استدلال های باطل شیعه از قرآن و بیان بطلان آن

فهرست کتاب

اصول ادیان و فِرَق بین آیات قرآنی محکم و استنباط از آیات متشابه

اصول ادیان و فِرَق بین آیات قرآنی محکم و استنباط از آیات متشابه

اصل

دلیل

نص قرآنی یا استنباطی

1- توحید و یکتاپرستی

(فَٱعۡلَمۡ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ) (بدان که غیر از خدا الهی دیگر نیست)

نص

2- پیامبری محمد صلى الله عليه وسلم

(مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ) (محمد فرستاده خداست)

نص

3- ایمان به پیامبران

(ءَامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِ) (به خدا و پیامبرش ایمان بیاورید)

نص

4- روز قیامت

(وَبِٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ يُوقِنُونَ٤) (به روز آخرت ایمان دارند)

نص

5- ملائکه

(كُلٌّ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِكَتِهِ) (تمام کسانی که به خدا و ملائکه ایمان می‌آورند)

نص

6- کتاب‌های آسمانی

(كُلٌّ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ) (تمام کسانی که به خدا و ملائکه و کتابش ایمان می‌آورند)

نص

7- قدر

(إِنَّا كُلَّ شَيۡءٍ خَلَقۡنَٰهُ بِقَدَرٖ٤٩) (ما هر چیزی را به اندازه لازم و از روی حساب و نظام آفریده‌ایم)

نص

8- حفظ قرآن

(إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ٩) (ما خود قرآن را فرستاده‌ایم و خود ما پاسدار آن می‌باشیم)

نص

9- پیروی از رسول خدا

(وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْۚ) (چیزهائی را که پیغمبر برای شما (از احکام الهی) آورده است اجراء کنید، و از چیزهائی که شما را از آن بازداشته است، دست بکشید)

نص

10- عدالت مهاجرین و انصار

(وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَٱلَّذِينَ ءَاوَواْ وَّنَصَرُوٓاْ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ حَقّٗاۚ لَّهُم مَّغۡفِرَةٞ وَرِزۡقٞ كَرِيمٞ٧٤) (بیگمان کسانی که ایمان آورده‌اند و مهاجرت کرده‌اند و در راه خدا جهاد نموده‌اند، و همچنین کسانی که پناه داده‌اند و یاری کرده‌اند، (هر دو گروه) آنان حقیقه مؤمن و باایمانند (و شایسته واژه مهاجر و انصارند و تار و پود جاودانه پرچم اسلامند و) برای آنان آمرزش (گناهان از سوی یزدان منان) و روزی شایسته (در بهشت جاویدان) است)

نص

11- نماز

(أَقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰة) (نماز را بر پا می‌دارید)

نص

12 زکات

(وَءَاتُواْ ٱلزَّكَوٰةَ) (و زکات را پرداخت کنید)

نص

13- روزه

(يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَيۡكُمُ ٱلصِّيَامُ) (ای کسانی که ایمان آورده‌اید! بر شما روزه واجب شده است)

نص

14- حج

(وَلِلَّهِ عَلَى ٱلنَّاسِ حِجُّ ٱلۡبَيۡتِ مَنِ ٱسۡتَطَاعَ إِلَيۡهِ سَبِيلٗا) (و حجّ این خانه واجب الهی است بر کسانی که توانائی (مالی و بدنی) برای رفتن بدانجا را دارند)

نص

15- جهاد

(وَجَٰهِدُواْ بِأَمۡوَٰلِكُمۡ وَأَنفُسِكُمۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ) (و با مال و جان در راه خدا جهاد و پیکار کنید)

نص

16- حرمت قتل

(وَلَا تَقۡتُلُواْ ٱلنَّفۡسَ ٱلَّتِي حَرَّمَ ٱللَّهُ إِلَّا بِٱلۡحَقِّۚ) (و کسی را بدون حق (قصاص و اجرا فرمان الهی) مکشید که خداوند آن را حرام کرده است)

نص

17- حرمت زنا

(وَلَا تَقۡرَبُواْ ٱلزِّنَىٰٓ) (و (با انجام عوامل و انگیزه‌های زنا) به زنا نزدیک نشوید)

نص

18- حرمت ربا

(وَأَحَلَّ ٱللَّهُ ٱلۡبَيۡعَ وَحَرَّمَ ٱلرِّبَوٰاْۚ) (خداوند خرید و فروش را حلال کرده است و ربا را حرام نموده است)

