عبدالله بن زبیر رضی الله عنه

موضع عبدالله بن زبیر درباره رفتن حسین به سوی عراق

موضع عبدالله بن زبیر درباره رفتن حسین به سوی عراق

بی‌شک عبدالله بن زبیر و حسین‌بن‌علی دو پرچمدار عدالت‌خواهی و مبارزه با ظلم و فساد بودند و از روایات صحیح تاریخی به وضوح ثابت می‌شود که عبدالله از رفتن حسین به کوفه راضی نبود و ایشان را از این سفر منع کرد. او به خوبی می‌دانست که حرکت حسین به سوی عراق سرانجام خوبی در پی ندارد و به همین خاطر به ایشان گفت: «أین تذهب؟ إلی قوم قتلوا أباك و طعنوا أخاك؟»؛ کجا می‌روی؟ به سوی قومی که پدرت را کشتند و برادرت را زخمی کردند؟ [۲۸]و این را نیز می‌دانست که اگر حسین در عراق شهید شود، همه مشکلات بر سر او فرود خواهد آمد و او در میدان مبارزه با یزید تنها خواهد ماند. به همین دلیل بسیار سعی کرد که حسین را در مکه نگه دارد و مانع رفتنش به کوفه شود. در همین راستا به او پیشنهاد کرد که اگر در مکه بمانی ما یار و همکار و خیرخواه تو خواهیم بود و با تو بیعت می‌کنیم [۲۹].

عبدالله بن زبیر بیشتر رغبت داشت که رهبری عمومی در دست حسین باشد؛ چرا که او نوه پیامبر بود و مقام والایی در میان مسلمین داشت و عبدالله بن زبیر می‌توانست با تجربیات جنگی‌ای که دارد طرّاح مبارزه علیه یزید باشد و با استقرار قدرت در حجاز، بقیه مناطق نیز به دست آنان بیفتد. امّا حسین این پیشنهاد را نپذیرفت و گفت: در هر جای دیگری کشته شوم بهتر از این است که به وسیله من حرمت مکه شکسته شود [۳۰].

سرانجام حسین به سوی کوفه رفت و مصیبت جانگداز کربلا و فاجعه شهادت او و یارانش رخ داد. این اتّفاق، تأثیر روحی عمیقی بر عبدالله بن زبیر گذاشت، و وی به شدّت احساس تنهایی کرد و آن‌چه قبلاً از آن بیم داشت، اتّفاق افتاد؛ زیرا بزرگ‌مردی که در ردیف مخالفین سرسخت یزید بود و وجودش به عبدالله بن زبیر روحیه می‌داد، شهید شد و از دست رفت. ابن‌خلدون در این باره می‌گوید: در این عهد به جز ابن زبیر مخالف دیگری باقی نماند [۳۱]. بنابراین وی از موضع‌گیری‌اش احساس خطر کرد، با وجود این سعی کرد از فاجعه کربلا نهایت استفاده را علیه بیدادگری یزید بنماید.

پس از حادثه کربلا، عبدالله بن زبیر در مکه مکرمه بر منبر بالا رفت و پس از بیان مذّمت قاتلان حسین، گفت: «أما والله لقد قتلوه طویلاً قیامه، وكثیراً في النّهار صیامه، أحقّ بما هم فیه منهم، و أولی به في الدّین والفضل. أما والله ما كان یبدّل بالقرآن الغناء، ولا البكاء من خشیة الله الحداء، ولا بالصیام شراب الحرام، ولا بالمجالسة في حلق الذكر الركض في طلب الصید، فسوف یلقون غیاً» [۳۲].

«به خدا قسم آنان حسین را کشتند درحالی که او شب‌ها عبادت‌های طولانی می‌کرد و روزها بسیار روزه می‌گرفت. مستحق‌تر از آنان به خلافت بود و بالاتر از آنان در دین و فضیلت. هرگز مانند آنان نبود، هیچ موسیقی‌ای را با قرآن عوض نمی‌کرد؛ هیچ نوحه‌سرایی‌ای را با گریه‌های نیمه شب از ترس خدا معامله نمی‌نمود؛ هرگز نوشیدن مشروبات حرام را بر روزه و صیام ترجیح نمی‌داد و نشستن در حلقه‌های ذکر الهی را به خاطر دویدن در پی شکار از دست نمی‌داد ـ‌کنایه از یزید که مرتکب این امور بود‌‌ـ. آنان به زودی به جهنّم خواهند رسید».

[۲۸] ابن أبی شیبه، ابوبکر عبدالله بن محمّد؛ مصنّف ابن ابی شیبه؛ ج ۱۵، ص ۹۵، کراچی: دارالقرآن، ۱۴۰۶هـ. [۲۹] صلّابی، الدولة الامویة: ۱/۵۴۲. [۳۰] ابن أبی شیبه، مصنّف ابن أبی شیبه (۱۴۰۶ هـ): ۱۵/۹۵. [۳۱] صلّابی، الدولة الامویة: ۱/۵۴۳. [۳۲] رزان شیبابی، محمّد بن عبدالهادی؛ مواقف المعارضة فی خلافة یزید؛ ص ۵۲۰، چاپ اوّل، مکة مکرّمه؛ دارالبیارق.