مدرسهی حج و عمره
یکی از ستونهای سترگ دین اسلام فریضه حج است. نمادی از شکر گزاری پروردگاری که به ما ثروتی ارزانی داشته، و ما را از مرحله پست ناداری به درجهای از بینیازی بالا برده که میتوانیم روی خودمان اعتماد کنیم. در این مرحله از توان مادی، خداوند متعال عبادت حج را بر مسلمان فرض قرار میدهد.
مسلمانی که از توان اقتصادی پایینی برخوردار است موظف است در راه بدست آوردن ثروت از راه حلال تلاش نماید تا بتواند به درجهای برسد که توان برگزاری عبادت حج را بدست آورد.
و این خود نشانه ای است از اینکه اسلام فقر و ناداری را نمیپسندد، و همواره با آن در جنگ و ستیز است، چرا که فقر در واقع برادر کفر است. و در چهار سوی دنیا میبینیم که مذاهب فاسد و حرکتهای دروغین از فقر و ناداری ملتها سوء استفاده کرده آنها را به گمراهی میکشانند!..
البته عبادت حج چون یک فریضه جهانی و مشترک مسلمانان همه دنیاست، از سوی مسئولین برنامه حج مقررات و ضوابطی گذاشته شده تا مسلمانان بتوانند به نحو احسن این فریضه الهی را بجای آورند. این مقررات در جای خود باعث شده یک مسلمان در کشور خودش یک جمله کارهای اداری را پیش ببرد و چند سالی را نیز در صف رسیدن نوبتش سپری کند. در مواردی نیز مجبور است مبلغ ثبت نام برای حج را در بانکهای ربوی گرو بگذارد. این نقطه جای دارد از سوی علماء و اندیشمندان و فقیهان مسلمان مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
برخی از مردم برای فرار از مشکلات اداری و انتظاری که سر راه حج است، به یک بار عمره و یا چند بار عمره رفتن اکتفا میکنند. و آن را اخیرا در کشور ما «حج عمره» نام نهادهاند!
که این خود یک نوع تحریف واقعیت و سوء تفاهمی است که باید رفع شود. حج یک فریضه الهی است که در هنگام فرض شدن حکمش چون نماز و روزه است، و با هیچ سنت و نوافلی نمیتوان آن را خنثی کرد! در حالیکه عمره یک سنت نبوی است.
آیا میتوان بجای ادای دو رکعت نماز فرض صبح، صد رکعت نماز نوافل بجای آورد؟! هرگز! نماز نوافل و یا عمره بدون شک اجر و پاداش خودش را دارد اما هرگز باعث بر طرف شدن فرضیت حج از مسلمان نمیشود.
پس اشخاصی که دهها بار به عمره رفتهاند و تا کنون فکر حج رفتن را ندارند میبایستی این سوء تفاهم را در خود اصلاح نمایند!..
برادر و خواهر حاجی؛ حالا که فرصت رفتن به خانه خدا را بدست آوردهای لازم است به برخی از درسهایی که از حج میتوان گرفت اشاره کنم:
۱- حج و عمره تان را فقط وفقط برای خدای بجای آورید.
همیشه نیت و هدف در دین خدا عمده و اساس هر کاری است. یعنی اینکه میزان اجر و پاداش شما در هر کاری به نیتها و هدفهایتان از انجام آن ارتباط مستقیم دارد. و خداوند از ما خواسته است حج و عمره را تنها و تنها برای او بجای آوریم. ﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِۚ﴾. یعنی اینکه هدفمان از ادای این عبادت تنها رضایت الهی باشد، نه کسب شهرت و نام و نشان «حاجیبودن»! و در این راستا تنها و تنها آن حرکات و عباداتی را انجام دهیم که مورد رضایت الهی واقع شود.
۲- چون عبادت حج از ما مال وثروت مناسبی را میطلبد. ما در مدرسه حج درس انفاق و بخشش و کرم میآموزیم.