نص

19- حرمت دزدی

(وَٱلسَّارِقُ وَٱلسَّارِقَةُ فَٱقۡطَعُوٓاْ أَيۡدِيَهُمَا) (دست مرد دزد و زن دزد را به کیفر عملی که انجام داده‌اند به عنوان یک مجازات الهی قطع کنید)

نص

20- حرمت شراب

(يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡخَمۡرُ وَٱلۡمَيۡسِرُ وَٱلۡأَنصَابُ وَٱلۡأَزۡلَٰمُ رِجۡسٞ مِّنۡ عَمَلِ ٱلشَّيۡطَٰنِ فَٱجۡتَنِبُوهُ) (به حقیقت شراب و قمار و سنگ‌های مخصوص قربانی و شرط بندی و بخت آزمایی با تیرهای قرعه از عمل شیطان است پس از آن دوری نمایید)

نص

پس تمام اصول و اساس دین ما قرآن به صراحت بر آن‌ها دلالت می‌کند پس این‌ها دلایل و آیات قرآنی محکم هستند و استنباط از متشابه آیات نیست

اما اصول اهل باطل برعکس اصول اهل حق است یعنی در اصول باطل دلیلی به عنوان نص قرآنی وجود ندارد بلکه فقط شبهات و استنباطات از آیات متشابه است و نمونه‌ی این موارد در جدول زیر می‌آید:

الدین او الفرقه

الاصل

الدلیل

نص ام استنباط

ابلیس

آیا بر آدم فضیلت دارد؟

(أَنَا۠ خَيۡرٞ مِّنۡهُ خَلَقۡتَنِي مِن نَّارٖ وَخَلَقۡتَهُۥ مِن طِينٖ١٢) (من بهتر از او هستم. تو مرا از آتش آفریده‌ای و وی را از گِل).

استنباط

یهود و نصاری

صحت دینشان

(إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَٱلَّذِينَ هَادُواْ وَٱلنَّصَٰرَىٰ وَٱلصَّٰبِ‍ِٔينَ مَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا فَلَهُمۡ أَجۡرُهُمۡ عِندَ رَبِّهِمۡ وَلَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ٦٢) (کسانی که ایمان داشتند (پیش از این به پیغمبران و آنان که به محمّد باور دارند) و یهودیان، و مسیحیان، و ستاره‌پرستان و فرشته‌پرستان، هر که به خدا و روز قیامت ایمان داشته و کردار نیک انجام داده باشد، چنین افرادی پاداششان در پیشگاه خدا محفوظ بوده و ترسی بر آنان نیست و غم و اندوهی بدیشان دست نخواهد داد)

استنباط

پرستش گوساله

(بَصُرۡتُ بِمَا لَمۡ يَبۡصُرُواْ بِهِۦ فَقَبَضۡتُ قَبۡضَةٗ مِّنۡ أَثَرِ ٱلرَّسُولِ)
«من از چیزهائی (در صنعت و هنر مجسّمه‌سازی) آگاهم که بنی‌اسرائیل از آن‌ها آگاه نیستند. من مقداری از آثار (تعالیم و قوانین) پیغمبر (خدا موسی) را برگرفتم».

عزیر را به عنوان پسر خداوند قلمداد نمودن

(فَأَمَاتَهُ ٱللَّهُ مِاْئَةَ عَامٖ ثُمَّ بَعَثَهُ) (پس خدا او را صد سال میراند و سپس زنده‌اش گرداند)

عیسی مسیح را به عنوان اله همراه باخداوند قلمداد نمودن

(وَأُبۡرِئُ ٱلۡأَكۡمَهَ وَٱلۡأَبۡرَصَ وَأُحۡيِ ٱلۡمَوۡتَىٰ بِإِذۡنِ ٱللَّهِ) (و کور مادرزاد و مبتلای به بیماری پیسی را شفا می‌دهم و مردگان را به فرمان خدا زنده می‌کنم)

التثلیث (پدرـ پسر ـ روح‌القدس)

 

 

تقلید کورکورانه از علماء
(ملائکه دختران خداوند هستند)
(تعدد خدایان)

(مَا نَعۡبُدُهُمۡ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ زُلۡفَىٰٓ) (فقط به این خاطر آنان‌ را می‌پرستیم که ما را کم کم به خداوند نزدیک گردانند)

مشرکان

 

 

استنباط

شفاعت

(هَٰٓؤُلَآءِ شُفَعَٰٓؤُنَا عِندَ ٱللَّهِ) (اینان شفیع و واسطه ما نزد خداوند هستند)

