«نارگیلی را عبادت میکنند!»
من به تمام کسانی که حاجاتشان را از مردگان طلب مینمایند، میگویم: این مردگانی که شما درکنار قبورهایشان گریه میکنید واز شفاعت آنها امیداوارید،
﴿قَالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ٧٢ أَوْ يَنْفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّونَ٧٣﴾ [الشعراء: ٧٢-٧٣] آیا هنگامی که آنها را صدا زده و طلب مینمایید، (سخنان) شما را میشنوند، یا اینکه به شما نفع و ضررمی رساننند؟
قسم به خداوند که آنها نمیشنوند و نفعی نمیرسانند و نیز نمیتوانند سبب ذلت و خواری و ضرر و زیان شوند.
چه زیباست. اقدام نوجوانی که ١٣ بهار زندگیاش را سپری کرده بود به همراه پدرش عازم هندوستان شد، سرزمینی که به نسبت وسعت زیادش برخوردار از معبودهای باطل زیادی از جمله حیوان و گیاه و جامدات و بشر و ستارگان است. این نوجوان، وارد عبادتگاهی شد و دید که مردم میوه درخت نارگیل را با رسم کردن چشم و بینی و دهان عبادت مینمایند و بخور و طعام و شراب را تقدیم آن مینمایند. ودید که آنها در مقابل آن سجده مینمایند، وقتی که آنها سجده کردند، نوجوان به طرف نارگیل رفته وناگهان آن را ربوده وباخود برد. هنگامی که از سجده بلند شدند، معبود خود را نیافتند واطرافشان را جستجو کردند مشاهده کردند که نوجوان، معبود آنها را ربوده ودر حال فرار است، بنابراین، سجده شان را قطع کردند وبه دنبال او دویدند. وقتی که او از مردم دور شد، برزمین نشست و نارگیل را شکسته و آب آن را نوشید و برزمین انداخت، مردم با مشاهدهی صحنه شکسته شدن معبودشان، فریاد برآورده و نوجوان را شکنجه داده وبه نزد قاضی بردند. قاضی به او گفت: تو همان کسی هستی که معبود را شکسته است؟ نوجوان گفت: خیر – من نارگیلی را شکستم. قاضی گفت: ولی آن معبود این مردم است. نوجوان گفت: آیا روزی، نارگیلی را شکسته وآن را خوردهاید؟ قاضی گفت: بله، نوجوان گفت: بنابراین، چه تفاوتی بین اقدام من و شما وجود دارد؟ قاضی متحیر مانده و سکوت نمود و به مردم نظر افکند ودید که آنها خواهان جواب هستند. (به یکباره) مردم گفتند که این صاحب دو چشم و دهان است نوجوان به آنها فریاد زده و گفت: آیا حرف میزند. گفتند: خیر. آیا قادر به شنیدن است، گفتند: خیر – پس چگونه و چرا آنها را عبادت میکنید؟
﴿فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ٢٥٨﴾ [البقرة: ٢٥٨] «پس آنکه کافر شده بود، متحیر و مبهوت شد. و خدا گروه ستم گر را هدایت نمیکند».
آنها مبهوت ماندند وخداوند ظالمین را هدایت نمیکند.
قاضی به مردم، نظری افکند وبرای جلوگیری از قصد سوء آنها نسبت به این نوجوان اورا عقوبت و تنبیه کرده و ١٥٠ روپیه جریمه نمود.
آنهایی که به قبور تعلّق خاطر دارند، تنها به تعظیم مردگان ودرخواست حاجات از آنها اکتفا نمیکنند، بلکه اموال خود را صرف تزیین و ساختن بنا برروی آن مینمایند و قبّهها و بناهایی که برروی قبور ساخته میشوند، به دو نوع تقسیم میشوند.
١- قبههایی که برروی قبور جمیع مسلمین ساخته میشوند، به طوری که مرتفع ودر وسط قبورند.
٢- قبههایی برروی قبور گذاشته میشود که این قبور، به عنوان مساجد قرار داده شدهاند وگاهاً این قبور در قبلهی مسجد یا در پشت آن و یا در دو طرف جانبی آن قرار میگیرند.
در حا لی که پیامبر جاز آن نهی نمود و فرمود: «اللهم لا تجعل قبري وثنا يعبد لعن الله قوماً اتخذوا قبور أنبيائم مساجد»یعنی: «پروردگارا قبر مرا بتی قرار نده که عبادت شود و لعنت و نفرین خداوند بر قومی باشد که قبور انبیاء شان را مسجد قرار میدهند.»
و در حالی که این قبه در قبر شریف او و دیگر قبور، قرار داده شده است. و از علیسنیز روایت میشود که ایشان به ابی الهیاج فرمودهاند: «آیا من شما را به اقدام عملی نفرستم که پیامبر جمرا به همان خاطر فرستاد؟ اگر مجسمه و هیکلی یافتی آن را داغون نما و اگر قبری مرتفع و بلند یافتی آن را هم سطح زمین گردان.»(مسلم) و پیامبر جاز گچ کاری قبور و نشستن برروی آنها و ساختن بنا و نوشتن برروی آن نهی نموده و بر کسانیکه قبور را مساجد گردانیده و چراغانی مینمایند لعن و نفرین فرستاده است.
(لعن و نفرین پیامبر در حدیث مذکور متوجه کسانی است که در نزد قبور مساجدی بنا میکنند تا در این مساجد فقط: خداوند را عبادت کرده و نمازهای روزانه را ادا نمایند: بنابر این اوضاع و شان کسانی که مردگان را میپرستند چگونه خواهند بود. «مترجم» و در عصر صحابه و تابعین و تبع تابعین، از این نوع موارد، برروی قبر نبی جو غیره، چیزی وجود نداشته است).