دعوت عیسی÷
یهود قومی بود که ریشههای ماده پرستی در نهادشان مستحکم گردیده و ارزشهای انسانی بساط خود را ازمیان این قوم برچیده بود. خود خواهی و کبر و غرور سراپای وجود این ملت را احاطه نموده بود، بناءً عیسی ÷بسوی این قوم به صفت یک طبیب روحی فرستاده شد. دعوت عیسی ÷بر مبنای نفی واسطه میان خالق و مخلوق، عابد و معبود بود، و اینکه انسان در بندگیش نیاز به وساطت کاهن و کشیش ندارد. ایشان بخاطر تجدید و احیای ارزشهای اخلاقی و انسانی، مردم را به زهد، و تسامح، ایثار و خودگذری، و فرو بردن خشم و غضب، دعوت میداد، و بسوی ایمان به روز آخرت ترغیب مینمود. هدف زندگی انسان را در دنیا حصول زندگی آخرت میدانست، زیرا ایشان به صفت یک پیامبر این حقیقت را میخواستند برای مردم معرفی کنند که دنیا راهی است که غایت آن آخرت است، و بدایتی است که نهایت آن همانا زندگی جاویدانه است [۱].
اما این دعوت پاک و بیآلایش به زودترین فرصت بعد از بلند شدن عیسی ÷به آسمان، از سوی دشمنان دستخوش تحریف و تبدیل شد. و کتاب آسمانی که با خود آورده بود، نابود گردید و دیانت بیضاء عیسوی به یک دین خرافی و پوسیده و زنگ زدهای مبدل شد که در آن، سیاهی جایگاه سفیدی را، و باطل جایگاه حق را گرفت. حق در اذهان مسیحیان وارونه و باطل جلوه نمود و باطل را حق پنداشته راهی را که به سراب منتهی میگردید در پیش گرفتند.
[۱] - محاضرات فی النصرانیة ص: ۱۳.