فصل اول: ماهیت این اعتقاد و جایگاه آن نزد شیعه
شیعه معتقدند که آنها به (اهل بیت) رسول الله ج چنگ میزنند پس فقط دینشان را از طریق روایاتی که منحصر به آنها است، میگیرند و این انحصار از ضروریات دین است که ایمان بدون آن صحیح نیست. و مفهوم (اهل بیت) نزد آنها، آنگونه نیست که در لغت قرآن نازل شده و رسول الله ج بر طبق استفادهی عرب در گویششان، استعمال کرده، بلکه (اهل بیت) اصطلاحی است مخصوص آنها که جز دوازده شخص معین و محدود شامل هیچ احد دیگری نمیباشد: اولشان علیس و آخر آنها (مهدی) است با تفصیلی که در کتابهایشان ذکر شده و گاهی میگویند: آنها چهارده نفر هستند اگر رسول الله ج و فاطمه را به آنان اضافه کنیم.
این مفهوم از اصول بسیار بزرگ نزد امامیه است و معنی تطبیقی برای عقیده (امامت) و (عصمت) است، و بدون آن این دو عقیده (امامت و عصمت) معنایشان و یا هدفی که به خاطر آن وضع شدهاند، از دست میدهند.
اما عموم امامیه در تعداد (ائمه) اختلاف دارند و براساس این اختلاف به بیش از ۵۰ فرقه منشعب شدند که بیشترشان نابود گشتند و بعضیها برقرار میباشند. از جملهی آنها فرقهای است که به دوازده (امام) ایمان دارند یعنی فرقهی امامیهی اثنی عشری است. این فرقه نیز ـ به پیروی از سایر فرقههای امامیه ـ ایمان به ائمه مخصوص خودشان را به عنوان خط فاصل میان ایمان و کفر قرار دادهاند:
کلینی از ابوعبدالله روایت میکند که مردم چارهای جز شناخت ما را ندارند و برای عدم شناخت ما هیچ بهانهای در دست ندارند، بنابر این، کسی که ما را شناخت مؤمن و کسی که منکر ما شد کافر است. [۱۷۴]
این عقیده اصل و پایهی گره تکفیری است که این فرقه در برابر مسلمانان و خلفا و حکام آنها به کار گرفتهاند و نیز سبب مشروع بودن خروج علیه آنها و برانگیختن نگرانیها و فتنهها به نام جهاد در مقابل مسلمین است.
و این اساس نپذیرفتن خلافت خلفای راشدین و بغض و دشمنی نسبت به آنان است، و اساس عدم احساس نسبت به تاریخ این امت و سرپرستی آنها بر سرزمینهایشان است، زیرا آن تاریخ و واقعهای است که بر این عقیده بنا نمیشود.
حجت خدا بر مخلوقاتش جز با این ائمه تمام نمیشود و انبیاء نیز به غیر آنها حجت برایشان تمام نمیشود. محمد ج نیز حجت و رسالتش تکمیل نشده مگر به وسیله آنها؛
کلینی از عبدصالح÷ و ابوعبدالله÷ و ابوحسن الرضا÷ روایت میکند که آنها گفتند: همانا حجت خداوند بر مخلوقاتش کامل نمیشود مگر با امامی که شناخته شده است (و در بعضی روایات آمده: مگر به وسیله امام زندهای که شناخته شده است) [۱۷۵]
و آنها (اهل بیت) مصدر قانونگذاری و مقارن با قرآن هستند، بلکه تنها به وسیله آنها میتوان قرآن را فهم نمود و اگر آنان نبودند، حق از باطل شناخته نمیشد:
کلینی از جعفر صادق و یا محمدباقر÷ روایت میکند که گوید: خداوند زمین را بدون عالم رها نکرده است و اگر این چنین نمیبود حق از باطل تشخیص داده نمیشد. [۱۷۶]
و از ابو عبدالله÷ روایت کرده که او گفت: هرگز زمین از حجت الهی خالی نخوهد شد تا حلال و حرام را شناسایی نمایند و مردم را به راه خدا دعوت کنند. [۱۷۷]
محمدرضا مظفر میگوید: «از اینرو ما معتقدیم که احکام شرعی خداوندی تنها از چاه آب آنها سیراب میشود و گرفتن آن از غیر آنها جایز نیست و ذمهی مکلف با رجوع به غیر آنها تبری نمیشود و میان آنها و خداوند اطمینان حاصل نمیگردد، اگر تکالیف فرض را از غیر راه و روش آنها ادا کنند. آنها مانند کشتی نوح هستند که از سوار شدنش نجات و از تخلف از آن غرق شدن در این دریای مواج طغیانگر با موجهای شبهات، گمراهیها، ادعاها و منازعات حاصل میشود». [۱۷۸]
خلاصه این دین با همه اصول و فروعش بر این اصل یا رکن استوار است (پس کسی که آن را انجام داد دین را برپا داشته است و هر کس آن را نابود کند دین را نابود کرده است)!
[۱۷۴] الاصول ۱/۱۸۷. [۱۷۵] الاصول ۱/۱۷۷. [۱۷۶] الاصول ۱/۱۷۸. [۱۷۷] الاصول ۱/۱۷۸. [۱۷۸] عقاید امامیه تحت عنوان، (۲۶- عقیده ما در اطاعت از ائمه) ص ۶۹- چاپ پنجم ـ قم ۱۴۲۳/۲۰۰۲