معاویة بن یزید
بعد از مرگ یزید پسرش معاویة بن یزید که انسان شایسته و خیرخواهی بود، خلیفه شد، امّا وی پس از سه ماه از منصب خلافت کنارهگیری کرد و به مردم اختیار انتخاب خلیفه دلخواه را داد و خود پس از چندی وفات کرد [۴۰]. با وفات معاویة بن یزید مشکلات زیاد شد. عدهای از اهل شام که در رأسشان ضحّاکبنقیس امیر دمشق بود، خواستند با عبداللهبنزبیر بیعت کنند، حتّی مروانبنحکم نیز چنین فکری در سر داشت که به مکه برود و با عبداللهبنزبیر بیعت کند، امّا یمنیها به سرکردگی حسّانبنمالک به شدّت با این امر مخالفت کرده و حاضر به بیعت با غیر بنیاُمیه نشدند.
این وضعیت تا ۶ ماه ادامه یافت تا این که تصمیم گرفتند شورایی تشکیل دهند، و سرانجام مروانبنحکم که از تیره دوم بنیامیه بود، انتخاب شد. به نظر عده کثیری از محقّقین و مورخین، مروان جزو خلفا به شمار نمیرود بلکه یاغیای است که علیه أمیر المؤمنین عبداللهبنزبیرس قیام کرده است [۴۱].
[۴۰] ابن کثیر، البدایة و النهایة: ۸/ ۳۳۴ـ ۳۳۵. [۴۱] سید الوکیل، محمّد؛ الأمویون بین المشرق و المغرب؛ ص ۲۹، چاپ اوّل، بیروت: دارالقلم، ۱۴۱۶هـ./ ۱۹۹۵م.