چرا عثمان خویشاوندانش را روی کار آورد؟
سالم بن عبدالله بن عمر بن خطاب از پدرش یقنی عبدالله بن عمر روایت میکند که ایشان فرمود: مردم نسبت به اموری از عثمان انتقاد کردند که اگر آن کارها را عمر آنجام میداد آنها را عیب نمیدانستند. شاید عبدالله بن عمراشاره به این دارد که عثمان خویشاوندانش را از قبیله بنی امیه روی کار آورد، واقعیت این است که بنی امیه اهل کفایت و درایت و کاردان بودند و سیاست حکومت داری را خوب میدانستند حتی رسول الله اولین کسی است که بنی امیه پست و مسؤلیت داد و هر کجا آنها مسؤلیتی داشتند خیر و برکت و رزق و عدالت همه ویژگیهایی که حسن بصری رحمه الله برای جامعه در دوران خلافت عثمان برشمرد، برخوردار بود. صاحب منصبان دوران خلافت عثمانس یا فاتحان پیروزی بودند که نظیر نداشتند و یا استاندارانی عادل و بردبار بودند که نمونه آنها یافت نمیشد. بعد از جنگ جمل هنگامی که علی عبدالله بن عباس ب را بعنوان استاندار بصره معرفی کرد، مالک اشتر خشمگین شد و گفت: فلانی استاندار بصره است، فلانی استاندار یمن است و فلانی استاندار حجاز است پس برای چه ما شیخ ـ یعنی ما ذوالنورین س را کشتیم؟ وی از اینکه علی خویشاوندانش را روی کار آورده بود، ناراحت و خشمگین بود، اسبش را سوار شد و راه کوفه را در پیش گرفت. علی وقتی وضعیت را چنین دید ، کارهایش را رها کرد و خود را سریع به مالک اشتر رساند تا مبادا همان فتنه ای را که علیه عثمان س تدارک دیده بود و طراحی کرده بود علیه وی نیز طراحی کند.
حکومت عادلانه عثمان، روش مشفقانه وی در حکومت داری، توسعه آشکار جهاد و فتوحات و ورود گروه گروه مردم به دین اسلام، همگی اینها باعث گردید تا مدت خلافت عثمان س درپخش و نشر اسلام بی نظیر جلوه نماید. البته این، شایسته عثمان بود و این همان چیزی بود که رسول ختمی مرتبت صلوات الله و سلامه علیه به آن امیدوار بود و برایش دعا میکرد. همان پیامبری که از طریق وحی میدانست که عثمان به شهادت خواهد رسید و وارد بهشت خواهد گردید.
امام ترمذی / از طریق یکی از تابعین بزرگوار بنام حارث بن عبدالله روایت میکند که طلحه بن عبدالله ـ یکی از عشره مبشره یعنی ده نفری که به بهشت بشارت داده شدهاند ـ گفت: رسول فرمود: «هر پیامبری رفیقی دارد و رفیق من عثمان است».
در کتاب «فضائل صحابه» صحیح امام مسلم بروایت از عائشه صدیقه ل آمده است که رسول اکرم ج درباره عثمان فرمود: «آیا من شرم و حیا نکنم از کسی که فرشتگان از او شرم و حیا دارند».
نزال ابن سبره میگوید: به علی ابن ابی طالب گفتم: درباره عثمان س برای من بگو. علی فرمود: «وی شخصی است که در ملأ اعلی ذوالنورین خوانده میشود».
از مهلب بن ابوصفره پرسیدند: چرا به عثمان ذوالنورین گفته میشد؟ جواب داد: زیرا بجز عثمان س هیچ کس دو دختر یک پیامبر را به نکاح خود در نیاورده است.
از رسول اکرم ج به ثبوت رسیده است که فرمود: از پروردگار پرسیدم که هر کس داماد من میشود ویا من داماد او میشوم، داخل جهنم نگرداند.
در صحیح بخاری آمده است که نافع از عبدالله بن عمر ب روایت میکند که ایشان فرمود: ما در زمان رسول اکرم ج با ابوبکر س هیچ کس را مساوی و برابر قرار نمیدادیم بعد از وی، عمر و بعد هم عثمان س را از دیگران برتر میدانستیم و سایر اصحاب رسول الله ج یکی را بر دیگری قضیلت نمیدادیم .
هنگامی که با عثمان س برای خلافت بیعت شد، عبدالله بن مسعود س فرمود: چون با بهترین خودمان بیعت کرده ایم پروائی نداریم یا کوتاهی نکرده ایم.
بعد از اینکه عثمان دار فانی را وداع گفت، علی ابن ابی طالب درباره وی چنین فرمود: «كان عثمان اوصلنا للرحم، وكان من الذين آمنوا ثم اتقوا، والله يحب المحسنين».
(عثمان س بیشتر از همه ما صله رحمی کرد و از جمله کسانی بود که ایمان آوردند و راه تقوا و نیکوکاری را درپیش گرفتند و خداوند نیکوکاران را دوست دارد).
و بعد از اینکه عثمان به شهادت رسید، چنین فرمود، کسی که از دین عثمان ج اظهار برائت نماید از ایمان برائت جسته است. من به خدا سوگند میخورم که در قتل عثمان س هیچ دستی نداشتم و دستور به کشتن او ندادم و راضی به این کار هم نبودم.
عملکرد علی س در زمان محاصره عثمان س توسط شورشیان سخنان وی را تأیید میکند چنانچه دو فرزندش، حسن و حسین س را دستور داد تا از عثمان س نگهبانی و حراست نموده از او دفاع نمایند و در حد توان با وی همکاری کنند. در پایان ماجرا یعنی روزی که عثمان س به شهادت رسید، حسن یکی از مدافعانی بود که زخمی گردید.
موسی بن طلحه میگوید: «نزد عائشه ل آمدیم و از او درباره عثمان س پرسیدیم. وی فرمود: بنشینید تا از آنچه بر سر او آوردید، صحبت کنم: ما سه انتقاد از عثمان س داشتیم ـ عائشه ل آن سه انتقاد را ذکر نکردـ عده ای به سراغ وی رفتند و او را ـ از گناه ـ صاف کردند همان طوری که لباس با صابون پاک میشود آنها سه هتک حرمت کردند: حرمت شهر مدینه حرمت ماه حرام و حرمت خلافت را شکستند در حالی که بیشتر از همه صله رحمی میکرد، از همه پرهیزگارتر بود، خداوند برای همیشه از او راضی باد».