(و) برخورد نامناسب والدین با فرزند
یکی دیگر از عواملی که در انحراف فرزندان مؤثر است و در مورد این تاثیر اکثر صاحبنظران امور تربیتی و پرورشی اتفاقنظر دارند، رفتار بد با کودک است.
در شرایطی که کودک یا نوجوان از جانب والدین یا مربی با یک رفتار خشن روبرو میشود و دائماً سرزنش میگردد و مکرراً از آنان کتک میخورد، یا اینکه هدف تحقیر و تمسخر آنان واقع میشود، بزودی در مقابل این رفتارهای ناشایست و فرومایه عکسالعمل نشان خواهد داد که اثر آن در اخلاق کودک یا نوجوان بروز میکند، به گونهای که دائماً خود را در محاصره تحقیر و توبیخ و کتک میبیند.
این فرزند مظلوم یا خودکشی میکند و یا در مقابل والدین خواهد ایستاد و با آنان جدال خواهد کرد یا اینکه خانه را ترک میکند و خود را از رنجی که میکشد و رفتار آزار دهندهای که تحمل میکند، رها مینماید.
تعجبی ندارد که چنین انسانی فردا به یک فرد مجرم و تبهکار تبدیل شود و به جای تکامل در مسیر صحیح، در مسیرکجروی و انحراف و بیبندوباری رشد کند.
دین با عظمت اسلام با دستورات و قوانین جاودانهاش به تمامی آنانکه مسؤولیت تربیت را به عهده دارند، خصوصاً پدران و مادران امر میکند که خود را به زینت اخلاق متعالی آراسته سازند و با فرزندان به مهربانی و محبت رفتار کنند تا شخصیتی مستقل داشته باشند و بتوانند بر پای خویش بایستند و احساس کنند که افرادی شایسته و قابل تقدیرند و از دیدگاه والدین بزرگ و محترم هستند.
با نظری به آیات قرانی و احادیث نبوی، توجیهات و رهنمودهای ارزشمند اسلامی را در باب برخورد مهر آمیز با فرزندان میبینیم.
خدای مهربان در این باره میفرماید:
﴿ ۞إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ وَٱلۡإِحۡسَٰنِ وَإِيتَآيِٕ ذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ ﴾[النحل: ۹۰]. «پروردگار به عدالت و اخلاق نیک و همیاری و مساعدت نزدیکان امر میکند».
﴿ وَٱلۡكَٰظِمِينَ ٱلۡغَيۡظَ وَٱلۡعَافِينَ عَنِ ٱلنَّاسِۗ وَٱللَّهُ يُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِينَ ١٣٤ ﴾[آل عمران:۱۳۴].
«و بندگانی که خشم خویش را فرو میبرند و نسبت به مردم گذشت دارند و براستی خداوند نیکوکاران را دوست میدارد».
و میفرماید:
﴿ وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسۡنٗا ﴾[البقرة: ۸۳].
«با مردم به نیکویی سخن بگوئید».
و همچنین پیامبر بزرگوار جرا مورد خطاب قرار داده، میفرماید:
﴿ وَلَوۡ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ ٱلۡقَلۡبِ لَٱنفَضُّواْ مِنۡ حَوۡلِكَۖ ﴾[آل عمران: ۱۵۹].
«اگر تندخو و سنگدل بودی، همراهان و یارانت از اطراف تو پراکنده میشدند».
و «بخاری» از رسول خدا جروایت کرده است که فرمود: «إن الله یحب الرفق فی الأمر كله». «خدای مهربان نرمی و مدارا را در همه امور دوست دارد».
و امام «احمد» و «بیهقی» نیز از آن حضرت جروایت میکنند که فرمود: «إن أراد الله تعالی بأهل بیت خیرا أدخل علیهم الرفق، وإن الرفق لوكان خلقا لما رأی الناس خلقاً أحسن منه، وإن العنف لو كان خلقا لما رأی الناس خلقاً أقبح منه». «اگر خداوند بخواهد خیر و نیکبختی را شامل حال خانوادهای کند نرمی و مهربانی را به جمع آنان وارد میکند، اگر نرمی و مهر صورت و شکل ظاهری داشت، بهترین صورت از آن او بود و اگر خشونت هم شکل و قیافهای داشت، زشتترین قیافهها مربوط به آن بود».
