مقدمۀ بخش دوم کتاب از مولف
همچنانکه در بخش اول این کتاب گفتیم، یکی از موضوعات مهمی که در بخش مسؤولیتهای فردی و اجتماعی والدین و مربیان در اسلام مطرح شده است وظایفی است که در رابطه با تربیت و تعلیم و راهنمایی فرزندان به عهده دارند.
و اگر دقیق شویم در مییابیم که حقیقتاً مسؤولیت سنگین و خطیری است که از زمان تولد فرزند آغاز میشود و در سنین کودکی و نوجوانی تا رسیدن به سن تکلیف و حتی پس از آن ادامه دارد و با توجه به طول مدت ادای این مسؤولیت، باید گفت که تربیت مطلوب و مورد نظر ما فقط به عهده پدر و مادر نیست، بلکه معلمین یا هر راهنمای دیگری که دراین مدت در ارتباط با فرزند هستند، بخشی از این وظیفه مهم را در حوزه خود باید به انجام برسانند.
و اگر این وظایف از جانب هر مسؤولی اعم از پدر و مادر و غیره با رعایت امانت کامل و جدیت و روشنبینی انجام پذیرد و شخص مربی با بصیرت کافی و آگاهیهای لازم، در تربیت فرزندان نهایت سعی خود را مبذول دارد، مطمئناً فردی با ویژگیها و خصایل مطلوب ایجاد خواهد شد. تکوین و تکامل چنین فردی خود منجر به شکلگیری خانواده ایدهآل و شایسته با تمام مزایا و توانائیهای لازم خواهد شد و به این صورت گامی اساسی در ایجاد جامعه نمونهای که اسلام میخواهد، برداشتهایم.
اگر بدنبال این موضوع در آیات قرآن کریم و احادیث رسول اکرم جبگردیم به تعداد بیشماری از اوامر الهی و وصایای نبوی در ارتباط با تربیت فرزندان برخواهیم خورد. در تمام موارد فوق مربیان بهطور کلی اعم از پدر و مادر یا معلم و غیره به توجه و اهتمام نسبت به روش فرزندان تشویق شدهاند و نسبت به عواقب اهمال و بیتوجهی آنان نسبت به این مطلب تهدید شدهاند.
تمامی این تاکیدها به این خاطر است که همه افراد مسؤول، اهمیت و عظمت مطلب را متوجه شدند و بدانند که چه امانت مهمی به آنان سپرده شده است.
در اینجا برای اثبات آنچه گفته شد، نمونههای انگشت شماری عرضه میشود.
از آیات قرآن کریم در این رابطه آیات زیر به عنوان نمونه بیان میگردد:
﴿ وَأۡمُرۡ أَهۡلَكَ بِٱلصَّلَوٰةِ وَٱصۡطَبِرۡ عَلَيۡهَا ﴾[طه: ۱۳۲].
«اهل خود، (زن و فرزندت) را به نماز امر نما! و خود بر آن پایداری کن».
﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ قُوٓاْ أَنفُسَكُمۡ وَأَهۡلِيكُمۡ نَارٗا ﴾[التحریم: ۶].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! خود و اهل خود را از آتش (دوزخ) حفظ کنید».
﴿ وَلَتُسَۡٔلُنَّ عَمَّا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٩٣ ﴾[النحل: ۹۳].
«و به تحقیق از شما در مورد آنچه که انجام دادهاید، سؤال خواهد شد».
﴿ يُوصِيكُمُ ٱللَّهُ فِيٓ أَوۡلَٰدِكُمۡۖ ﴾[النساء: ۱۱].
«خدای تعالی در مورد فرزندانتان به شما توصیه میکند».
﴿ ۞وَٱلۡوَٰلِدَٰتُ يُرۡضِعۡنَ أَوۡلَٰدَهُنَّ حَوۡلَيۡنِ كَامِلَيۡنِ ﴾[البقرة: ۲۳۳].
«و مادران باید دو سال تمام به بچههای خود شیر بدهند»!
﴿ وَلَا يَقۡتُلۡنَ أَوۡلَٰدَهُنَّ ﴾[الممتحنة: ۱۲].
«و فرزندان خویش را نکشند»!
﴿ وَقِفُوهُمۡۖ إِنَّهُم مَّسُۡٔولُونَ ٢٤ ﴾[الصافات: ۲۴].
«آنان را نگه دارید که مورد باز خواست هستند».
