نتیجۀ مباحث قبل و حکم نهائی در مورد موسیقی و آوازخوانی
ارائه نظر قطعی و جازم دربارۀ موضوع مورد بحث، یعنی موسیقی و آوازخوانی، کاری صعب و دشوار است، اما با توجه به احادیث نبوی جدرین مورد، و رد آیاتی از یاران آنحضرت منقول است، و نیز با در نظر داشت رأی اصحاب مذاهب اسلامی و نظریات دیگر دانشمندان متقدم و متأخر، میتوان جواز و عدم جواز موسیقی را در مواضع و مواقع مختلف و متفاوت به طور کلی و نسبی ارزیابی کرد، و اینچنین به دستهبندی پرداخت:
الف: موسیقی و آوازخوانیی که حرام است و نوازندۀ آن مردود الشهاده و فاسق دانسته شده، و شنیدن آن از گناهان محسوب میگردد، و دقیقاً اقوال دانشمندان و ائمۀ دینی مبنی بر تحریم موسیقی و آوازخوانی بر چنین مواردی تطابق دارد، این موارد مورد نظر قرار ذیل است:
۱- موسیقی و آوازخوانیی که توسط زن و یا پسر خورد و خوشرویی اجرا شود، بدین سبب که نظرکردن و لذتبردن ازین دو، و نیز لذتبردن از آوازشان جواز ندارد و حرام است، زیرا باعث بروز فتنه میگردد [۱۸۰].
۲- موسیقی و سرودی که محتوای آن سخنان فحش و هجو باشد، و یا این که سخنان خلاف عقاید اسلامی را احتوا نماید، چنانچه وقتی کنیزی در حضور پیامبر جسروده را میخواند و هنگامی که بیتی را خلاف عقیده اسلامی برخواند او را به ترک آن امر فرمودند [۱۸۱].
۳- آنگاه که در وصف زنی معروف، یا با ذکر پسران خوشروی و امور محرمه خوشآوازی کند و موسیقی بنوازد [۱۸۲].
۴- شنیدن موسیقی و آوازخوانی برای شخص جوانی که غلبۀ شهوت در وجودش متمکن باشد، حرمت شنیدن موسیقی بر وی به خاطر این است که وی از آن لذت شهوانی میبرد، بویژه جوانانی که عوام باشند و از علم دین بیبهره که موسیقی و آوازخوانی غرایز شهوانی را در وجودشان برمیانگیزد [۱۸۳].
۵- موسیقی و آوازخوانی که کیفیت حرکات خواننده و اجراکننده نفس را به شهوت آورد و غرایز را به تحریک اندازد، و یا در جای و محفلی که اجرا میشود، شراب خورده شود، و یا اختلاط مردان با زنان باشد، و یا این که با آلات ممنوعه مثل مزامیر (نی) طبله و... به اجرا گذاشته شود، این موارد برای عموم افراد حرام است، و اما سایر آلات مثل: دف، طبل بزرگ و شاهین را مباح پنداشتهاند [۱۸۴].
۶- هرگاه شخص بر موسیقی مداومت نماید، و یا آن را کسب و پیشۀ خود قرار دهد که حرام است، زیرا لذتبردن از آن را مکروه و گناه صغیره دانستهاند که مداومت بر گناه صغیره، گناه کبیره میگردد و نیز به دستآوردن روزی از طریق پیشۀ موسیقی نوازی حرام است، و از آن در احادیث پیامبر جنهی به عمل آمده است [۱۸۵]. و همینگونه شخص ملاومت کننده و کسبگیرندۀ موسیقی و آوازخوانی است که شهادت وی مورد قبول واقع نمیشود [۱۸۶].
۷- هرگاه که آیات قرآن، همراه با موسیقی خوانده شود، چنانچه دانشمندان بر حرمت آن تصریح فرمودند، و نیز از ذکر خداوند با موسیقی منع نمودند، و ذکر خداوند با موسیقی را در کراهیت و حرمت نزدیک به حرمت همراه ساختن خواندن قرآن با موسیقی دانستند [۱۸۷].
ب: آن آوازخوانی و موسیقی که مباح است و جواز دارد شخص آن را بشنود، موارد ذیل ازین قبیل میباشد:
۱- آوازخوانی و موسیقی و شنیدن آن در روزهای عید، چنانچه پیامبرجبرای کنیزان اجازه سرود را دادند، و حضرت ابوبکر صدیق را از منعکردن شان باز داشتند [۱۸۸].
۲- هنگام آمدن دوستان از سفر، چنانچه وقتی آنحضرت جاز سفر یکی از غزوات آمدند، برای زنی که نذر کرده بود، پیشرویشان دف بزند، اجازه دادند با به نذر خود وفا نماید و این دلیل اباحت عمل است [۱۸۹].
