حکم سینما و تلویزیون از دیدگاه فقه اسلامی
سینما و تلویزیون مانند سایر پخش و نشر فیلمها از ابزار و آلات تبلیغ و تعلیم میباشند و حکم آن مانند سایر آلات و اسباب است.
هر وسیلهیی میتواند در راه خیر و به طریق درست به کار افتد و هم میتوان از آن در راههای شر و فساد استفاده کرد. وسیلهها به ذات خود نه خوباند و نه بد، و اگر از آنها استفادۀ خیر صورت گیرد خوباند و اگر در امور زشت و تبلیغ مفسدهها و رذایل استخدام شود بد و حرام میباشند.
دانشمندان معاصر ما دکتر یوسف قرضاوی سینما و تلویزیون را از جملۀ ابزار و وسایل تبلیغاتی دانسته و آن را در صورتی که پخشکنندۀ فیلمهای نادرست نباشد روا شمرده است که ذیلاً به بیان آن میپردازیم:
الف: اصل فیلم و نتیجۀ آن از مسایل خلاف اخلاق و امور گناه و حرام که مخالف عقاید و شعایر دینی و اسلامی است خالی باشد، بدین اساس فیلمهای که غرایز جنسی را تحریک نموده و انسان را به گناه تشویق مینماید و یا در صدد تبلیغ افکار نادرست و انحرافیاند و عقاید باطل و نادرست را تأیید و ترویج میکنند حراماند و هیچ مسلمانی حق ندارد همچو فیلمی را تماشا نماید و به سینمایی برود که اینگونه فیلمها نمایش داده شود [۳۱۳].
ب: نباید رفتن به سینما و انجام کارهای آن باعث، بر ترک و تضییع نمازها و کارهای دینی و امور زندگانی گردد، هیچ مؤمنی حق ندارد به خاطر دیدن یک فیلم سینمایی یا دیدن فیلم تلویزیون یکی از نمازهایش را ترک نماید [۳۱۴]. قرآنکریم به کسانی که از نماز خویش غفلت میروزند و آن را به تأخیر میاندازند هشدار میدهد که ﴿فَوَيۡلٞ لِّلۡمُصَلِّينَ ٤ ٱلَّذِينَ هُمۡ عَن صَلَاتِهِمۡ سَاهُونَ ٥﴾[الماعون: ۴-۵]. چنانچه مراد از سهو در آیۀ متبرکه بنا به قول مفسرین تأخیر نماز است به اندازهیی که وقت بگذرد.
ج: نباید زن و مرد بیگانه در سینما باهم تماس و اختلاطی برقرار نمایند تا باعث تحریک غرایز جنسی فراهم آید و راهی به سوی فساد و فتنه باز گردد، بویژه که تماشای فیلمهای سینما به جز در تاریک انجام نمیگیرد، پیامبر جدر رابطه به تماسگرفتن و لمسنمودن مرد با زن بیگانه میفرمایند: «اگر بر سر یکی از شما سوزنی از آهن بکوبند بهتر از آن است که زن بیگانهیی را که برایش حلال نیست لمس نماید» [۳۱۵].
[۳۱۳]الحلال والحرام في الإسلام، ص ۱۵۶. [۳۱۴]همان اثر، ص ۱۵۷. [۳۱۵]«لأن يطعن في رأس أحدكم بمخيط من حديد خير له من أن يمس امرأة لا تحل له»الحلال والحرام في الإسلام، ص ۱۵۷، به روایت از بیهقی و طبرانی.