شیعه و قرآن و اشکالات بیپاسخ!
شیعیان عزیز! بیایید با هم به موضوع قرآن کریم باز گردیم. همچنانکه میدانید جز همین قرآن پیش رو که همه آن را میشناسیم و در اختیار داریم و کتاب همیشه جاوید خداوند است امت اسلامی قرآن دیگری در اختیار ندارد. اگر خدای نکرده این قرآن ناقص و تحریف شده ثابت شود معنیاش این است که وعده خداوند متعال مبنی بر حفظ قرآن کریم تحقق نیافته است. خداوند متعال در آیه (۹) سوره الحجر میفرماید: ﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ٩﴾«یقینا ما خود این قرآن را نازل کردهایم و خود نیز آن را حافظیم». و در آیه (۴۲) سوره فصلت میفرماید: ﴿لَّا يَأۡتِيهِ ٱلۡبَٰطِلُ مِنۢ بَيۡنِ يَدَيۡهِ وَلَا مِنۡ خَلۡفِهِۦۖ تَنزِيلٞ مِّنۡ حَكِيمٍ حَمِيدٖ ٤٢﴾«باطل از هیچ سمت و سو در آن راه نمىیابد از [سوى] فرزانه ستوده فروفرستاده شده است». پس وجود تحریف و نقص در قرآن کریم معنایش این است که حفاظت نشده است و از پیش رو یا پشت سر باطل به سراغ آن آمده است، بنابراین مدلول این آیات کریمه باطل میشود، و در نتیجه اعتماد به قرآن سلب میشود و امت اسلامی بدون قرآن و مشوره زندگی باقی میمانند. وقتی قرآن که مسند دین است بیاعتبار شود دیگر به هیچ چیز دین نمیتوان اعتماد کرد، و طبعا در تمام این جهان حجت خداوند برکسی تمام نمیشود بلکه دین اسلام از دین یهود و نصارا هم بدتر میگردد.
شیعیان عزیز! من نمیگویم که خدای نکرده شما چنین عقیدهای دارید هیچ مسلمان نمیتواند این عقیده را داشته باشد برای یک مسلمان مرگ بهتر از چنین عقیده باطل است، طبعا شما هم مانند سایر امت اسلامی باور و یقین کامل دارید که کتاب خدا از هرگونه تحریف و کمی و زیادی پاک است و هیچ باطلی به آن راه ندارد و قطعا مانند سایر امت اسلامی معتقدید که هرکس عقیده داشته باشد که قرآن کریم دستخوش تحریف و کمی و زیادی شده است بدترین کافر و مرتد روی زمین است. پس خلاصه کلام این است که قرآن کریم تا کنون به وسیله خداوند متعال محفوظ مانده وتا قیامت محفوظ خواهد ماند و هر عقیدهای که منجر به شک و تردید درباره قرآن شود یا اعتماد امت اسلامی را از قرآن سلب کند اعتماد باطلی است که با اصل دین ناسازگار است و منجر به بدنامی رسالت میشود.
(۲)
پس بر این اساس میگوییم: ای شیعیان عزیز!
حتما به خاطر دارید که چند صفحه جلوتر گفتیم با توجه عقیده امامت در مذهب شیعیان اثناعشری: نسل اول اهل سنت از این امت اسلامی قابل اعتماد نیستند. زیرا که هنوز جسد مبارک پیامبر گرامیشانص دفن نشده بود که مهمترین اصل دین یعنی امامت علی بن ابی طالبس را انکار کردند و همه با کمک و همدستی و هماهنگی هم حقایق روشن دین را انکار کردند و به خدا و پیامبرشص نسبت دروغ دادند. پس این قرآن کریم که کلام خداوند است و در اختیار امت اسلامی قرار دارد بیش از شش هزار آیه است که دهها و شاید صدها آیه متشابه در آن وجود دارد و در آیهها و سورههای قرآن کریم بسی معجزات وجود دارد که تا خود الفاظ قرآن کریم به همان ترتیبی که خداوند نازل کرده محمدص آن را تلاوت فرموده جلو چشم انسان نباشد فهم و درک و تجلی آن معجزات غیر ممکن است، پس نقل درست قرآن کریم نیازمند دقت و امانت داری کامل و زیرکی و هوشیاری فوق العاده و دانش و مهارت عالی لازمه چنین مسئولیت مهم و خطیری است که کلام الهی را همانگونه رسول گرامیص آن را تلاوت فرموده و دستور نظم و ترتیب آن را دادهاند حرف به حرف آیه به آیه و سوره به سوره سالم و دقیق و کامل سرجای خودش چیده و مرتب شود.