این آیات و آیات بسیار دیگری از قرآن کریم به اهمیت موضوع مذکور اشاره دارد.
بعد از این آیهها، احادیث رسول اکرم جدر مورد مساله فوق تقدیم حضور خوانندگان گرامی میشود:
«هر مردی سرپرست و مسؤول زن و فرزندان خویش است و زن در خانه شوهرش مسؤول است و در مورد افراد تحت سرپرستیاش بازخواست خواهد شد». (مسلم و بخاری)
«لأن یؤدب الرجل ولده خیر من أن یتصدق بصاع».
«تادیب فرزند از یک پیمانه صدقه دادن بهتر است». (روایت ترمذی).
«ما نحل والد ولدا أفضل من أدب حسن».
«بهترین هدیه پدر به فرزند، آموزش اخلاق خوب است». (روایت ترمذی). و نیز فرمودند: «علموا أولادكم وأهلیكم الخیر وأدبوهم».
«به زن و فرزند خود اخلاق نیکو و رفتار شایسته بیاموزید». (روایت عبدالرزاق و سعیدبن منصور). و فرمودند:
«أدِّبُوا أوْلادَكُمْ على ثلاثِ خِصالٍ: حُبِّ نَبِیِّكُمْ وَحُبِّ أهْلَ بَیْتِهِ وقِراءَةِ القُرآنِ...».رواه الطبرانی. «فرزندانتان را براساس سه خصلت تربیت کنید: محبت پیامبرتان، محبت آل او، و تلاوت قرآن».
«روایتی دیگر از ابوسلیمان مالک پسر حویرث که میگوید: من به همراهی تعدادی از جوانان هم سن و سال به خدمت رسول گرامی جرسیدیم و بیست شب در خدمت آن بزرگوار بودیم تصور کرد که دلمان برای خانه و خانواده تنگ شده است، درباره آنچه بر جای گذاشتهایم از ما سؤال کردند که سبب دلتنگی ما را بدانند، رسول خدا جدوستی با محبت و مهربان بود، سپس فرمودند: «ارجعوا إلى أهلیكم فعلموهم ومروهم، وصلوا كما رأیتمونی أصلی، فإذا حضرت الصلاة فلیؤذن لكم أحدكم، ولیؤمكم أكبركم»به میان خانوادههایتان باز گردید و آنچه را یاد گرفتید به آنان آموزش دهید و به امور دین امر نمائید همچنان که من نماز میخوانم، شما هم بخوانید وقتی که هنگام نماز رسید یکی از شما اذان بگوید و آن که از همه شما بزرگتر است امام جماعت باشد. (بخاری، ادب المفرد) و فرمودند:
«لاَ تَزُولُ قَدَمَا عَبْدٍ حَتَّى یُسْأَلَ عَنْ أَرْبَعٍ: عَنْ عُمْرِهِ فِیمَ أَفْنَاهُ، وَعَنْ عِلْمِهِ مَا فَعَلَ فِیهِ، وَعَنْ مَالِهِ مِنْ أَیْنَ اكْتَسَبَهُ وَفِیمَ أَنْفَقَهُ، وعن علمه ما فعل فیه».
«در روز قیامت هر انسانی قبل از آن که بجنبد یا حتی گامی بردارد، در چهار مورد از او سؤال خواهد شد:
عمرش را در چه موردی صرف کرد؟
جوانیش را فدای چه چیزی کرد؟
دارائی و مالش را از کجا کسب کرد و در چه راهی خرج نمود؟
چه آموخت و به کدام آموختهاش عمل کرد»؟ (روایت ترمذی).
این احادیث و احادیث دیگری که مجال ذکر آن نیست بر اهمیت آنچه گفتیم، دلالت تام دارد.
اگر به تاریخ اسلام نظری بیاندازیم بخوبی در مییابیم که براساس رهنمودهای قرآن کریم و سفارشات پیامبر عزیز ما ج، اولیاء و همه مربیان اعم از معلمین و یا سایر کسانی که به نوعی در ارتباط با تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان بودند، نسلهای متمادی و به دنبال هم پس از رسول خدا و یاران بزرگوار او به وظایف خویش عمل کردند.
برای رسیدن به این هدف پدران و مسؤولین تربیت، بهترین آموزگاران را برای تربیت و تعلیم فرزندان خود بر میگزیدند و بهترین اساتید اخلاق و پرورش را برای تکامل رفتار و شخصیت آنان انتخاب میکردند.
