از این عقل بجستم!!
دگر بار دگر بار از این عقل بجستم
ازین بند و ازین دام زبون گیر بجستم
شب و روز از اسلام بریدم
وزین چرخ بپرسید که چون تیر بجستم
من از شرک چه ترسم؟ چو با شرک رفیقم!!
ز فردا چه ترسم؟ چو از دین بجستم
ز مذهب همه خلق کر و کور شدستند
کر و کور شدستند و ز اسلام بجستند
ز مذهب بود آفت و گمراهی ز مداح
ز مداح دلم رست و ازین فرقه بجستم