فصل پنجم: مسؤولیت تربیت روانی
مقصود ما از تربیت روانی آن است که صفات پسندیده روحی مانند جرأت، شجاعت، صراحت و فهم کمال و دوست داشتن خیر برای دیگران و فروبردن خشم و خلاصه فضائل روحی و اخلاقی را در کودک ایجاد نمائیم. آغاز این بخش از تربیت نیز از همان اوایل دوران کودکی و از هنگامی است که فرزند ما قادر به اندیشه و تعقل میگردد.
مقصود از این بخش از تربیت، ایجاد تکامل و تعادل شخصیتی در کودک است. این توازن روحی فرد را قادر میسازد که در هنگام رسیدن به سن تکلیف، وظایف خود را به بهترین شکل و دقیقترین صورت انجام دهد.
کودک امانتی است که به دست والدین یا مربی سپرده میشود، اگر از همان ابتدای گشودن چشم و آغاز اندیشه و تعقل، اصول سلامت روحی و روانی را در او ایجاد نمائیم، بتدریج به انسانی با فکری پخته و رشد کرده و رفتاری متوازن و ارادۀ قوی تبدیل خواهد شد.
در کنار ایجاد این خصایل مثبت و مفید روحی باید هوشیار باشیم که عوامل و علل مخربی را که از جنبۀ روانی به فرزند ضربه زدن و شخصیت او را از تعادل خارج میکنند و باعث درهم شکستن هویت و ساخت روانی او شده، اعتبار و کرامت و ارزش او را لکهدار میکنند، از زندگی او حذف نمائیم. این عوامل منفی چنانچه بر روان کودک بیگناه تاثیرکننده در آینده انسانی خواهد شد که به زندگی و اطرافیانش با دید بغض و کینه و بدبینی نگاه خواهد کرد.
به نظر اینجانب عوامل منفی و مخربی که والدین و مربیان عزیز باید در جهت حذف و جلوگیری از بروز آنها تلاش نمایند به شرح زیر است:
۱- پدیده کمرویی و خجالت
۲- پدیده ترس
۳- پدیده خود کمبینی و عدم اعتماد به نفس
۴- پدیده حسد و کینهتوزی
۵- پدیده خشم
به یاری خدا در این فصل پدیدههای فوق هر کدام تعریف میشود و تا حد ممکن درباره آنها بحث خواهد شد.
پس به چارهجویی و درمان آن ازدیدگاه اسلام خواهیم پرداخت و بعد از آن به آن دسته خصایص اخلاقی میپردازیم که باید جایگزین هر یک از این ویژگیهای مذموم شوند.
توفیق از جانب خداست و یاری دهنده اوست.