آری، شیعیان عزیز! این قرآن کریم و مقدس که امروز من و شما در اختیار داریم و تمام امت اسلامی تا دورترین مرزهای این جهان پهناور در اختیار دارند در اصل همان قرآن کریمی است که نسل اول اهل سنت و امت اسلامی آن را نقل کرده است، همان کسانی که متأسفانه امامیهای اثناعشری آنها را دروغگو و خیانت کار و غاصب و ظالم میدانند، همانها بودند که قرآن کریم را از رسول گرامیص شنیده و به دیگران رساندند، امروز که میبینید میلیونها نسخه از قرآن کریم با اندازههای مختلف و چاپها و سلیقههای متنوع در سراسر جهان وجود دارد از خود بپرسید که نسخۀ اول این قرآن چه کسی جمعآوری کرده، چه کسی آن را نوشته؟ پس شیعیان عزیز! این پرسش است که تا شما به آن پاسخ مفصل و قانعکننده ندهید نمیتوانید به این قرآن کریم اعتماد کنید. وقتی ما در کارهای عادی و روزمرهمان جز به انسانهای راستگو و درستکار و امانت دار اعتماد نمیکنیم پس مسلمانان درباره جمعآوری و نوشتن قرآن کریم که منشور زندگی تمام بشریت تا روز قیامت است چگونه باید به کسانی اعتماد کند که دروغگو و خیانت کار و غاصب و ظالم باشند؟! کسانی که نه تنها در زندگی شخصی که در عمدهترین مسائل دینی امت اسلامی دستهجمعی و با هماهنگی مرتکب ظلم و خیانت و دروغ شدند؟ پرسش ما از شیعیان عزیز! این است که وقتی نسل اول انقلاب محمدی، و شاگردان مستقیم پیامبرصکه بیست و سه سال پیاپی شب و روز شاگردی آنحضرت را کرده و تمام قرآن کریم را مستقیما از زبان شیرین خود آن پیامبر اخلاق و بزرگترین معلم تاریخ بشر شنیده و آموختهاند اگر اینها اینقدر (نعوذ بالله) دروغگو و خائن و ظالم باشند پس فاتحه اسلام از همان روز اول خوانده شده بوده است.
آری، شیعیان عزیز! جای دقت و تأمل است که یهود و نصارا که به گواهی خود قرآن کریم کتابهایشان تحریف شده از راویان و ناقلان کتابهای تحریف شدهشان چقدر با تمجید و ستایش یاد میکنند، آیا برای ما مسلمانان جای ننگ و خجالت و شرمندگی نیست که راویان و ناقلان قرآن کریم را که به اعتراف همگان اعم از کافر و مسلمان یک حرف هم از آن جابجا نشده به بدترین و زشتترین القاب و صفات توصیف میکنیم؟!
شیعیان عزیز! شما که صحابه پیامبر، و شاگردان ردیف اول مکتب ایشان که کاتب و جامع و حافظ و مبلغ و مدافع قرآن بودهاند، را متهم میکنید پس چگونه به این قرآن کریم اعتماد میکنید و آن را میخوانید و چه دلیلی دارید که تمام مطالب این کتاب کریم کلام الله متعال است.