۳- در هنگام ختنهنمودن و عقیقۀ اطفال، و دیگر محافل سرور و شادی برای این مناسبتها که علماء به جواز آن فتوی دادهاند [۱۹۰].
۴- موسیقی و آوازخوانی کنیز برای مولایش، زیرا هیچ چیزی از کنیز بر مولایش حرام نیست [۱۹۱].
۵- آوازخوانی و موسیقی برای حاجیان خانۀ کعبه هنگام شروع مسافرت، در صورتیکه بدون آلات ممنوعه مثل: مزمار، و اوتار که از آلات موسیقی اشرار است بوده باشد [۱۹۲].
ج: آوازخوانی و موسیقییی که مستحب است و آن در موارد ذیل اجرا میشود:
۱- در هنگام اعلان نکاح [۱۹۳]، چنانچه پیامبر جبرآن امر فرمودند که انجام یابد، و نیز دفزدن در اعلان نکاح را علامه و فرق بین حلال و حرام معرفی داشتند [۱۹۴].
۲- موسیقی در شب یا روز عروسی که عروس از خانۀ پدرش به خانۀ شوهرش انتقال مییابد [۱۹۵]. چنانچه پیامبر جاز نبودن آوازخوانی در یکی از عروسیها بر حضرت عایشهلانتقاد نمودند، و فرمودند که چرا آوازخوانی نفرستادید، تا با آوازخوانی تحیه تقدیم نماید [۱۹۶].
۳- آوازخوانی و موسیقی در هنگام کارهای اجتماعی و دستجمعی و امور عام المنفعه، چنانچه در حضور مبارک جدر غزوۀ احزاب حین کندن خندقها سرودههای خوانده میشد و ایشان از آن ممانعت نکردند، و این کار کارگران را به کار و تلاش تشویق مینماید [۱۹۷].
۴- موسیقی و خواندن سرودهها در هنگام مبارزه و جهاد با کفار، زیرا این آوازخوانی و موسیقی نفسهای مجاهدین را به حرکت آورده، دلاوری میبخشد، و نیز دشمن را میترساند. به همین سبب باید درین مورد سرودههای شاعت بخش و حماسه ساز سروده شود و از سرودههای غمگینکننده پرهیز شود که باعث تشجیع مجاهدین گردد، نه این که آنها را سست بگرداند [۱۹۸].
[۱۸۰]احیاء علوم الدین، ج ۲، ص ۲۸۱. [۱۸۱]همان اثر، ص ۲۸۲. [۱۸۲]همانجا. [۱۸۳]احیاء علوم الدین، ج ۲، ص ۲۸۳. [۱۸۴]تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص ۵۴، و احیاء علوم الدین، ج ۲، ص ۲۸۲. [۱۸۵]«نهي رسول الله جعن ثمن الكلب وكسب الزمارة»تفسیر خازن، ج ۵، ص ۱۷۷. [۱۸۶]احیاء علوم الدین، ج ۲، ص ۲۸۳ و ۲۸۴ و کنزالدقایق، ص ۲۹۱. [۱۸۷]شرح فقه اکبر علامه ملا علی قاری هروی، (پاکستان، پشاور، مکتبۀ حقانیه) ص ۲۰۵. [۱۸۸]احیاء علوم الدین، ج ۲، ص ۲۷۷، و تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص ۵۴. [۱۸۹]همان جایها. [۱۹۰]همان جایها. [۱۹۱]همان جایها. [۱۹۲]احیاء علوم الدین، ج ۲، ص ۲۷۶. [۱۹۳]همان اثر، ص ۲۷۷. [۱۹۴]«فَصْلٌ بَيْنَ الْحَلاَلِ وَالْحَرَامِ الصَّوْتُ وَالدُّفِّ فِي النِّكَاحِ»شکوة المصابیح، ص ۲۷۲، به روایت ترمذی. [۱۹۵]تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص ۵۴، و احیاء علوم الدین، ج ۲، ص ۲۷۷. [۱۹۶]«إِنَّ الأَنْصَارَ قَوْمٌ فِيهِمْ غَزَلٌ فَلَوْ أَرْسَلْتُمْ مَنْ يَقُولُ أَتَيْنَاكُمْ أَتَيْنَاكُمْ فَحَيَّانَا وَحَيَّاكُمْ»مشکوة المصابیح، ص ۲۷۲، به روایت ابن ماجه. [۱۹۷]بخاری، ج ۲، ص ۵۸۸. [۱۹۸]احیاء علوم الدین، ج ۲، ص ۲۷۶، و تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص ۵۴.