حج میعادگاه عاشقان

فهرست کتاب

روزنه

روزنه

عجب عبادتی است حج!...

مکتبی برای شستشوی انسان و پاکسازی کامل او در تمامی زمینه‫های انسانی، تزکیه و پاکی روح و روان، عروج بسوی کمال ایمان، تجدید عهد و میثاق با پروردگار رحمان، و به تمام معنا میلادی جدید، و انسانی دیگر در پوستین اول. ‬‬‬‬

‬‬ بطور عموم انسان در سفرهای معمولی به گونه‫ای احساس غربت می‫کند، و چه بسا با خودی خود فاصله می‫گیرد، در حالیکه در سفر ملکوتی حج انسان در لایه‫های وجودی خود فرو رفته با درون خویش بیشتر آشنا می‫گردد، و با تأمل و اندیشه به حقیقت وجودی خود پی می‫برد.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ سفر حج؛ سفری است شخصیت محور، که در آن فرد با فاصله گرفتن از خود ظاهری به خود واقعی نزدیک می‫شود. رفتار او مبتنی بر خاموشی کنش‫های منفی و تقویت کنش‫های مثبت بازسازی شده، بسیاری از افسردگیها، اختلالات رفتاری، پرخاشگری و خشم، عذاب وجدان، احساس تلخ گناه، و روحیه یأس و نا امیدی که انسان را آزار می‫دهد در این سیر و سلوک عارفانه درمان می‫شوند.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ سفر حج در حقیقت اردویی است تربیتی برای خودکاوی و خودسازی، و الگو و مدلی است جهت تحلیل همبستگی و نظم و تفاهم اجتماعی، و تجربه برادری ، برابری و عرفان به شیوه عملی.

تجربه بیانگر این واقعیت است که سفر حج، جوی از رفتار درمانی، یا تجربه زنده تربیت عرفانی را در فرد به تصویر می‫کشد، و باعث می‫شود تحولات اخلاقی و رفتاری عمقی چه در باب تزکیه و درمان کژرفتاریها و مبارزه با خصلتهای منفی؛ کینه، حسد، نفاق، دروغ و... و چه از جهت تعلیم و تکامل خصلتهای نیکو؛ خویشتن داری، پذیرش بدون قید و شرط دیگران، احترام به شخصیت خود و سایران، شناخت محدودیتهای خود و دیگران، تجربه خود بودن در فضای پر جنب و جوش جامعه شلوغ، هنر و تکنیک برقراری ارتباط با اطرافیان، زندگی در بین عشق و امید، تقویت روحیه مثبت نگری در فرد، مهارت زندگی در فضاهای پر پیچ و خم، تقویت مهارت شنیدن دیگران، بارور شدن روحیه همدلی و مهر و شفقت، تخلیه احساسات منفی، تأیید، تحسین و تقویت هنر تشویق در شیوه نگرش به اطرافیان، تجربه فهم دیگران، دیدن خوبیها، آموزش زندگی با هدف و آرمان، تربیت عملی بر لزوم تغییر و تنوع مستمر در زندگی...‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ در بهبهه دعا و نیایش، گریه و زاری، اشک جاری بر گونه‫ها نوعی سکون و آرامش بر جسم فرد تجلی کرده در شلوغی و ازدحام جمعیت احساس آرامش روانی بدو دست می‫دهد. ‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ فرد در این عبادت نمادین پس از ساختن خود؛ تمام خصلتهای منفی، و تمام نقطه ضعفهایی که لغزش و سقوط در باتلاق گناه را در او تحریک می‫کرد روی سنگ ریزه‫هایی می‫نگارد و آنها را بر سر عنصر تحریک و وسوس؛ شیطان لعنتی، می‫زند و در یک حرکت نمادین و نمایشی که مبین چنین مکانیزمی است رابطه خود را با این دشمن دیرینه بکلی قطع می‫کند. اعلام بیزاری و براءت همیشگی...‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ همه عبادت‌هایی که خداوند برای مؤمن برنامه‫ریزی کرده؛ از نماز، روزه و زکات گرفته تا حج و جهاد، تربیت انسان را از دو زاویه مد نظر دارد. از بعد ساختار فردی؛ تزکیه نفس و پاکی و طهارت قلب، آموزش معیارهای زندگی فردی چون برنامه‫ریزی درست، مثبت اندیشی و امید به خداوند، تغییر زاویه دید و نحوه تفکر، وقت شناسی و غیره... و همچنین از بعد اجتماعی، نماز همانطور که فرد را از زشتیها و منکرات باز می‫دارد بدو می‫آموزاند چگونه در جامعه زندگی کند. ‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬ نحوه ایستادن در نماز جزئی از نماز است. که در آن فرد بدور از تمام صفتها و مناصب و شخصیت‌های کذائی در کنار برادر انسانش شانه به شانه و پا در کنار پا تنها با شخصیت انسانی و آدمیت خود قرار می‫گیرد.‬‬‬‬

‬‬ تماس بدنی او با برادر مؤمنش باعث رشد احساس همدلی و انسان دوستی در او می‫شود.‬‬‬‬

‬‬ سایر عبادت‌ها را نیز اگر ورق زنیم به ابعادی بسیار عمیق از تربیت و انسان‌سازی در آنها پی خواهیم برد.