تمامی این کوششها به آن جهت بود تا ادای امانت و انجام مسؤولیت به بهترین شکل ممکن صورت پذیرد و فرزندی آراسته به اخلاق اسلامی و مجهز به عقیده دینی به نظام جامعه تحویل گردد.
برای اینکه از جنبه تاریخی دید روشنتری داشته باشیم و اهمیت موضوع را بهتر درک کنیم، گوشههایی از اهتمام پیشینیان را به این موضوع در اینجا بیان میکنیم.
امید آنکه برای کسانی که صاحب بصیرتند و در حقیقت امور دقت میکنند، میزان سعی و تلاش گذشتگان جهت تربیت صحیح فرزندان روشن شود که نه تنها بهترین شیوههای رفتار و برخورد را با بچهها و اهل و خانواده خود داشتند و توجه خاصی به اصلاح ناهنجاریهای روحی و اخلاقی آنان مینمودند بلکه بهترین مربیان را از جهت علمی و عملی برای آنان انتخاب میکردند تا تادیب و تعلیم آنان به شایستهترین وجه صورت بگیرد.
جاحظ روایت میکند که وقتی عقبه پسر ابوسفیان پسرش را به مربیاش سپرد به او گفت: بدان که برای اصلاح فرزند لازم است که خود را ابتدا اصلاح کنی، زیرا برای هر کاری، آنان تو را الگوی خود قرار میدهند، هر چه نزد تو پسندیده باشد آنان نیز میپسندند و هر چه را زشت بدانی آنان زشت میدارند، به آنان سیرت و رفتار بزرگان و اندیشمندان را بیاموز، آنان را به واسطه من تهدید کن اما در غیاب من تادیب نما! برایشان یک طبیب باش، که تا درد را نشناسد دارو تجویز نمیکند، برای تربیت آنان به من تکیه نکن، من به کفایت و توانایی تو اعتماد دارم، پس در مورد آنان خود راساً اقدام نما.
ابن خلدون در مقدمه کتابش میگوید: زمانی که هارون الرشید فرزندش (به نام امین) را به معلمش سپرد گفت: ای «احمد» بدان، امیر مؤمنان عصاره وجود و پاره جگرش را به تو سپرده است و تو را صاحب اختیار کامل او نموده و اطاعت از تو را به او واجب کرده است، پس تو هم مربی و معلم واقعی او باش و این همان انتظاری است که امیر مؤمنان از تو دارد، قرآن و احادیث و سرگذشت گذشتگان و اشعار را به او یاد بده، به او شیوه آغاز و زمان حرف زدن را تعلیم بده، از خندیدن او، مگر در موقع مخصوص ممانعت نما و در هر لحظهای که با او میگذرانی سعی کن نکتهای مفید به او یاد دهی، البته آموزش تو آنقدر طولانی و خستهکننده نباشد که توانایی ذهنی او را زایل کند و خیلی هم آسان گیر و مسامحه کار نباش زیرا به استراحت و تنبلی عادت میکند تا آنجا که میتوانی با محبت و ملایمت، تعلیم ده و تربیت کن، چنانچه با شیوه نرمی و ملایمت براه نیامد با خشونت و شدت رفتار کن.
گذشتگان به اهمیت رابطه بین مربیان و معلمان با فرزندانشان واقف بودند و تمایل شدیدی به وجود رابطهای محکم و صحیح درا ین مورد داشتند و اگر شرایطی پیش میآمد که بچههای آنان از معلم خود دور میشدند این احساس نگرانی و ترس در آنان پیدا میشد که مبادا فرزندانشان به شیوه صحیح تربیت نشوند و تعلیم نبینند.
«راغب اصفهانی» میگوید «منصور» نمایندهای فرستاد تا با بنیامیه که در زندان بودند، گفتگو کند و از آنان بپرسد چه موضوعی بیشتر از هر چیز در این مدت زندان شما را آزار داده است؟ گفتند: عدم وجود شرایط مناسب برای تربیت فرزندانمان.
