غیر خدا حرام است و آن دیگ درون چیزی دگر دارد.