۳- یک مسلمان در آن جمع با شکوه حج خودش را چون مردهای مییابد که از قبر دنیا بر انگیخته شده است، و الآن پیش پروردگارش آمده تا جوابگوی آنچه کرده است باشد. اینجاست که بایستی به خود آید و فکر و ذهنش را از همهی دنیا ببرد و تنها و تنها گریان و پشیمان از آنچه کرده دروازه رحمت الهی را بکوبد. و از او ـ و تنها ـ او رحمت و مغفرت طلبیده، رضایت و خشنودی تنها او را بخواهد.
عبادت حج در لباس احرام یک مسلمان را با صحنهای از روز محشر آشنا میسازد. گویی او را برای آنروز آماده میسازد. و خوشا بحال آن مسلمانی که این درس را دریافته، در روزهای بعدی زندگیش همیشه روز محشر را در جلوی چشمان خود دارد!
نقطه دیگر اینکه لباس احرام چون کفن هیچ جیبی ندارد! و این درسی است دیگر؛ گویا همانطور که کفن به یک مرده میگوید؛ از دنیا هیچ نمیتوانی با خود ببری، لباس احرام به مؤمن میرساند؛ که ای مسلمان دنیا برای اندوختن نیست، برای عمران و سازندگی آخرتت است. دنیا مزرعه ایست برای آخرت نه انباری برای موشهای موذی و یا آیندگان...
۴- در عبادت حج یک مؤمن کار و زندگی، پدر و مادر، فرزندان و برادران و خواهران و خویشان و دوستانش را در کشور خود رها نموده، به سوی خانه خدا میرود. در این راه سختیها، بیخوابیها، گرسنگیها، تشنگیها، احساس غربت و دوری و... را تنها برای رسیدن به رضایت الهی تحمل میکند. و این خود درسی است از هجرت. اینجاست که یک حاجی بایستی وقتی مکه، غار حرا، غار ثور، مدینه و سایر اماکن سرزمین رسول خدا جرا مشاهده میکند بایستی رسول خدا و یاران او و جهاد وتلاش و زحمات بیدریغ آنان را جلوی چشمانش مجسم کند، و از ته دل محبت و دوستی آنها را صدا بزند، و از ته قلب با آنها عهد و پیمان ببندد که همواره بر راه آنان ثابت قدم بماند. اینجاست که شایسته هر حاجی است قبل از رفتن به حج حداقل یکبار زندگی پیامبر اکرم جرا مفصلا مطالعه کند.
۵- سختیهای حج درس جهاد و تلاش و زحمت و جان کندن را به مسلمان میآموزد. به او میگوید که تو را برای تنبلی و تن پروری نیافریدهاند. تو مسلمانی و مسلمان بودن یعنی تلاش و زحمت، یعنی حرکت و کوشش.
شایسته است این سختیها در ذهن مسلمان خاطرهی سختیهایی که پیامبر اکرم ج و یاران او در صحنههای پر خون جهاد برای رساندن این دین به ما متحمل شدهاند را زنده کند. و یک مسلمان با یاد آوری آن زحمتها و مشقتهای پیامبر اکرم جروح جهاد و تلاش را در خود بیدار سازد.
و خانمها این مژده پیامبر را با سینهای باز و سری افراشته گوشواره گوشهایشان کنند که ایشان خطاب به آنها فرمودند: «لكن أفضل الجهاد حج مبرور»ـ برای شما والاترین جهاد حجی است که مورد قبول درگاه الهی واقع شود ـ .
۶- در هنگام ادای فریضه حج یک مسلمان به درستی احساس میکند؛ او تنها نیست، بلکه در عمق تاریخ ریشه دارد.
این خانهای که جلوی روی اوست را پدرش ابراهیم بنا نهاده، و این جای پاهای اوست. این آب زمزم یادگار حضرت اسماعیل است، و این صفا ومروه رمزی است از دلهرهی مادر پریشانش هاجر..
