خدا و قرآن
گفت: لبم ناگهان نام خدا و قرآن
آمد آن رافضی، کوفت مرا بر دهان
گفت که مومن منم، مذهب بر حق منم
حضرت چون من شهی، جان خدا و قرآن
هست خدایم علی، دین من است آن ولی
در دل من هر زمان، هست ز مولا نشان
بنده و نوکر او، خادم و چاکر او
[۴۶]
ذکر من است هر زمان مهدی صاحب الزمان!
غرق دعا و ذکرم، با کتب مجلسی
پای پیاده آیم، به مسجد جمکران
نائب بر حق او، صاحب ایران او
می روم پا بوس او، به شهر قم و تهران
ای بنده زیر تیغ، عقل نداری دریغ
چند چو بره روی در پی این دیگران؟
استاد ما مجلسی، داده به ما تحفه ها
تا برویم در بهشت، داده به ما صد نشان
[۴۷]
[۴۶] بسیاری از مداحان و خرافیون میگویند: آرزوی ما تنها نوکری حسین یا مهدی و امامان است و میبینی که اسم آنها نیز مثلاً عبدالحسین است در صورتیکه عبدالله و عبدالرحمن صحیح است و بنده غیرخدا بودن شرک و کفر است، امام حسین÷نیز چنانچه زنده بود به این شخص میگفت: من بنده و نوکر نمیخواهم، تو هم برو و مثل من بنده خدا باش. [۴۷] هر شیعه در خیال خود فکر میکند پس از مرگ برایش قالیچه قرمزی پهن کردهاند و امام حسین و فاطمه زهرا نیز در جلوی درب ورودی بهشت ایستادهاند تا سریعاً شفاعت او را بکنند و او را به بهشت ببرند!!!، اینجاست که باید گفت: شتر در خواب بیند پنبه دانه گهی لُپ لُپ خورد، گه دانه دانه.