در عبادت حج این مفاهیم بسیار روشنتر و نمایانتر است. با پوشیدن لباس احرام گویا فرد به یک آن احساس کرده که در عالم پرسش و پاسخ قیامت قرار گرفته، از کژیهای خود شرمسار گشته و داد بر آورده: ﴿رَبِّ ٱرۡجِعُونِ ٩٩ لَعَلِّيٓ أَعۡمَلُ صَٰلِحٗا فِيمَا تَرَكۡتُ...[المؤمنون: ۹۹-۱۰۰] «پروردگارا! مرا (به دنیا) باز گردانید. تا اینکه کار شایسته‌ای بکنم و فرصت‌هائی را که از دست داده‌ام جبران نمایم...».

و خداوند این فرصت را بدو داده، و اوست که سراسیمه کفن را بدور خود پیچیده از قبر برخواسته داد می‫زند: لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ لاَ شَرِيْكَ لَكَ لَبَّيْكَ، إِنَّ الْحَمْدَ وَالنِّعْمَةَ لَكَ وَالْمُلْكَ لاَشَرِيْكَ لَكَ.‬‬‬‬

‬‬ این پوشش یا لباس در تمام حرکات، کنش‫ها، رفتارها و سلوک او تأثیر گذار خواهد بود. درست چون دکتر، پرستار، سرباز و یا پلیس که با پوشیدن یونیفرم خاص شخصیتی مختلف از خود را به جامعه عرضه می‫دارد.‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ شناخت فلسفه احرام، طواف، سعی و سایر ارکان و عبادتهای حج در حقیقت مغز این عبادت است.

وقتی فرد در میدان عرفات می‫ایستد، باید احساس کند؛ این درست همانجایی است که چون پروردگارش او و سایر خلایق را آفرید از آنها عهد و میثاق گرفت:‬‬‬‬

‬‬ ﴿وَإِذۡ أَخَذَ رَبُّكَ مِنۢ بَنِيٓ ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمۡ ذُرِّيَّتَهُمۡ وَأَشۡهَدَهُمۡ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَلَسۡتُ بِرَبِّكُمۡۖ قَالُواْ بَلَىٰ شَهِدۡنَآۚ أَن تَقُولُواْ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ إِنَّا كُنَّا عَنۡ هَٰذَا غَٰفِلِينَ ١٧٢[الأعراف: ١٧٢] «و هنگامى را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذریه آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت که آیا پروردگار شما نیستم؟ گفتند: «چرا، گواهى دادیم» تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این [امر] غافل بودیم».

و حال او سفیر بشریت است بسوی پروردگارش، تا درست در همان میدان اول، همان عهد و میثاق را با خدایش تجدید کند.

ارزش شناخت و درک این مفاهیم اگر از اهمیت آموزش شیوه اجرای عبادتهای حج بیشتر نباشد، هرگز کمتر نیست.

این کتابچه سعی دارد چنین مفاهیمی را به خواننده خود گوشزد کند. نگارنده در این ارمغان از پوست عبادت هیچ نمی‫گوید تنها سعی دارد لذت گوشه‫ای از مغز عبادت را در دهان خواننده بگذارد، تا او خود در فضای حج سیری ملکوتی و عرفانی پیش گرفته شیرینی و لذتهایی که چه بسا نویسنده از چشیدن آنها محروم مانده، یا قلمش را توان انعکاس آن نبوده، را بچشد.‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ جای دارد در اینجا از همه متخصصان در تمامی زمینه‫های علم و معرفت دعوت کنم تا به عبادت ملکوتی حج از زاویه و عینک تخصصی خود بنگرند و جوانب مخفی و حقیقت‌های ارزشمند آنرا برای سایر مؤمنان به تصویر کشند.‬‬‬‬

پس از سلام....

