۱۳- ملا حسن فیض کاشانی
مولانا الفاضل الكامل الـمؤيد الـمسدد محسن بن شاه مرتضى بن شاه محمود الـمشتهر بفيض الكاشاني. جنابش از آن مشهورتر است که نیازی به تعریف و احتیاجی به توصیف داشته باشد. برای ترجمهی حال خجسته مآل او میتوان به روضات الجنات (ص۵۱۶) و تنقیح المقال (ج۲، ص۵۴/ قسمت دوم) و قصص العلماء (ص۳۲۲) و سایر تذکرهها و کتب احوال رجال مراجعه نمود. حضرت ایشان دارای تالیفات بسیار در فنون مختلفه است.
ما فتوای او را در این باب از کتب فقهی او میآوریم:
۱- در کتاب «الوافی» که شامل احادیث کتب اربعه است (جلد۲، جزء۶، ص۴۸) میفرماید: «وأما في مثل هذا الزمان حيث لا يمكن الوصول إليهم فيسقط حقهم رأساً دون السهام الباقية لوجود مستحقها ومن صرف الكل حينئذ إلى الأصناف الثلاثة فقد أحسن واحتاط والعلم عند الله» در چنین زمانی که دسترسی به امامان†نیست حق ایشان یکسره ساقط است به غیر سهام دیگران (یتامی و مساکین و ابن سبیل) برای اینکه مستحقان آن وجود دارند و اگر کسی همه را به همین اصناف سهگانه صرف کند کار خوبی است و راه احتیاط را پیموده است والعلم عند الله.
۲- در کتاب «المفاتیح» در کیفیت تقسیم خمس پس از اشاره به جملهای از أقوال در این مسأله، مینویسد: «أقول: والأصح عندي سقوط ما يختص به لتحليلهم ذلك لشيعتهم و وجوب صرف حصص الباقين إلى أهلها لعدم مانع فيه ثم قال ولو صرف الكل إليهم لكان أحوط وأحسن» که دارای همان مضمون قبل است که حق امام را ساقط دانسته و حق دیگران را واجب. مرحوم شیخ یوسف بحرانی نیز در کتاب «الحدائق» (ج۱۲،ص۴۴۲) سقوط حق امام را به فیض کاشانی نسبت داده است.