ذو النورین عثمان بن عفان رضی الله عنه

(١) جریان حکم بن ابی العاص

(١) جریان حکم بن ابی العاص

مخالفان عثمان س از وی خرده گیری کرده و می‌گویند: رسول الله  ج حکم بن ابی العاص را از مدینه تبعید کرد اما عثمان وی را به مدینه باز‌گراند.

قابل یادآوری است که بسیاری از علما و دانشمندان مسلمان به تحقیق و برسی این مسئله پرداخته‌اند که از میان آن‌ها می‌توان افراد زیر را نام برد:

١- علامه ابن تیمیه / در کتاب ارزشمند «منهاج السنته» ج٣ ص١٩٦ .

٢- قاضی اندلس امام بن ابوبکر عربی در کتاب «العواصم من القواصم»

٣- علامه ابن حزم در کتاب«المضل فی الملل و الخل»

٤- محمد بن ابراهیم یمنی، مجتهد مذهب زیدیه در کتاب« الروض الباسم»

٥- محسن بن کرامه معتزلی با وجود اینکه گرایش به تشیع دارد و از کسانی است که با دوستی ومحبت عثمان  س فاصله زیادی دارد باز هم در کتاب «سرح العیون» خودش به بررسی مطلب فوق پرداخته است. و خلاصه سخنان این بزرگان بر محور زیر دور می‌زنند:

(١)تبعید انسان از یک شهر به شهر دیگر به این معنی است که آن شخص را از شهر خودش به شهر دیگر تبعید نمایند. و آنچه مسلم است اینکه وطن حکم بن ابی العاص مکه بود. وی از مکه به جای دیگر تبعید نگردید. و همچنین جزو کسانی نبود که از مکه به مدینه هجرت نمودند تا اینکه از مدینه طرد شود.

(٢)علامه ابن تیمیه می‌گوید: داستان طرد حکم‌بن ابی العاص سندی ندارد تا ما به وسیله آن صحتش را بدانیم.

(٣)بسیاری از اندیشمندان اسلامی داستان تبعید حکم بن ابی العاص را از نظر تاریخی زیر سؤال برده‌اند و می‌گویند: حکم بن ابی العاص با انتخاب خودش از مدینه رفت یعنی خواست که در مکه که وطن اصلی اش بود، زندگی نماید.

(٤)تازه اگر رسول الله  ج شخصی را برای تادیب و تنبیه کردن تبهید نمایدـ چیزی که در داستان حکم به ثبوت نرسیده است ـ این به این معنی نیست که وی برای همیشه در تبعید بماند. علامه ابن تیمیه / می‌گوید: بیشترین مدت تبعید یک سال است. و دروازه توبه باز است. و اگر شخصی تبعید شد و در این مدت توبه نماید، بدون هیچگونه اختلافی میان مسلمانان این عقوبت از وی ساقط می‌گردد و زندگی کردن در هر گوشه زمین برای وی مباح و جایز می‌شود. چنانچه علامه ابن حزم / نیز این مطلب را ذکر نموده است.

(٥)قاضی اندلس، امام بن ابوبکر عربی می‌گوید: بسیاری از علماء ما می‌گویند: رسول الله  ج با شفاعت عثمان س اجازه داد تا حکم بن ابی العاص به مدینه برگردد(و دیری نگذشت که رسول الله  ج از دنیا رفت). عثمان س بعد از وفات رسول الله  ج در اینباره با ابوبکر وعمر ب صحبت کرد. آن‌ها گفتند: اگر یک نفر دیگر با تو گواهی می‌دهد وی را برگردانیم. اما زمانی که عثمان س به خلافت رسید بر اساس علم خودش وی را برگرداند.

و روایتی را که رسول الله  ج به عثمان س اجازه را داد تا حکم را به مدینم باز گرداند، محسن بن کرامه معتزلی روایت کرده است. و معتزلی‌ها و زیدی‌ها باید این روایت را بپذیرند زیرا راوی آن نزد آن‌ها شخصی معروف، مطمئن و عالم است و در صحت عقیده شهرت دارد.

(٦) عثمان س برای عبدالله بن سعد بن ابی سرح نزد رسول الله  ج شفاعت کرد

آن حضرت  ج هم شفاعت عثمان س را پذیرفت و با وی بیعت کرد. پس چگونه شفاعت عثمان س را برای حکم نمی‌پذیرد؟ با توجه به اینکه بسیاری روایت کرده‌اند که عثمان از آن حضرت‌  ج اجازه خواست تا حکم را برگرداند آن حضرت  ج هم اجازه داد.

(٧)داستان عبدالله بن سعد بن ابی سرح معروف است و با سند ذکر شده است. اما داستان حکم مرسل است یعنی در وسط قطع شده است و چنین سندی نزد بسیاری از علما اعتبار ندارد. مهم تر اینکه این داستان را تاریخ نو یسان ذکر کرده‌اند که روایت دروغین زیادی روایت نموده‌‌اند.