«ابوالشیخ» در «الثواب» از رسول خدا جروایت میکند که فرمود: «رحم الله والداً اعان ولده علی بره». «خدایﻷ، رحم کند به کسی که فرزندش را در نیکو بودن یاری میدهد». (کنایه از رفتار خوبی است که منجر به ایجاد شخصیت والای فرزند میشود).
همچنین آنحضرت جفرمودند: «الرَّاحِمُونَ یَرْحَمُهُمُ الرَّحْمَنُ، ارْحَمُوا مَنْ فِی الأَرْضِ یَرْحَمْكُمْ مَنْ فِی السَّمَاءِ».«خدای رحمان مهربان است با آنانکه مهربانند، پس شما به آنانکه در زمینند رحم کنید تا آنکه در آسمان است به شما رحم کند». (روایت ابوداود و ترمذی).
آنچه گذشت، جزو مهمترین رهنمودهای اسلام در ارتباط با اصول رفتار و برخورد با فرزندان بود. چه شایسته است که اولیاء محترم به آن توجه نمایند و در ارتباط با فرزندانشان اجرا کنند و به اقتضای دستوراتش عمل کنند تا زندگی آینده فرزندانشان آمیخته با اخلاق فردی و اجتماعی والا و متعالی باشد.
اما اگر با آنان با خشونت برخورد کنند و برای رفتارهای آنان مجازاتهای شدید و بیرحمانه در نظر بگیرند، در حق آنان جنایت بزرگی مرتکب شدهاند و با دست خود کودکان و نوجوانان بیگناه خود را به سوی تربیتی غلط و مسیری منحرف و آیندهای مملو از طغیان و سرکشی سوق دادهاند، زیرا از اولین لحظاتی که طفل میفهمد، تربیت او آغاز میشود و با تندخویی و بیرحمی والدین،اولین بذرهای نهال طغیان و انحراف در وجود فرزند کاشته میشود.
مردی بخدمت عمربن الخطابسرسید و از نافرمانی پسرش نزد آنحضرت شکایت کرد، دستور داد پسرش را بیاورند تا درباره حقوق پدر و مادر به او تذکر بدهد و به او یادآوری کند که چه رفتاری با آنان داشته باشد. پسر آن مرد گفت: ای امیر مؤمنان، آیا فرزند بر گردن پدر هیچ حقی ندارد؟
«عمر بن الخطابسفرمود: آری.
پسر گفت: آن حقوق چیست؟
عمرسگفت: مادری شایسته برگزیند، نام نیکویی برایش انتخاب کند و قرآن را به او آموزش دهد.
پسر گفت: پدرم هیچکدام از این کارها را برای من نکرده است، مادرم که «زنجیه» نام دارد متعلق به یک مجوسی بود، پدر نام مرا جعل (سوسک سیاه) گذاشت و حتی یک کلمه قرآن به من یاد نداده است.
حضرت عمرسبه جانب پدر نظری انداخت و گفت: آمدی از نافرمانی پسرت شکایت کنی ولی خودت قبل از او نافرمانی کردی و قبل از آنکه با تو بد رفتاری کند تو با او برخورد ناشایستی داشتهای.
آری، اینچنین آنحضرت مسؤولیت رفتار بد فرزند را به گردن والدین بیتوجه آنان میاندازد.
در کتب تاریخ ذکر کردهاند که یکی از اصحاب پیامبر جاز فرزنش خشمگین شد، نامهای به احنف بن قیس فرستاد تا نظر او را در ارتباط با شیوه رفتار با فرزندان جویا شود. احنف در جواب گفت:
«فرزندان عصای دست والدین و جگر گوشه آنانند، برای ایشان مانند زمینی هموار و آسمانی پوشاننده باش، اگراز تو چیزی خواستند به آنان بده، اگر خشمگین شدند، آنان را ببخش، زیرا مهر و محبت صادقانه خود را نثار خود میکنند وتلاش و کوشش بیشائبه خویش را در حمایت از تو بکار میگیرند، پس با آنان خشن و تندخوی نباش که از زنده بودنت بیزار شوند و برایت آرزوی مرگ کنند».
چه خوب میشد که مربیان و اولیاء عزیز این پند ارزشمند را پیش چشم داشته و از آن در جهت مهرورزی نسبت به فرزندانشان عبرت میگرفتند تا به بهترین شیوه در تربیت و برخورد شایسته با عزیزان خویش عمل نمایند.