اطاعت از علما در حلال و حرام کردن طعام ها

(هَٰذَا حَلَٰلٞ وَهَٰذَا حَرَامٞ) (این حلال است و این حرام)

الجهمیه

استدلال به قدر

(لَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ مَآ أَشۡرَكۡنَا وَلَآ ءَابَآؤُنَا) (اگر خدا می‌خواست ما و پدرانمان شرک نمی‌ورزیدیم)

نفی صفات الله

(لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞ) (چیزی مثل خداوند نیست)

المجسمه

اعتقاد به این که‌ خدا جسم است

(يَدُ ٱللَّهِ فَوۡقَ أَيۡدِيهِمۡ) (دست خداوند بالای همه دست‌ها است)

استنباط

قدریه

نفی قدر

(إِنَّا هَدَيۡنَٰهُ ٱلسَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرٗا وَإِمَّا كَفُورًا٣) (ما او را به این راه هدایت کردیم خواه شاکر باشد و خواه کافر)

استنباط

جبریه

نفی اختیار

(وَمَا تَشَآءُونَ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُ) (آنچه را که اتفاق می‌افتد فقط خداوند می‌خواهد)

استنباط

حلولیه

اعتقاد به این‌که‌ خدا در هر جا است

(وَهُوَ ٱللَّهُ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَفِي ٱلۡأَرۡضِ) (خداوند در آسمان‌ها و در زمین است)

استنباط

دو خدایی

اعتقاد به دو خدا

(وَهُوَ ٱلَّذِي فِي ٱلسَّمَآءِ إِلَٰهٞ وَفِي ٱلۡأَرۡضِ إِلَٰهٞ) (او کسی است که در آسمان و زمین الهی دارد)

استنباط

منصوریه

حلال پنداشتن محرمات

(لَيۡسَ عَلَى ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ جُنَاحٞ فِيمَا طَعِمُوٓاْ) (بر کسانی که ایمان آورده و عمل صالح را انجام داده‌اند در آنچه که می‌خورند گناهی نیست)

استنباط

خطابیه

ترک واجبات

(يُرِيدُ ٱللَّهُ أَن يُخَفِّفَ عَنكُمۡۚ) (خداوند می‌خواهد که بر شما سهل‌گیر باشد)

استنباط

خوارج

کافر دانستن علی و عثمان

(وَمَن لَّمۡ يَحۡكُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡكَٰفِرُونَ٤٤) (هر کس به آنچه را که خداوند نازل کرده است، حکم نکند پس آن‌ها جزو کافران هستند)

استنباط

سبئیه

رجعت علی

(إِنَّ ٱلَّذِي فَرَضَ عَلَيۡكَ ٱلۡقُرۡءَانَ لَرَآدُّكَ إِلَىٰ مَعَادٖۚ) (کسی که قران را بر تو فرض کرده است تا قیامت تو را برمی گرداند)

استنباط

کیسانیه التناسخیه

بداء

(يَمۡحُواْ ٱللَّهُ مَا يَشَآءُ وَيُثۡبِتُۖ وَعِندَهُۥٓ أُمُّ ٱلۡكِتَٰبِ٣٩) (خداوند هر چه را بخواهد محو و نابود و ثابت می‌کند و نزد وی ام الکتاب است)

استنباط

 

حلول روح خداوند و انتقال آن در پیامبران و اولیاء

(فَإِذَا سَوَّيۡتُهُۥ وَنَفَخۡتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُۥ سَٰجِدِينَ٢٩) (وقتی که آن را برابر نمودم و در روح خودم در آن دمیدم)

استنباط

امامت

(إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱلَّذِينَ يُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَهُمۡ رَٰكِعُونَ٥٥)

استنباط

عصمت

(وَقَرۡنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجۡنَ تَبَرُّجَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ ٱلۡأُولَىٰۖ وَأَقِمۡنَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتِينَ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَطِعۡنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا٣٣)

استنباط

عصمت مجتهدان

 

استنباط

الامامیه

مهدی منتظر

(وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى ٱلَّذِينَ ٱسۡتُضۡعِفُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَنَجۡعَلَهُمۡ أَئِمَّةٗ وَنَجۡعَلَهُمُ ٱلۡوَٰرِثِينَ٥)

استنباط

تمسک به اهل بیت

(أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنكُمۡۖ)

