۱- ایذاء و تعذیب مسیحیان
از نخستین روزهای که مسیحیت عرض اندام نمود، حاملان این فکر و اندیشه مورد بازرسی و تعقیب و تعذیب حکام وقت قرار گرفتند. این امر سبب شد تا مسیحیان از ابراز آراء و نظریات خود علنا جلوگیری کنند، و عدهای هم مجبور به ترک دیار خود شدند، و عدهای دیگری محکوم به حبس و در تاریکیهای زندان جان خود را از دست دادند.
اولین شخصیتی که مورد تعقیب و بازجوئی قرار گرفت، خود عیسی ÷بود. و در نتیجه همین فضای تعذیب و تهدید و کشتار حاملان این دین، و پس از آن که جان عیسی ÷به خطر مواجه گردید خداوند ایشان را به آسمان بلند کرد.
و پس از «طیباروس» که معاصر عیسی ÷بود در عهد دو قیصر دیگر، افراد بیشماری از مسیحیان نه تنها از جانب این دو قیصر بلکه از سوی یهودیان نیز بقتل رسیدند. همین امر سبب شد تا حاملین اصیل دین مسیحیت که تعالیم این دین را مستقیما از عیسی ÷گرفته بودند، نابود شوند.
در عهد «نیرون» سنه۶۴ م و «تراجان» سنه ۱۰۶م، و «دیون» سنه ۲۴۹م، و «دقیانوس» سنه ۲۸۰م مسیحیان مورد شدیدترین تاخت و تاز حکام وقت قرار گرفتند، و در نابودی ایشان روشهای گوناگون بکار برده شد.
اناجیل بصورت عموم همه در ایامی که بدبختی و شکنجهها گریبانگیر مسیحیان بود، گرد آوری و تألیف شدهاند.
در کتاب تاریخ تمدن ذکر شده است که «بلین» نماینده امپراطور تراجان در آسیا، ضمن نامهای به امپراطور چنین نگاشته است:
«آنهائی که متهم به مسیحیت هستند، از ایشان پرسش بعمل میآرم، اگر آنان به مسیحیت اقرار نمودند، از ایشان مکررا تا سه بار پرسش به عمل میآید، در صورت اصرارشان بر دین مسیحیت، جزای مرگ را برآنها به اجراء میگذارم، زیرا آنان جنایت شدید و نا بخشودنی را مرتکب شدهاند...».
اذیت و آزار مسیحیان توسط دستگاه امپراطور رومانی در گوشه و کنار امپراطوری روم ادامه داشت، چنانچه طبق آمارگیری که ازجانب مسیحیان شده است تعداد کشته شدگانی به این جرم در عصر دقیانوس بر (۱۴۰۰۰۰) نفر بالغ میگردد، و طبق آمار گیری دیگری این عدد (۳۰۰,۰۰۰) تخمین زده شده است.
بدین ترتیب، مسیحیان تا زمان به قدرت رسیدن قسطنطین مورد خشم دستگاه حکومتی بودند. قسطنطین که از مسیحیت شاؤول یهودی متأثر به نظر میرسید، هنگامیکه به قدرت رسید، مسیحیان را ازین بدبختی نجات داد، ولی صفحۀ خطرناکتری را در تاریخ مسیحیت رقم زد که بسی خطرناکتر از مرحلۀ نخست بود. زیرا پایههای فکر تثلیثی و ابن الله بودن عیسی ÷به حمایت او به تصویب رسید و بر مردم تحمیل گردید، و هرکه با این فکر مخالفت نشان داد ملعون و مطرود شد، و سرنوشتش یا زندان بود، و یا قتل و نابودی. و در نابودی مسیحیان راستین و خدا پرست در عصر وی تلاش زیاد صورت گرفت [۳].
بدیهی است هر عقیدهای که با چنین مشکلات جدی مواجه شود و کتاب محفوظی از جانب خدا باخود نداشته باشد، کارش آخرالأمر به گمراهی میانجامد.
[۳] مراجعه شود به کتاب: «محاضرات فی النصرانیة» ص: ۲۹، ۳۱.