بهائیت فرزند ناخلف مذهب رفض

تعالیم بهائیت در میزان

تعالیم بهائیت در میزان

بهائیت عبارت از تعالیمی مختلط و گوناگون است که سرچشمه به خصوصی نداشته و از افکار و اراء زیادی نشات می‌گیرد، اما می‌توان گفت که اراء و عقائدی که به زعم میرزا حسین افکار و سخنانی بدیع و جدید می‌باشند، با اسلوبی بسیار رکیک و پر از اشتباه از قرآنکریم گرفته شده‌اند، مهمترین این تعالیم از آن قرارند:

۱- همه ادیان، ادیانی صحیح بوده، و تورات و انجیل تحریف نشده‌اند... و باید به همه این ادیان وحدتی شامل بخشید که این وحدت همان بهائیت است، رهبر این طائفه می‌گوید:

«ای اهل زمین! فضل این ظهور اعظم – یعنی ظهور خود او – در این است که ما هرآنچه را که سدی در راه اتحاد و همبستگی بود، برای خوشایند همه عالمیان از کتاب محو کردیم».

این افکار در حقیقت از ذباله دان افکار صوفی حلولی اتحادی... که این افکار نیز به نوبه خود از فلسفه یونان قدیم که قائل به وحدت وجود است، امتداد می‌گیرند، نشات می‌گیرند، و نهایت آن این است که فقط یک چیز وجود دارد که همان وجود است، و آنچه غیر از آن است، همگی مظاهر و ظواهری بیش نیست.

۲- عدم قبول حقائق شریعت و عبادات اسلامی اعم از نماز، روزه، زکات، حج، قصاص، ... چون نماز نزد آنان فقط نه (۹) رکعت است، و قبله آنها همان «عکا» است. و نماز جماعت به طور کلی ممنوع است مگر بر میت. و حج آنان به سوی مکه نمی‌باشد، بلکه در شیراز یعنی محل ولادت مؤسس فرقه و یا عکا که قبر میرزا حسین در آن است انجام می‌گیرد.

۳- مساوات میان مردان و زنان: و این دعوت در حقیقت به جز مجوزی برای شهوترانی و ازادی اعمال جنسی و از میان‌برداشتن اخلاق اسلامی چیز دیگری نیست، قرة العین به صورت آشکار به سوی این عقیده می‌خواند و همه را به پستی و رذیلت دعوت می‌کرد، و همه کوشش او بر این بود که انقلابی فکری جهت تغییر عادات و اخلاق اهالی بوجود آورد. او می‌خواست نظام همیشگی خانواده را درهم ریزد، و به سختی تمام به تعدد زوجات و طلاق حمله‌ور می‌شد، و در همه این‌ها از سوی بهائیان تایید و پشتیبانی می‌شد.

بهائیت در این دعوت خود به صورتی کورکورانه از جریان نورس اباحیت و آزادی جنسی اروپا که در کالبد نظریات مادی جدید بر بشریت سایه افکنده بود تقلید می‌کرد.. و هدف آنان از این دعوت در حقیقت ابطال و نابودی تشریعات عادلانه اسلام در مورد زنان.. و در هم‌کوبیدن نصر خیر و فضیلت در درون جامعه اسلامی بود.

۴- دعوت به سوی اعتدال: میرزا می‌گوید: «از آنچه برای شما خلق شده است، خود را محروم نسازید». چون لذت‌بردن از طیبات بد نیست، بلکه برای راحت‌ساختن نفس مرغوب است.

و در حقیقت امر این مسئله همان چیزی است که اسلام به صورتی روش و واضح بر آن پافشاری می‌کند، و میرزا در حقیقت دزدی است که این نظریه اسلام در مورد لذت‌بردن از طیبات را دزدیده است.

قرآن می‌فرماید:

﴿قُلۡ مَنۡ حَرَّمَ زِينَةَ ٱللَّهِ ٱلَّتِيٓ أَخۡرَجَ لِعِبَادِهِۦ[الأعراف: ۳۲].

و نیز می‌گوید:

﴿وَٱبۡتَغِ فِيمَآ ءَاتَىٰكَ ٱللَّهُ ٱلدَّارَ ٱلۡأٓخِرَةَۖ وَلَا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ ٱلدُّنۡيَاۖ[القصص: ۷۷].

و همچنین:

﴿كُلُواْ مِن طَيِّبَٰتِ مَا رَزَقۡنَٰكُمۡۚ[البقرة: ۵۷].

هنگامی که بخواهیم مبادئ و تعالیم بهائیت را بررسی کنیم، خود را در مقابل فرقه‌ای از فرقه‌های باطنی می‌بینیم که به هر عقیده‌ای دست‌درازی کرده است، مگر اسلام...

چون بزرگ این فرقه میرزا حسین به آنان امر داده است که همه اهل زمین را در آغوش کشند، پس اشکالی ندارد که یک بهائی مثالی زنده از شخصی چند رنگ و رو باشد.. که در پشت پرده‌ای ضخیم از دو رنگ و روئی، نفاق، چاپلوسی، مجامله و نیرنگ پنهان شده است، چون آنان در حقیقت از طرق قلب افراد به آنان نزدیک شده و مین‌گرند که چه کسی از چه چیز خوشش می‌آید تا از همان در بر وی داخل شده و با افکار و معتقدات هر فرقه منسجم می‌گردند.