امام شافعی و شاگردان مکتب بغداد و مصر

مادر امام شافعی

مادر امام شافعی

درباره‌ی اصل و نسب مادر امام شافعی دو دیدگاه وجود دارد:

دیدگاه اول: گروهی از دانشمندان معتقدند، مادر امام شافعی زنی بسیار زاهد، پرهیزگار و از قبیله‌ی «ازد» می‌باشد. از جمله حافظ بن عبدالبر و حافظ ابوبکر بیهقی قائل به این نظریه هستند و آن را به محمد نوه‌ی دختری امام شافعی نسبت داده‌اند که گفت: «پدربزرگم، شافعی در مصر و در سن پنجاه و چند سالگی دار فانی را وداع گفت و مادرش ازدی و از قبیله‌ی ازد می‌باشد و در مکه سکونت داشت. کنیه‌اش ام حبیبه بود» [۳].

دیدگاه دوم: گروه دیگری از دانشمندان از جمله امام تاج الدین سبکی بر این باورند که مادر امام شافعی، فاطمه دختر عبدالله پسر حسن پسر حسین پسر علی شمی‌باشد، امام فخر رازی و بیهقی این روایت را ضعیف و از جمله‌ی شذوذ می‌دانند [۴].

ولی با ضرس قاطع می‌توان اظهار داشت که این مادر پرهیزگار و عفیفه در تربیت و رشد و شکوفایی استعداد کم نظیر فرزند خردسالش، شافعی، نقش اول و اساسی را ایفا نموده است و مانند هر مادر مهربان و زیرک و باهوش دیگری به خوبی می‌دانست که چه دُرّ گرانبهایی را در دامان پر مهر و عاطفه‌ی خود پرورش می‌دهد و در این زمینه چه مسئولیت خطیر و مهمی را بر عهده دارد.

برای این که بدانیم که این زن پارسا و مسئولیت‌شناس برای تربیت، تعلیم و پرورش کودک خردسال، نابغه و تیزهوش خود چه زحماتی متحمل شده و با چه تلاش و کوشش خستگی ناپذیری توانسته استعداد و توانایی‌های خدادادی او را شکوفا سازد، همین بس که بدانیم: اول، پدر امام شافعی به فاصله‌ی اندکی پس از تولد نوزاد خردسالش از دنیا می‌رود و امام شافعی دوران کودکی و نوجوانی‌اش را یتیم و بدون سایه‌ی پدر به سر می‌برد.

دوم، هیچ کدام از اعضای خانواده‌ی او اهل علم نبودند، هر چند مادرش دوستدار دانش و علم اندوزی بود، ولی نه پدرش فقیه، مفسر یا محدث بود و نه هیچ یک از عموها، عمه‌ها و دائی‌ها (ماماها) اش از جمله‌ی فقها و مفسران و محدثان صاحب نام به شمار می‌رفتند، بنابراین فرد شاخص و صاحب نظر و متخصص در علوم مختلف دینی در این خانواده دیده نمی‌شد.

سوم، کودکی امام شافعی با تنگدستی، فقر و سختی همراه بود، چنان که خود در یکی از خاطراتش چنین بیان می‌دارد: «من کودکی یتیم بودم و سایه‌ی پدر بر سر نداشتم. نزد مادرم زندگی می‌کردم. او ثروت و امکانات مادیِ چندانی نداشت. زمانی که به مدرسه رفتم و به خواندن و حفظ قرآن مشغول شدم، استادم پذیرفت که تا به جای او و نیابت از او به تدریس همکلاسان و سایر شاگردان بپردازم و درس هایشان را بازخوانی نموده و در عوض از پرداخت شهریه‌ی ماهانه معاف شوم و همین کار استادیاری مکتب را به عنوان شهریه‌ی ماهانه از من پذیرفت و بدین وسیله بار سنگین پرداخت مقرری مدرسه از دوش خانواده‌ام برداشته شد [۵].

با استناد به همین دلائل و دلائل دیگر، می‌توان استنباط کرد که این مادر زاهد و خداپرست، زنی بسیار هوشیار، زیرک و دوستدار علم و دانش بوده و حتی خود نیز از دانش فراوانی برخوردار بوده است که همه نشان از ذکاوت و درک درست و اطلاع دقیق و احاطه‌ی مناسب او بر احکام دینی و شرعی دارد.