بدون شک دانستن آداب و رسوم، نحوه ادای هر کار و عبادتی بسیار مهم است. حتی خوردن غذا و چیدن سفره را آداب و تقالیدی است که انسان باید آن را مراعات کند. عجب در این است که شیوه لذت بردن از غذا و فوائد آن گرچه از نحوه خوردن مهمتر است از آداب و قوانین سفره شمرده نمی‫شود!..‬‬‬‬

‬‬ عبادت حج را مناسک و احکامی است که حاجی قبل از برگرفتن خورجین سفر باید بیاموزد. آنچه عموم مردم از آن غافلند نحوه لذت بردن از این عبادت و فهم و درک مفاهیم و معانی نهفته در زیر پوستین آن است.

این چند صفحه از لایه‫ی رویی عبادت به خواننده خود هیچ نمی‫گوید، بلکه بدون مقدمه او را در مغز عبادت قرار می‫دهد تا با چشیدن طعم شیرین این میوه بهشتی به کمال سعادت و عشوه لذت برسد! و چون حج خانه حق نصیبش شد کعبه را با خود به خانه آورد نه اینکه بار دگر به شهرش برگردد!‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬ چه بسیارند آن‌هایی که چون به مکه روند باز به شهر و کاشانه خود باز می‫گردند!..‬‬‬‬

‬‬ و چه اندکند افرادی که مکه را با خود به خانه می‫آورند و تا دم مرگ در مکه زندگی بسر می‫برند!...‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ نگارنده نمی‫خواهد بین شما خواننده عزیز و این کتاب که شوق را در دل‌های بسیاری زنده، اشک‌ها را بر خیلی از گونه‫ها جاری ساخته، حائل قرار گردد، تنها می‫خواهم یادآور شوم پس از لذت بردن از همراهی با آن، یادتان نرود به دیگران نیز این فرصت را دهید تا در لذت بردن از این سعادت با شما شریک گردند. و مهمتر از آن؛ افرادی که در رسیدن این مفاهیم زیبا به شما سهمی بدوش داشته‫اند را در دعاهای خود فراموش مکنید...‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬ با کمال احترام

د. نور محمد امرا

در رکاب زائران بیت الله

داستانی گفتم از یاران نجد
نکهتی آوردم از بستان نجد
***
مسکن یار است و شهر شاه من
پیش عاشق این بود حب الوطن
***
سرود رفته باز آید که ناید
نسیمی از حجاز آید که ناید

***

به فرمان پروردگار، ابرمرد توحید و یکتاپرستی حضرت ابراهیم خلیل - ÷– کعبه منسوب به پروردگار را که قبله سینه‫ها و جهت حرکت دل‌هاست بنا نهاد تا تمامی یکتاپرستان تاریخ از روز خلیل تا به روز دمیدن در سور – بوق – و دیدار پروردگار جلیل بدان سوی روی آورده، بیعت و صداقت خود با خالقشان را با این خانه تواضع به نمایش گذارند..‬‬‬‬

‬‬ بیعت با کعبه...

قبله ایمان...

خانه خداوند رحمان...

مرکز دایره محبت و شوق عاشقان بهشت...

مغناطیس دل‌های شیفته حق، که از چهارسوی جهان آن‌ها را بسوی خود جذب می‫کند..‬‬‬‬

‬‬ کعبه چون قلب، مؤمنانی که زنگ گناه‌ها و لغزش‌ها، آن‌ها را اکسیده کرده بسوی دهلیزهای خود می‫کشد و طی یک برنامه آلایشی آن‌ها را پاک کرده، از چاله‫های شهوت به کرانه‫های عفت ملکوتی، و از سستی و افتادگی به حرکت و سازندگی، و از منیت و خودپرستی به جهان بینی و یکتاپرستی، از خواب و خیال به امید و برنامه، و از چشم دوختن به دیگران به چشم گشودن بر دیگران، از هیچ بودن به همه چیز شدن، و از تابعیت و تقلید به رهبریت و تحریک، بالا برده بار دگر در کالبد جهان اسلام پمپاژ می‫کند تا زندگی و سلامت جسم را حفظ نمایند، و جسد دنیای توحید را توان زیستن و ادامه حیات باشد..‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬ کعبه در سمت قلب مؤمن، و طواف مخالف حرکت عقربه‫های ساعت. درست چون حرکت همه کائنات از ذره تا بزرگترین ستاره و سیاره.. گویا مؤمن می‫گوید: در بندگی خداوند همه کائنات شریکند و همه در حال عبادت. قلب مؤمن بسوی کعبه می‫نگرد تا دریابد؛ دعای قلب غافل را نزد پروردگار هیچ ارزشی نیست، و جایگاه واقعی عبادت قلب است، درست همان چیزی که رسول هدایت – ج– به ما آموختند:‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬ «إن الله لا ينظر إلى صوركم وأموالكم، ولكن ينظر إلى قلوبكم وأعمالكم» [۱].