استنباط

رجعت

(۞وَإِذَا وَقَعَ ٱلۡقَوۡلُ عَلَيۡهِمۡ أَخۡرَجۡنَا لَهُمۡ دَآبَّةٗ مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ تُكَلِّمُهُمۡ)

استنباط

بداء

(يَمۡحُواْ ٱللَّهُ مَا يَشَآءُ وَيُثۡبِتُۖ وَعِندَهُۥٓ أُمُّ ٱلۡكِتَٰبِ٣٩)

استنباط

تحریف قرآن

 

استنباط

تجریح صحابه و نکوهش و سب آنان

(أَفَإِيْن مَّاتَ أَوۡ قُتِلَ ٱنقَلَبۡتُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِكُمۡۚ)

استنباط

زیارت مرقدها

(قَالَ ٱلَّذِينَ غَلَبُواْ عَلَىٰٓ أَمۡرِهِمۡ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيۡهِم مَّسۡجِدٗا٢١)

استنباط

خمس مکاسب

(وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا غَنِمۡتُم مِّن شَيۡءٖ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُۥ وَلِلرَّسُولِ)

استنباط

نکاح متعه

(فَمَا ٱسۡتَمۡتَعۡتُم بِهِۦ مِنۡهُنَّ فَ‍َٔاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ)

استنباط

لذا این ادیان و گروه‌های اعتقادی برای اثبات اصول و مبادی خویش از آیات متشابه‌ استفاده‌ کرده و آیات محکم را در این زمینه‌ به‌ کار نبرده‌اند، و این خط مشی نقطه‌ی اشتراک هر یک از این‌ها می‌باشد

این ادیان و گروه‌های اعتقادی از یک روش واحد و مشترک پیروی کرده که کاملا با با روش قرآنی یا ربانی مخالف است و آن نیز عبارت است از کاربرد متشابهات در اثبات اصول اعتقادی خویش و نفی آیات محکمات، همانگونه که خداوند می‌فرماید:

﴿هُوَ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ مِنۡهُ ءَايَٰتٞ مُّحۡكَمَٰتٌ هُنَّ أُمُّ ٱلۡكِتَٰبِ وَأُخَرُ مُتَشَٰبِهَٰتٞۖ فَأَمَّا ٱلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمۡ زَيۡغٞ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَٰبَهَ مِنۡهُ ٱبۡتِغَآءَ ٱلۡفِتۡنَةِ وَٱبۡتِغَآءَ تَأۡوِيلِهِۦۖ وَمَا يَعۡلَمُ تَأۡوِيلَهُۥٓ إِلَّا ٱللَّهُۗ وَٱلرَّٰسِخُونَ فِي ٱلۡعِلۡمِ يَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِۦ كُلّٞ مِّنۡ عِندِ رَبِّنَاۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّآ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ٧ [آل عمران: ۷].

«اوست که کتاب (قرآن) را بر تو نازل کرده است، بخشی از آن، آیه‌های «محکمات» است (و معانی مشخص و اهداف روشنی دارند و) آن‌ها اصل و اساس این کتاب هستند، و بخشی از آن آیه‌های «متشابهات» است، (و معانی مبهمی دارند و احتمالات مختلفی در آن‌ها می‌رود) اما کسانی که در دل‌هایشان کژی است (و گریز از حق، زوایای وجودشان را فراگرفته است) برای فتنه‌انگیزی و تأویل (نادرست) به دنبال متشابهات می‌افتند. در حالی که تأویل (درست) آن‌ها را جز خدا، کسی نمی‌داند. و راسخان (و ثابت قدمان) در دانش می‌گویند: ما به همه‌ی آن‌ها ایمان داریم (و در پرتو دانش می‌دانیم که محکمات و متشابهات) همه از سوی خدای ماست. و (این را) جز صاحبان عقل (سلیمی که از هوی و هوس فرمان نمی‌برند، نمی‌دانند و متذکر نمی‌شوند.»

و اکنون تنها جمله‌ای که‌ می‌توان آن را در حضور حق تعالی ارائه‌ داد این است که‌:

رَبَّنَا لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَيۡتَنَا وَهَبۡ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحۡمَةًۚ إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ٨

«پروردگارا ! دل‌های ما را (از راه حق) منحرف مگردان بعد از آن که ما را (حلاوت هدایت چشانده و به سوی حقیقت) رهنمود نموده‌ای، و از جانب خود رحمتی به ما عطاء کن. بیگمان بخشایشگر توئی تو.»