اینجاست که مؤمن میبیند ریشهاش با پیامبران رقم زده شده است. وقتی در کنار خانه خدا قدم میزند، یا در بین صفا و مروه شتابان میرود، و یا بسوی منا و عرفات راه میافتد، احساس میکند قدمهایش را روی ردپای پیامبران خدا، و سرور بشریت؛ رسول اکرم جو یاران راستین او مینهد. اینجا ناخود آگاه باید از ته دل آن ستارگان آسمان هدایت را ندا دهد که؛ من پایم را جای پای شما نهادهام. من تا آخرین لحظهی زندگیم چون شمایان خواهم زیست.
بیش از سه چهار ملیون انسان؛ زن و مرد، پیر و جوان، از چهار سوی جهان گرد هم میآیند تا به خدایشان بگویند ما تنها و تنها تو را میپرستیم، و ما بندگان و بردگان توایم، ما را به بندگی وبردگی خود بپذیر...
در اینجا نه مرد زنی را میبیند، ونه زن مردی را تماشا میکند، همهی شهوتها خمول و مرده اند، تنها محبت و عشق عشق عبادت است، و شوق کسب رضایت پروردگار یکتا!...
حاجی در اینجا در مییابد؛ در کنار ایمان به خدا همهی شهوتهای سرکش بشری هیچ و پوچ جلوه میدهند. دیگر برای یک حاجی ترک اعتیاد و ترک عادات زشت، و ترک سیگار و دیگر بیماریهای اخلاقی و اجتماعی بسیار آسان میشود. او توانست شهوتی سرکشتر را با ریسمان ایمان و توکل به خدا به سادگی مهار کند. حالا که برگشته میتواند هر شهوت دیگری را نیز به سادگی در خود کنترل کند.
۷- در هنگام مناسک حج حاجی که به فرشته ای از ایمان و همت تبدیل شده، با شیطان لعنتی اعلان جنگ و دشمنی میکند. و با سنگ ریزههایی که رمزی است از آغاز جنگ با او به ستیز بر میخیزد. به او میگوید: ای شیطان لعنتی دیگر تو را پیش من جایی نیست. من با تو در ستیزم و تا آخرین لحظه زندگیم با تو میجنگم. و حاضر نیستم هرگز زیر بار تو بروم.
۸- حج مدرسهای است از اطاعت و فرمانبرداری خداوند. همه روزه حاجیان میپرسند؛ وظایف امروز چیست؟ و همه در پی هم بسوی عبادت آنروز روانه میشوند. به منا و عرفات میروند.. طواف میکنند.. موهایشان را میتراشند.. قربانی سر میبرند.. در بین این ملیونها حاجی هرگز نمیشنویم که؛ چرا باید چنین کنم؟ چرا در هنگام طواف خانه کعبه را در دست چپ خود قرار دهیم. چرا شیطان را با کفش نزنم و رویش تف نیندازم، و تنها با سنگریزه با او اعلان جنگ کنم. چرا به عرفات بروم؟..
هرگز چنین سؤالهایی را در حج نمیشنوی، همه مشغول عبادتند و طاعت مطلق از فرامین الهی.
حاجی از اینجا درس میگیرد؛ همواره با خدا و مطیع کامل فرامین و دستورات او باشد.
او در مییابد؛ خدای حج خود همان خدای نماز و خدای روزه و جهاد و سایر عبادات است.
پس او در سایر عبادات نیز خداوند را همانگونه که در حج اطاعت نموده اطاعت و فرمانبرداری خواهد کرد.
انسانی که به حج میرود پس از برگشتن به یک شخصیت دیگری تبدیل میشود. او چون کسی است که پس از مرگ زنده شده حشر و میدان عرصات، و بهشت و جهنم را دیده، به کوتاهیها و اشتباهاتش پی برده، سپس به دنیا بازگردانده شده تا تجربهای جدید از فهم و درکی نو از زندگی را به نمایش بگذارد. این تصوری است از حج کسی که «حج» او در پیشگاه الهی پذیرفته شده است....
حج مبرور وسعي مشکور وذنب مغفور....
حجتان مبارک و مورد قبول درگاه خداوند بادا!...