مسیحیت در آیینه حقایق

فهرست کتاب

ولادت عیسی÷

ولادت عیسی÷

خداوند داستان حیرت انگیز مریم را به هنگام ظاهر شدن فرشته در صورت بشر، سپس ولادت عیسی ÷، و اظهار ناراحتی وی در برابر طوفان تهمت‌‌ها که چگونه بدون شوهر از او فرزند پیدا شد، چنین بیان می‌‌دارد:

﴿إِذۡ قَالَتِ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ يَٰمَرۡيَمُ إِنَّ ٱللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٖ مِّنۡهُ ٱسۡمُهُ ٱلۡمَسِيحُ عِيسَى ٱبۡنُ مَرۡيَمَ وَجِيهٗا فِي ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَمِنَ ٱلۡمُقَرَّبِينَ ٤٥ وَيُكَلِّمُ ٱلنَّاسَ فِي ٱلۡمَهۡدِ وَكَهۡلٗا وَمِنَ ٱلصَّٰلِحِينَ ٤٦ قَالَتۡ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي وَلَدٞ وَلَمۡ يَمۡسَسۡنِي بَشَرٞۖ قَالَ كَذَٰلِكِ ٱللَّهُ يَخۡلُقُ مَا يَشَآءُۚ إِذَا قَضَىٰٓ أَمۡرٗا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ ٤٧[آل عمران: ۴۵-۴۷].

ترجمه: «و آنگاه که فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمۀ خود که نامش مسیح عیسی پسر مریم است و در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان است، مژده می‌‌دهد. و درگهوراه و در بزرگسالی با مردم سخن می‌‌گوید، و از شایسته‌‌گان است. (مریم) گفت: پروردگارا! چگونه مرا فرزندی خواهد بود، درحالی که انسانی با من نزدیکی نکرده است؛ فرمود: این‌گونه هر چه را بخواهد می‌‌آفریند، و هنگامی که ارادۀ او به کاری تعلق گیرد، فقط بدان می‌‌گوید: پدید آی، پس (بی درنگ) پدید می‌آید».

بعد ازین واقعه مریم به خواست خداوند حامله می‌‌شود و مدت حمل که (نه ماه و چند روز است) سپری می‌‌شود و هنگام ولادت فرا می‌‌رسد:

﴿فَأَجَآءَهَا ٱلۡمَخَاضُ إِلَىٰ جِذۡعِ ٱلنَّخۡلَةِ قَالَتۡ يَٰلَيۡتَنِي مِتُّ قَبۡلَ هَٰذَا وَكُنتُ نَسۡيٗا مَّنسِيّٗا ٢٣ فَنَادَىٰهَا مِن تَحۡتِهَآ أَلَّا تَحۡزَنِي قَدۡ جَعَلَ رَبُّكِ تَحۡتَكِ سَرِيّٗا ٢٤ وَهُزِّيٓ إِلَيۡكِ بِجِذۡعِ ٱلنَّخۡلَةِ تُسَٰقِطۡ عَلَيۡكِ رُطَبٗا جَنِيّٗا ٢٥ فَكُلِي وَٱشۡرَبِي وَقَرِّي عَيۡنٗاۖ فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ ٱلۡبَشَرِ أَحَدٗا فَقُولِيٓ إِنِّي نَذَرۡتُ لِلرَّحۡمَٰنِ صَوۡمٗا فَلَنۡ أُكَلِّمَ ٱلۡيَوۡمَ إِنسِيّٗا ٢٦[مريم: ۲۳- ۲۶].

ترجمه: «درد زایمان او را به پناه تنۀ درخت خرما کشاند، گفت: کاش پیش از این مرده و کاملا فراموش شده بودم. (جبریل) از پائین او را صدا زد (که) غمگین مباش، پروردگارت پائین (تر از) تو چشمه‌ای پدید آورده است. تنۀ خرما را به‌سوی خود تکان بده، تا خرمای نورس بر تو فرو بارد. پس بخور و بیاشام، و چشم را روشن دار. و اگر از آدمیان کسى را ببینى، بگو: به راستى که من براى [خداوند] رحمان روزه نذر کرده‏ام. و بنابراین، امروز با هیچ انسانى سخن نخواهم گفت».

هنگامی که عیسی÷تولد شد، مریم او را باخود برداشت و روانۀ خانۀ خود گردید. چون او وارد قریه شد، مورد پرسش‌‌های گوناگون قرار گرفت، اما او ثابت قدم، بدون هراس و بدون این‌که حرفی بزند بسوی طفل اشاره نمود، قوم او گفتند که: ما با یک طفل نوزاد چگونه سخن بزنیم، آنگاه عیسی ÷که طفل نوزاد بود به سخن آغاز نمود:

﴿قَالَ إِنِّي عَبۡدُ ٱللَّهِ ءَاتَىٰنِيَ ٱلۡكِتَٰبَ وَجَعَلَنِي نَبِيّٗا ٣٠ وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيۡنَ مَا كُنتُ وَأَوۡصَٰنِي بِٱلصَّلَوٰةِ وَٱلزَّكَوٰةِ مَا دُمۡتُ حَيّٗا ٣١ وَبَرَّۢا بِوَٰلِدَتِي وَلَمۡ يَجۡعَلۡنِي جَبَّارٗا شَقِيّٗا ٣٢ وَٱلسَّلَٰمُ عَلَيَّ يَوۡمَ وُلِدتُّ وَيَوۡمَ أَمُوتُ وَيَوۡمَ أُبۡعَثُ حَيّٗا ٣٣[مريم: ۳۰-۳۳].

ترجمه: «گفت: من بندۀ خدایم، برای من کتاب داده است و مرا پیامبر گردانیده است. و مرا – در هرکجا که باشم - شخص پر برکت و سود مندی نموده است، و مرا به نماز خواندن و زکات دادن – تا وقتیکه زنده باشم – دستور داده است. و مرا به مادرم نیک رفتار گردانیده، و زورگو و بد رفتار نساخته است. و سلام (خدا) بر من است آن روز که متولد شده‌ام، و آن روز که میمیرم، وآن روز که زنده برانگیخته می‌‌شوم».