خداوند به شکل و شمایلتان و مال و ثروتتان توجه نمی‫کند، بلکه به قلب‌ها و کارهایتان می‫نگرد.‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ عبادتی که برخواسته از قلب انسان و تنها برای رضایت رحمان باشد، آسمان‌ها را شکافته فورا به درگاه احدیت وارد می‫شود. عبادتی که در پی نام و نشان، و یا پست و مقام، یا برای ارضاء شهوتی نفسانی، یا آز و طمعی حیوانی باشد چون کهنه پارچه‫ای گند به سر صاحبش زده خواهد شد!‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ مکعبی سربلند، آغوشی باز به شکل هلال که تاریخ گواهی می‫دهد که از آن خانه حق است و بنا به دستور تقدیر بدین شکل بازگذاشته شده تا مؤمنان را در آغوش گیرد و آن را «جر اسماعیل» ‫نامند. آغوشی که اسماعیل را در دامن خود پرورده، مؤمنان را به سینه خود می‫فشارد و در گوش‌هایشان زمزمه می‫کند: چون اسماعیل باشید.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬ اسماعیل؛ فرزند بحق توحید ابراهیمی...

اسماعیل؛ زاده ایمان، پرورده توحید و یکتاپرستی...

اسماعیل؛ آن نوجوانی که با رشادت و دلیری خود سر بشریت را بالا گرفت..

نوجوانی که با اراده واختیار فولادینش گردن طاعت خویش در زیر تیغ بران دستور الهی نهاد..

آه!..

عجب حادثه‫ای بود و عجب امتحان و آزمایشی!..‬‬‬‬

‬‬ آزمایشی که کوه‌های سترگ در مقابلش خاکستر می‫شوند، و آسمان و زمین توان تحملش را ندارند..‬‬‬‬

‬‬ ابرمرد توحید؛ ابراهیم دوست و خلیل رب جلیل بنا به اشاره‫ای گذرا از سوی حق ساتور تیزش را بر گردن جگرگوشه‫اش - آ‌نهم چه چگر گوشه‫ای؟!.. اسماعیلش که پس از هشت دهه زاری و تضرع و اشک بدان رسیده بود – می‫کشد.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬ چاقوی تیز از فرط حیرت مات و مبهوت مانده، توان بریدن از او سلب گشته.. برایش باور کردن آنچه روی می‫دهد ناممکن شده، حیران است چه کند!..‬‬‬‬

‬‬ همین فضای کعبه نظاره‫گر تمامی آن ماجرا بود، آن را در گوش هر مؤمنی که به حجر اسماعیل درمی‫آید زمزمه می‫کند..‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬ از هر سوی حرم بوی توحید ابراهیمی به مشام می‫رسد، هر لحظه امواج همیشه زنده صدای پرطنین ابراهیم از فضای حرم به چهارسوی جهان فرستاده می‫شود.‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ چون ابراهیم خانه حق را بنا نهاد، پروردگار بدو امر نمود تا مردم را بسوی خانه توحید و رمز یکتاپرستی برای ادای مناسک و عبادت حج فرا خواند؛

﴿وَأَذِّن فِي ٱلنَّاسِ بِٱلۡحَجِّ يَأۡتُوكَ رِجَالٗا وَعَلَىٰ كُلِّ ضَامِرٖ يَأۡتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٖ ٢٧[الحج: ۲۷].

«به مردم اعلام کن که، پیاده، یا سواره بر شتران باریک‌اندام (ورزیده و چابک و پرتحمّل، و مرکب‌ها و وسائل خوب دیگری) که راه‌های فراخ و دور را طی کنند، به حجّ کعبه بیایند (و ندای تو را پاسخ گویند)».

و از آن روز تا به امروز و تا بروز قیامت امواج صوتی ابراهیم با اکسیژن هوا آمیخته شده از راه شش وارد قلب مؤمنان گشته عشق و محبت زیارت خانه حق را در آن‌ها می‫نگارد و آن‌ها را بسوی کعبه و قبله حق دعوت می‫کند.‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ هزاران هزار زن و مرد، پیر و جوان، سیاه و سفید، از چهارسوی جهان در هر لحظه بدور مغناطیس قلب‌ها در حال طواف و چرخشند.

طوافی که با اذان ابراهیم شروع شده تا دمیده شدن سور اسرافیل و برپایی قیامت جریان خواهد داشت.

