«سحر و خبر از گم شده» از جمله وسایل شرک اند
سحر: عبارت از افسونها و کلام و ادویه جات و استعمال توتون و تنباکو میباشد و آن حقیقت دارد و گاهاً در نفوس و بدن اثر گذاشته و مریض میگرداند یا سبب قتل میشود و بین زن و شوهر جدایی میاندازد. وآن از بزرگترین گناهان است: پیامبر جفرمودهاند: «اجتنبوا السبع الموبقات قالوا وما هن يا رسول الله قال الشرك بالله والسحر وقتل النفس التي حرم الله إلا بالحق وأكل الربا وأكل مال اليتيم والتولي يوم الزحف وقذف المحصنات الغافلات المؤمنات» (متفق علیه)
یعنی؛ از هفت چیز هلاک کننده پرهیز نمایید، گفتند: آنها چه هستند؟ فرمود: شرک به خداوند و سحر و....
وچون سحر، استخدام شیاطین و تعلّق خاطر داشتن نسبت به آنهاست و برای بخدمت در آوردن آن میبایست اعمال محبوب شیاطین انجام شود وچون در آن ادعای علم عیب است، کفر و گمراهی است و به همین خاطر خداوند میفرمایند: ﴿إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَى٦٩﴾ [طه: ٦٩]
یعنی: «به تحقیق آنچه ساختهاند جادوی جادوگر است و ساحر هر جا که رود رستگار نمیشود». حکم ساحر، موافق اعمال جمعی از اصحاب، قتل و کشتن اوست ولی در عصر حاضر مردم در برخورد با ساحر، تساهل و کوتاهی نموده و گاهاً آن را فنّی از فنون شمرده وبه آن افتخار مینمایند و جوایزی را به ساحرین اعطا مینمایند و برای آنها، جشنها و مسابقات ترتیب داده و هزاران نفر در آنجا حاضر میشوند و این، نشان از سستی عقیده است.
چه زیباست عملکرد جندب بن عبداللهسکه او به مجلس یکی از امیران وارد شد و مشاهده نمود که ساحری در مقابلش، شمشیر بازی میکند و مردم تصوّر میکنند که او سر مردی را قطع نموده و سپس به جای قبلش بر میگرداند.
او فردای آن روز، رداء و لباسش را پوشیده و شمشیرش را در زیر آن مخفی نمود و بر خلیفه وارد شد و ساحر طبق روال قبل با شمشیرش بازی میکرد ودر مقابل مردم به سحر مشغول بوده و مردم به رغم خود تعجب آورترین صحنهها را مشاهده میکردند، جندبسبه او نردیک شده و شمشیرش را ناگهان بلند کرده و بر گردن ساحر فرود آورد و سرش را از تنش جدا نمود. و ساحر به زمین افتاد و جندبسگفت: از پیامبر جشنیدم که میگفت: یعنی: «حد الساحر ضربة بالسيف»حد شرعی ساحر، ضرب او با شمشیر است. و رو به ساحر کرد و گفت: اگر توانا به زنده کردن دیگران هستی خودت را زنده گردان، خودت را زنده گردان.
و پیامبر جفرمودهاند: هر کس به نزد غیب گو برود و گفتههایش را تصدیق نماید به آنچه که بر محمد جنازل شده (قرآن) کافر شده است. مطلب قابل توجه اینکه ساحران و عرّافین عقاید مردم را به بازی میگیرند، طوری که خود را در ردیف معالجه کنندگان مریض قرار داده و به مریضی دستور قربانی به غیر خدا را با ذبح خروس و مرغ و دیگر حیوانات میدهند و گاهاً طلسمهای شرکی و تعویذات شیطانی را نوشته و آن را یا به گردن مریض آویخته یا دستور میدهند تا در خانه و صندوق نگه داری شود.و گاهاً خودشان را به معرض اولیائی که صاحب کرامت و اعمال خارق العاده است، جا میزنند و اعمالی از قبیل زدن خود با شمشیر یا خود را به زیر ماشین انداختن و... انجام میدهند که به آنها اثری نمیکند و یا اعمالی غیر اینها که در حقیقت چشم بندی واز عمل شیطان است که ظاهراً توسط آنها انجام میشود.
جوانی تعریف میکرد که به یکی از کشورها، مسافرت نموده بود و خواست به نیت استراحت، وارد سیرک شود، او میگوید: در حالی که به بازیهای گوناگون نگاه میکردم، زنی را دیدم که با قدرتی عجیب، برروی طناب، راه میرود سپس برروی دیوار پرید و به مانند پشهای روی آن راه رفت و مردم نیز کاملاً از حرکات او در حیران و تعجب بودند. به خودم گفتم: ممکن نیست حرکات این زن، حرکاتی پهلوانی و برخواسته از تمرین و ممارست باشد، من که انسانی موحد هستم، راضی و قانع و پذیرنده این اعمال نیستم تا به ماهیت آن پی نبرم. بنابراین، حیران ماندم تا چه کنم؟ ناگهان یادم آمد روزی که در سخنرانی نماز جمعه حاضر شده بودم، سخنان خطیب درباره سحر و جادوگری بود و او گفته بود که جادوگران با همکاری و استخدام شیاطین، حرکات خارق العاده انجام میدهند وکید و قوت آن را نیز، تنها ذکر و یاد خداوند، خنثی میکند، بنابراین، از صندلی ام بر خواستم و به طرف صحنه نمایش حرکت کردم و مردم نیز تعجب کنان دست میزدند و من را نیز اینگونه پنداشته بودند که از فرط تعجب به زن ساحر و جادوگر نزدیک میشوم و وقتی که نزدیک جادوگر و صحنه نمایش شدم، به طرف جادوگر نگاه کرده و آیة الکرسی ﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ٢٥٥﴾ [البقرة: ٢٥٥] [٢]را قرائت نمودم، زن شروع به اضطراب و حرکت کرد، قسم به خداوند، تا وقتی که تلاوت آیه تمام شود او بر زمین افتاده و لرزید و مردم ترسیده واو را به بیمارستان منتقل نمودند و چه راست گفت پروردگار آنجا که میفرماید: ﴿إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا٧٦﴾ [النساء: ٧٦] «به تحقیق که مکر و حیله شیطان ضعیف است»و میگوید: ﴿وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ٥٤﴾ [آل عمران: ٥٤] [٣]یعنی دشمنان پیامبر برای نابودی او نقشه کشیدند و خداوند هم برای حفظ او چاره جویی کرد و خداوند بهترین چاره جویان است.
[٢] «خدای یکتا که جز او هیچ معبودی نیست، زنده و قائم به ذات است، هیچگاه خواب سبک و سنگین او را فرا نمیگیرد، آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است در سیطره مالکیّت و فرمانروایی اوست. کیست آنکه جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟ آنچه را پیش روی مردم است [که نزد ایشان حاضر و مشهود است] و آنچه را پشت سر آنان است [که نسبت به آنان دور و پنهان است] میداند. و آنان به چیزی از دانش او احاطه ندارند مگر به آنچه او بخواهد. کرسیاش، آسمانها و زمین را فرا گرفته و نگهداری آنان بر او گران و مشقت آور نیست؛ و او بلند مرتبه و بزرگ است» [٣] «و نیرنگ زدند، و خدا هم جزای نیرنگشان را داد؛ و خدا بهترین جزا دهنده نیرنگ زنندگان است».