در روایت آمده است که روزی مادر امام و مادر بشر مرّیسی به همراه مرد دیگری برای ادای شهادت درباره‌ی حادثه‌ای به دادگاه شهر مکه دعوت می‌شوند، هنگامی که در حضور قاضی به هم می‌رسند، قاضی دستور می‌دهد تا هنگام ادای شهادت آن دو زن از هم جدا شوند و به تنهایی اظهارات خود را به عرض قاضی برسانند، که ناگهان مادر دانشمندِ امام شافعی، نسبت به دستور ناشیانه‌ی قاضی اعتراض می‌کند و می‌گوید: «مطابق نص صریح قرآن که می‌گوید:

﴿أَن تَضِلَّ إِحۡدَىٰهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحۡدَىٰهُمَا ٱلۡأُخۡرَىٰ[البقرة: ٢٨٢].

«(این دو زن به همراه یکدیگر باید شاهد قرار گیرند) تا اگر یکی انحرافی پیدا کرد، دیگری بدو یادآوری کند».

حکمت وجود دو زن به جای یک مرد، برای ادای شهادت، این است که اگر یکی، چیزی یا نکته‌ای را فراموش کرد، دیگری آن را به یادش آورد، پس چگونه تو ما را از هم جدا می‌کنی؟» قاضی تسلیم استنباط صحیح و استدلال قاطع او شد و فتوای نادرست خود را پس گرفت [۶].

آری، امام شافعی در دامان چنین مادری دانا، خداترس و زاهدی پرورش می‌یابد و اوست که علی رغم فقر و تنگدستی و مشکلات خانوادگی، کودک خردسالش را به فراگیری علم و دانش اندوزی تشویق می‌کند و در این راه از زندگی و جوانی و هستی خود می‌گذرد. محیط زندگی و خانوادگی را به گونه‌ای فراهم می‌نماید تا دانشجوی نوجوانش بدون هیچ نگرانی و دغدغه‌ی خاطر به دانش اندوزی بپردازد و تحصیلاتش را ادامه دهد و با خیالی راحت و فکری آسوده مراحل تکامل و مدارج علمی‌اش را یکی پس از دیگری پشت سر بگذارد. در واقع، اگر امام شافعی چنین مادر شایسته و دانا و فداکاری نداشت، ممکن بود آن همه استعداد و توانایی خدادادی، صرف کارهای دیگری هم چون تجارت و بازرگانی یا فرماندهی و نظامی‌گری و مسائل از این قبیل می‌شد و ما امروز از دریای علم و دانش و آثار کم‌نظیر و اجتهادات پویای او در علوم مختلف دینی از جمله فقه و اصول محروم بودیم.

بدون تردید، جامعه‌ی اسلامی، مدیون زحمات و تلاش و کوشش پی گیر و از خودگذشتگی‌های این زن پارسا و دانشمند است و جا دارد با بررسی و کنکاش و پژوهش‌های کافی این زن دانا و خداشناس، به عنوان اسوه‌ی فداکاری و گذشت و تلاش خستگی ناپذیر به جامعه‌ی بشری معرفی گردد، تا دختران جوان و مادران آینده‌ی جامعه‌ی انسانی، با تأسی به چنان شیر زنانی، درس عبرت و شهامت و فداکاری بیاموزند و در مسیر زندگی با تلاش پی‌گیر و امید به آینده‌ی درخشان، استعداد‌ها و توانایی‌های خود را بشناسند و از آن به خوبی و در جای مناسب خود بهره گیرند.

[۳]- مناقب الشافعی، ابوبکر البیهقی: جلد ۱، ص۸۶.. [۴]- مناقب الإمام الشافعی، امام فخر رازی: صفحه: ۲۹. و حافظ ابن حجر این روایت را در توالی التاسیس آورده است. [۵]- مناقب الشافعی: ابوبکر بیهقی جلد ۱، ص ۹۲، و آداب الشافعی و مناقبه اثر ابن ابی‌حاتم، ص۲۴. [۶]- طبقات الشافعیة: شیرازی جلد ۲ ص۱۷۹ و توالی التأسیس، ابن حجر عسقلانی ص۴۶ هر دو به نقل از کتاب امام شافعی، عبدالغنی ص۳۸.