بهائیت فرزند ناخلف مذهب رفض

ارکان بهائیت

ارکان بهائیت

اساس عقیده بهائیت بر این است که خداوند همراه با اسماء و صفاتی که در کتاب انبیائش خود را به آن خوانده و یا وصف نموده است، وجود مطلقی ندارد. بلکه وجود او سبحانه وتعالی نیازمند کسانی است که ظهوردهنده امر او بوده، و به زعم آنان همگی آمده‌اند تا «مظهر ابهای» او را که به «بهاء الله» ملقب گشته است، بشارت دهند.

پس به عقیده آنان بهاء الله همان رب و پروردگاری است که همه ادیان او را بشارت داده‌اند، و او شریعت‌گذار اعلائی است که بودا، برهما، یهودیت و مسیحیت و حتی اسلام از ظهور او خبر داده‌اند، و به زعم آنان همه این دیانات و ادیان دیگر مقدمات ظهور وی می‌باشند.

و بهاء مظهر صفات خداوند است. در نتیجه کسی که به این صفات متصف می‌گردد در حقیقت خداوند نیست، بلکه این صفات مربوط به بهاء است، و ساعت کبری همان بهاء است، و وجه خداوند همان بهاء است، و او همان «جمال الله الابهی» است، او موعود همه بشارت‌ها در ادیان گذشته است، و به جز او الهی نیست، و به جز قیام او قیامتی نیست، و آخرت همان بدایت او است، و دین فقط دین او است، و همانگونه که اسلام ادیان گذشته را نسخ کرده است، بهائیت نیز اسلام را نسخ می‌کند. همه ادیان در حقیقت ادیانی ناقص و خام بودند که به بهائیت کامل و پخته شدند، و با این همه «بهاء» را می‌بینیم که به متدینان به ادیان دیگر احترامی گذاشته و به آنان می‌گوید: «ادیان شما فقط برای بشارت قیام من آمدند».