امام شافعی و شاگردان مکتب بغداد و مصر

تغییر اجتهاد در مصر

تغییر اجتهاد در مصر

امام شافعی در سرزمین مصر اقدام به تغییر اجتهاد و یک سلسله بازنگری‌ها در تألیفات و نوشتجات فقهی خود نمود. دانشمندان اسلامی دلائل مختلفی برای آن ذکر نموده‌اند، از جمله یکی نظر استاد عبدالعزیز عبدالقادر قاضی زاده است. در کتابی تحت عنوان «الإمام شافعی والـمسائل التی اعتمدت من قوله القدیم» [۴۰]که چنین می‌گوید: «هنگامی که امام شافعی به مصر مسافرت نمود، در بسیاری از مسائل اجتهادی خود تجدید نظر کرد و تعداد زیادی از آراء و نظریات قدیم خود را تغییر داد. این دگرگونی‌ها به دلائل زیر صورت گرفت:

اول: هنگامی که وارد سرزمین مصر شد، در آن جا با انبوهی از روایات و آثار دین مواجه شد که از پیش بر وجود آن‌ها اطلاع نداشت.

دوم: اختلافات فرهنگی و اجتماعی را در دو محیط مختلف مشاهده نمود. در مصر با آداب و رسوم و عادت‌های فرهنگی و اجتماعی خاصی رو به رو شد که با محیط اجتماعی حجاز و عراق تفاوت داشت و همه‌ی این مسائل در تغییر فتاوای امام مؤثر واقع شد».

استاد دکتر اکرم یوسف عمر القواسمی در این باره چنین می‌گوید: «آشکار‌ترین علت تغییر فتواها و اجتهادات امام شافعی مربوط به محیط جدید و مکان تازه‌ای بود که امام مدت چهار سال پایانی عمر خود را در آن گذرانید. در خلال این سال‌ها توانست از طریق دانشجویان و شاگردان امام اوزاعی (متوفی ۱۵۸ هجری) بر آراء و نظریات اجتهادی آن امام بزرگ اطلاع یابد. از جمله بزرگانی هم چون بشر بن بکر البجلی، عمر بن ابی سلمه دمشقی و امام و یگانه‌ی روزگار، لیث ابن سعد (متوفی ۱۷۵ هجری) آشنا شود و با آن‌ها به بحث و تبادل نظر در امور دین بپردازد. در این مدت توانست برخی از شاگردان مجتهد امام مالک را از نزدیک ببیند که در مصر اقامت داشتند و به تدریس و تبلیغ مذهب امامشان مشغول بودند. در خلال این ملاقات‌ها بود که بر بسیاری از آراء فقهی جدید و هم چنین آثار و روایات و احادیث پیامبر جاطلاع حاصل کرد و همه‌ی این موارد دست به دست هم داد تا در فهم و استنباط احکام از نصوص شرعی، تجدید نظر اساسی و بنیادی به عمل آورد و این بازنگری تازه در آثار و تألیفات پیشین منجر به پیدایش مذهب تازه تأسیس دیگری موسوم به مذهب جدید گردید». البته دامنه‌ی این تغییرات به فتاوا و اجتهادات فقهی منحصر نگردید، بلکه مسائل اصول فقه را نیز در بر گرفت و دلیل آن هم واضح است، چون امام شافعی در سرزمین مصر به بازنگری و تصنیف دوباره‌ی کتاب «الرسالة» که موضوع آن اصول فقه است، همت گماشت و از نو اقدام به بازنویسی آن نمود و امام فخر رازی با صراحت تمام به این مسأله اعتراف کرده و می‌فرماید: «... بدان که شافعی کتاب الرساله را در بغداد نوشت و هنگامی که به مصر آمد، کتاب الرساله را از نو بازنویسی و تألیف نمود، و در هر دو کتاب علم و دانش فراوان گردآوری شده است» [۴۱].

بدون تردید، تصنیف دوباره‌ی کتاب الرساله با موضوع اصول فقه، دلیل بارز و روشنی است که در آن اضافات و اصلاحاتی صورت گرفته و مطالبی بر آن افزوده یا کم گشته است و این تغییرات هم اصول و هم فروع فقه را در بر گرفته بود.

البته نمی‌توان گفت که امام شافعی همه‌ی ابواب فقهی و اجتهادی خود را به طور کامل تغییر داد و از نو مطالب دیگری سوای آن چه در آن‌ها بوده، به رشته‌ی تحریر در آورده است، چه بسا بسیاری از ابواب فقهی یا اصول فقهی که در بغداد نوشته بود، احتیاج به بازنگری و تجدید نظر پیدا نکرد و هم چنان مهر تأیید گرفت و در نوشته‌هایش ابقا گردید.

حافظ بیهقی به برخی از آن ابواب اشاره کرده و می‌گوید: «امام شافعی در مصر بسیاری از نظریات و دیدگاه‌های قدیم خود را تغییر داد، از جمله کتاب‌هایی که به روایت حسن زعفرانی نوشته شده بود، سپس جز معدودی، همه را از نو بازنویسی و بازنگری فرمود، از جمله کتاب‌های «الاجاره»، «کتاب الجنائز»، «کتاب الصداق»، «کتاب الصیام»، «کتاب الحدود»، «کتاب الرهن الصغیر» را هم چنان که بود ابقا نمود. ابتدا دستور داد تا این کتاب‌ها را از نو برایش قرائت کنند، سپس فرمود تا تغییرات جدید را پاره کرده و چه بسا آن‌ها را رها می‌نمود، به این دلیل در جای دیگری به ذکر آن‌ها پرداخته بود» [۴۲].

منظور سخن بیهقی، که فردی آگاه و عالم به تألیفات امام شافعی بود، این است که امام شافعی علی‌رغم این که از حکم برخی مسائل فقهی رجوع نمود، ولی برخی دیگر از ابواب فقه، هم چنان از دگرگونی مصون ماند و آن‌ها را بر همان شیوه و ترتیب اصلی خود به ثبت رسانید.

[۴۰]- کتاب مذکور هنوز به چاپ نرسیده، و این مطالب به نقل از کتاب «الـمدخل إلی مذهب الإمام الشافعی» اثر دکتر اکرم یوسف عمر القواسمی نوشته شده است. [۴۱]- مناقب الإمام شافعی، امام فخر رازی ص۱۷۵. [۴۲]- مناقب الشافعی، الحافظ البیهقی، جلد۱.