ذو النورین عثمان بن عفان رضی الله عنه

نامه ساختگی

نامه ساختگی

قبلا درباره نامه ای که خیالبافان فکر می‌کردند عثمان س آن را برای استاندارش در مصر، عبدالله ابن ابی سرح نوشته است و به وی دستور داده است تا محمد بن ابوبکر را به قتل برساند و سایر شورشیان را به سزای اعمالشان برساند، صحبت کردیم. و برخی از دلایل ساختگی بودن نامه را متذکر شدیم و گفتیم که نه عثمان این نامه را نوشته بود ونه کاتبش مروان. و عثمان مروان هردو می‌دانستند که عبدالله بن ابی سرح این روزها در مصر نیست زیرا قبلاً به خلیفه نامه‌ای نوشته بود که وی از مصر خارج شده است و یکی از سران شورشیان بنام محمد بن ابوحذیفه مصر را به تصرف خود درآورده است.

و همچنین متذکر شدیم که هنگامیکه شورشیان عراق در مرحله اول از مدینه به قصد شهرهایشان براه افتادند و مدینه را ترک کردند، سران آن‌ها، اشتر نخعی و حکیم بن جبله در مدینه ماندند. آنچه سران شورشیان را خشمگین کرد و به فکر چاره انداخت، قانع شدن عموم شورشیان از توضیحات عثمان س بود. اینجا بود که مغزهای متفکر به فکر چاره اندیشی افتادند تا هر طور شده شورشیان را با دیگر با مدینه منوره برگردانند و بار دیگر آتش شعله را شعله ور سازند. و این نامه ساختگی بهترین ابتکار برای این هدف بود. و ما در گذشته یادآوری نمودیم که سران شورشیان نامه‌های متعددی تزویز نمودند.

بدین ترتیب نامه‌های ساختگی در تراژدی بغاوت، یکی از سلاحهای شورشیان علیه عثمان س بود. آن‌ها در وهله اول هنگامیکه وارد مدینه منوره شدند، ادعا کردند نامه ای از علی، طلحه و زبیر دریافت کرده‌اند مبنی بر اینکه علیه عثمان س دست به انقلاب و شورش بزنید. زیرا وی سنت را تحریف نموده است.

تنظیم کنندگان این شورش امثال اشتر نخص و حکیم بن جبله و بقیه سران شورش در واقع کسانی بودند که در مراحل مختلف دوست به تزویز و نامه‌های متعدد زدند تا اهداف شومشان را عملی سازند.

آنچه در مورد نامه ساختگی، انسان را به شگفتی وا می‌دارد، اینست که کاروان شورشیان عراقی که مسیر طولانی را بسوی مشرق طی کرده بودند و کاروان‌های مصری که بطرف مغرب رفته بودند واز مدینه بسیار فاصه گرفته بودند، هم زمان به مدینه برگشتند باتوجه به اینکه این نامه ساختگی فقط به دست کاروان مصری‌ها رسیده بود.

نمایشنامه نامه ساختگی در راه غربی که مسیر مصری‌ها بود، به اجرا درآمد بدین صورت که حامل این نامه خود را در معرض دید کاروان مصری‌ها قرار داد و آنگاه از آن‌ها فاصله ‌می‌گرفت و این کار را چندین با تکرار کرد تا آن‌ها را در مورد خود به شک و شبهه وادار کند. در صورتی که اگر این فرد، انسان صادقی بود و بازیگر این نمایشنامه نمی‌بود، باید از دید آن‌ها دور می‌شد تا آن‌ها از وجودش مطلع نشوند. اما هنگامی که او چندین بار در جلوی آن‌ها ظاهر شد، آن‌ها پرسیدند: تو چه کاره هستی؟ وی گفت: من پیک امیر المومنین بسوی استاندارش در مصر هستم تا او همه شما را به چوبه دار آویزان کند و دوست و پاهایتان را قطع کند. در نتیجه نامه نویسان به هدف خود رسیدند و مردم قافله بدون اینکه متوجه شوند که این نامه را مالک اشتر و حکیم جبله نوشته‌اند. در مدینه مانده‌اند.‌ گفتنی است که این دو نفر در مدینه هیچ کاری نداشتند و صرفاً به این خاطر ماندند تا این جریان را برنامه‌ریزی کنند.

سرانجام هردو قافله مصری و عراقی به مدینه بازگشتند. و مانند‌‌ کسانی که باهم عهد و پیمان داشته باشند، با هم به مدینه رسیدند. و معنا آن، اینست که همان کسانی که پیک را اجیر کردند تا نقش نامه‌رسان را جلوی قافله مصری‌ها بازی کند، پیک دیگر را اجیر کردند و از مدینه بسوی مشرق، فرستادند تا به آن‌ها بگوید که مصری‌ها نامه‌ای کشف کرده‌اند که عثمان آن را به عبدالله بن ابی سرح نوشته است و به او دستور داده است تا محمد بن ابی بکر را به قتل برساند.

پس هنگامی که هردو گروه به مدینه رسیدند، علی ابن ابی طالب س گفت: ای اهل کوفه و بصره! شما که راه زیادی را طی کردید از کجا متوجه شدید که مصری‌ها نامه‌ای کشف کرده‌اند و در نتیجه به مدینه بازگشتید؟ شورشیان گفتند: هر چه می‌خواهید، فکر کنید. ما نیازی به این مرد (عثمان) نداریم. باید کنار برود.

این سخن آنان به این معنی است که آنان ساختگی بودن نامه را قبول داشتند وهدفی بجز خلع عثمان نداشتند. و می‌خواستند او را به قتل برسانند و خونش را بریزند در حالی که خداوند زبق شریعت، ریختن خون او را حرام قرار داده بود.