«عبدالملک بن مروان» به مربی پسرانش میگوید: همچنان که قرآن را به آنان آموزش میدهی راستگویی را نیز به آنان یاد بده و آنان را وادار به پذیرش اخلاق نیکو و شایسته کن. به آنان اشعاری بیاموز که شجاعت و بزرگواری را در وجودشان رشد دهد و مواظب باش با بزرگان و اهل علم نشست و برخاست کنند، نه با افراد فرومایه که از لحاظ اخلاقی افراد شایستهای نیستند، در حضور دیگران به آنان احترام بگذار اما هنگامی که با خودت تنها هستند ایشان را به جهت انجام کارهای غلط سرزنش کن، اگر دروغ گفتند آنان را بزن زیرا دروغ به گستاخی و گناه منجر میشود و گناه هم به آتش منتهی خواهد شد.
یکی از امرای عرب به مربی پسرش میگوید: قبل از نوشتن و خواندن، شنا را به او بیاموز زیرا کسانی پیدا میشوند که برایشان بنویسند یا بخوانند اما کسی پیدا نمیشود که به جای آنان شنا کند.
و یکی از بزرگان به معلم فرزندش میگوید: آموزش علم جدیدی را شروع نکن تا علم قبلی را خوب نیاموخته باشد، چون اصطکاک علوم در گوش و جمع شدن آنها در ذهن باعث سردرگمی و اختلال در آموزش میشود.
در نامهای که «عمربن الخطابس» با اهالی شام مینویسد میفرماید:
«به فرزندانتان شنا و تیراندازی و اسب سواری یاد دهید».
و یکی از سفارشات «ابن سینا» در تربیت فرزند این است که: کودک در محل آموزش همراه کودکانی باشد که اخلاق خوب و عادات پسندیده دارند زیرا کودک از کودک زودتر اثر میپذیرد و حرف همبازیش برایش قابل فهمتر و مهم تر است.
«هشام بن عبدالملک» به معلم فرزندش به نام «سلیمان کلبی» میگوید: این فرزندم و نور چشم من است، او را بتو سپردم تا تربیت کنی. پس دربارۀ او تقوای الهی و ادای امانت را رعایت کن و اولین چیزی که در آموزش او سفارش میکنم، تعلیم قرآن است، سپس بهترین اشعار را به او یاد بده آنگاه قبایل عرب را به خوبی به او بشناسان و از بهترین اشعار آنان برای آموزش او استفاده کن. علم حلال و حرام را به خوبی به او بفهمان تا از این جهت با بصیرت و روشن بین باشد همچنین خطبهها و جنگهای پیامبر اسلام جزو آموختههایش باشد و...
آنچه گفتیم قطراتی از چشمه جوشان تعلیمات و توجهات گذشتگان ما راجع به تربیت و پرورش کودکان و نوجوانان بود.
چنانکه دیدیم غیر از آن که به انتخاب مربی شایسته اهتمام میورزیدند، هر آنچه را که خود ضروری میدانستند به مربی تذکر میدادند، زیرا خود را در هر حال نسبت به رشد و تکامل صحیح فرزندانشان مسؤول میدانستند، خود را امانت داری فرض مینمودند که اگر درادای امانت و انجام وظایف اهمال یا غفلت کنند و یا کوتاهی نمایند، در برابر خدای خویش مورد بازخواشت واقع خواهند شد.
پس در اینجا مناسبت دارد که بگوئیم: پدران و مادران عزیز و مربیان و معلمان محترم که هر کدام به گونهای با تربیت نونهالان و نوجوانان بر خورد دارند هر یک لازم است حدود وظایف و نوع مسؤولیتهای خود را بدانند و بدانند که مراحل یک تربیت صحیح چیست و جوانب مختلف آن که باید مورد نظر باشد کدام است، تا با یاری خدا به بهترین شکل و به کاملترین صورت مسؤولیتهای خود را ادا نمایند و مهمترین مسؤولیتها براساس نظر اکثریت متخصصین فن دراین مورد به ترتیب ذیل میباشد:
۱- مسؤولیت تربیت ایمانی.
۲- مسؤولیت تربیت اخلاقی.
۳- مسؤولیت تربیت و پرورش جسمی.
۴- مسؤولیت تربیت فکری.
۵- مسؤولیت تربیت روحی و روانی.
۶- مسؤولیت تربیت اجتماعی.
۷- مسؤولیت تربیت جنسی.
در این بخش از کتاب به یاری خدا، این هفت مورد بحث خواهد شد.
و در خاتمه کلام میگویم که:
فقط پروردگار جهانیان بیانگر راه درست و طریق سعادت است و توفیق و یاری را از او میطلبیم.