مؤمنان کعبه آمال و خانه عشق و ایمان خود را در کنار قلب‌هایشان قرار داده رابطه‫ای محکم و پرمعنا با پروردگارشان برقرار می‫کنند..‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ خدایا، بار الها؛...

بنگر بدین مؤمنان صادق، اینان بدرستی فهمیده‫اند که درگیر و دار و جیغ و داد زندگی قلب‌هایشان را گم کرده‫اند، و حال آمده‫اند در اینجا آن را می‫پالند.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬ یا اینکه احساس کرده‫اند زنگ کبود گناه‌ها و لغزش‌ها و کوتاهی‌ها بر دل‌هایشان انباشته شده، حال آمده‫اند تا با ریختن اشک‌های پشیمانی و توبه بر زنگ‌های دل آن را سنباده کشند!‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ عجب صفایی است در اینجا!..

حرم حرم خداست و بندگان بندگان او، ایمان و توحید در کمال اخلاص و صداقت به شیوه ابراهیم و فرزندش محمد مصطفی – صلی الله علیهما وسلم -...

اخلاص و صداقت با پروردگار را عجب حکایتی است و مکانتی در نزد او!

پیرزنی پریشان و خسته تنها و تنها برای کسب رضایت الهی، با ارداه و اختیار خود به دستور او تن داده، در این صحرای بی‌آب و علف به امید یافتن قطره آبی بدینسو و آنسو می‫دود. این اخلاص و صداقت آنچنان در درگاه احدیت قبولیت می‫یابد که حرکت او رژه ایمان می‫شود برای همه مؤمنان تا بروز قیامت!‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬ حقا که عجب جایگاهی است اخلاص و تجرد و ایمان راستین را!...

خانواده حضرت ابراهیم رمز یکتاپرستی و اخلاص آنچنان مقامی نزد پروردگارشان کسب کرده‫اند که نامشان تا ابد بر زبان‌هاست، درست آن چیزی که حضرت ابراهیم آرزویش را داشت: ﴿وَٱجۡعَل لِّي لِسَانَ صِدۡقٖ فِي ٱلۡأٓخِرِينَ ٨٤[الشعراء: ۸۴].‬‬‬‬

‬‬ «و برای من در میان امّت‌های آینده، زبان صدق (و ذکر خیری) قرار ده!»

و یادشان با عرق مؤمنان بر خاطره تلخ تاریخ نقش بسته. هر جا کسی از آن‌ها دوید مؤمنان گام به گام پشت سر او و بیاد او می‫دوند، و هر جا آرام گام زد مؤمن در پی او آرام گام می‫زند. آنجایی که سنگ ریزه‫ای به رمز ستیز با اهریمن پرتاب کردند ما سنگ ریزه‫ای درست به حجم سنگ آن‌ها پرتاب می‫کنیم، و چون ابراهیم برای رسیدن به رضایت الهی گوسفندی قربان می‫کنیم.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ عجب پاداشی است اخلاص را!...

این جزئی است بس کوچک از پاداش دنیوی ابراهیم در صحیفه کائنات، او را چه پاداشی است در روز قیامت خود خدای ذی الجلال ‫داند و بس!‬‬‬‬

‬‬ مؤمن در می‫یابد نزد پروردگارش مشکی است که هر چند در مقابل او متواضع‫تر و خاکسارتر و مخلصتر باشد بهمان‌اندازه بوی عطراگینش نام خوش او را بر صفحات تاریخ خواهد نگاشت. مگر نه این است که خداوند خود به فرزند ابراهیم؛ حضرت خاتم – ج– فرمودند:‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ ﴿وَرَفَعۡنَا لَكَ ذِكۡرَكَ ٤[الشرح: ۴].

«و آوازه و نام تو را بلند ساختیم

و نه این است که تا روز قیامت منادی حق نام او را در کنار نام خالق یکتا جار می‫زند:‬‬‬‬

‬‬ «أشهد أن لا إله إلا الله... أشهد أن محمداً رسول الله...».

و مگر نه این است که در هر تشهد در کنار تحیات الهی سلام و درود است بر پیامبر خاتم و بر بندگان صالح و نیکو سرشت و پارسا از پیروان او، و دعای صلوات و برکات است بر محمد و آل محمد آنچنان که بر ابراهیم و آل ابراهیم بود؟!..

«التَّحِيَّاتُ لِلَّـهِ وَالصَّلَوَاتُ وَالطَّيِّبَاتُ، السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبِيُّ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ، السَّلاَمُ عَلَيْنَا وَعَلَى عِبَادِ اللَّـهِ الصَّالِحِينَ، أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّـهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ، اللَّهُمَّ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا بَارَكْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ».

[۱] رواه مسلم.