شیعیان عزیز! شاید فراموش نکرده باشید که در اول مبحث با هم به توافق رسیدیم که در مسائل دینی جز آنچه که سند محکم و ثابت داشته باشد، قبول نکنیم، پس شمایی که معتقدید که نسل اول امت اسلامی یعنی تمام صحابه رسول اللهص جز علی ابن ابی طالبس و تعداد اندکی با ایشان همه دروغگو و خائن و ظالم بودهاند پس چگونه به این قرآن که آنها کاتب و جامع و ناقل و حافظ و مبلغ آن بودهاند اعتماد میکنید و مطمئن میشوید که این کلام خداست؟! شاید علت این که به این قرآن اعتماد میکنید این است که از طریق علی ابن ابی طالبسقرآنی به شما رسیده که محتوای آن با این قرآن که نزد اهل سنت است هماهنگی دارد لذا مطمئن شدهاید که این قرآن کلام خداست، ممکن است بگویید که: قرآنی که از طریق علی ابن ابی طالبسبه شما رسیده چه کسی آن را نقل کرده و چگونه به شما رسیده است؟
شما میتوانید به علمای بزرگوار شیعه بگویید: قرآنی در اختیار شما بگذارند، که به این قرآن که به وسیله مشتی خائن و دروغگو و غاصب که حق علیسرا غصب کردهاند نقل شده احتیاج نداشته باشید! ممکن است گفته شود که: چون علیساین قرآن را خواند ما مطمئن شدهایم که کلام خداست، شما از کجا فهمیدید که علیسدقیقا همین قرآن را خوانده است؟!
هر شیعه علی حق دارد این خواسته به حق خودش را مطرح کند که همان قرآن که علیسو سایر ائمه آن را از اول تا آخر خواندهاند بیاورید تا من آن را بخوانم و مطمئن شوم.
(۳)
برای توضیح بیشتر عرض میکنیم که به اعتقاد ما اهل سنت علیس یکی از دهها صحابهای است که قرآن کریم را از پیامبرص شنیده و به دیگران آموختهاند، اما مشکل شیعیان عزیز اثناعشری را حل نمیکند، زیرا در طول تاریخ گذشته هیچکس نمیتواند ثابت کند که جز یک نفر کس دیگری از علیسقرآن آموخته باشد و قراءت او با سند متصل به ما رسیده باشد، آن یک نفری هم که قرائتش با سند متصل از علی ابن ابیطالبسثابت است یعنی ابوعبدالرحمن السلمی عبدالله بن حبیب کوفی از علمای بزرگ اهل سنت است، که همواره در خدمت عثمان ذی النورینسو سپس زید بن ثابتسبوده و ابتداء قرآن را از آنها آموخته است کما این که شاگرد ابی بن کعب و عبدالله بن مسعودبرا نیز داشته است، این ابوعبدالرحمن سلمی عبدالله بن حبیب کوفی که افتخار شاگردی پنج نفر علمای برجسته صحابه و استاذان ردیف اول قرآن کریم یعنی، عثمان ذی النورین، زید بن ثابت، ابی بن کعب و عبدالله بن مسعود و علی ابن ابی طالبسرا داشته همان کسی است که حضرت عثمان ذی النورینسیکی از معدود نسخههای قرآن که تهیه کرده بود با او به کوفه فرستاد، و این استاذ بزرگوار قرآن چهل سال در مسجد جامع کوفه نشست به مردم قرآن آموخت، آری قرآن ظالمان و غاصبان و دروغگویان و خائنان را که با همت و دانش و تدبیر و مدیریت ابوبکرصدیق و عمرفاروق و عثمان ذی النورین و سایر صحابه بزرگوارسجمعآوری و نوشته و مرتب شده بود.
جالب این است که ابوعبدالرحمن سلمی کوفی استاذ بزرگوار قرآن قراءت و علم و روایت حدیثش جز از طریق قراء و علمای اهل سنت ثابت نیست. و کسانی دیگری که غیر از ابوعبدالرحمن سلمی نزد علیسقرآن خوانده و آموختهاند قراءتشان یا مشهور نیست و یا سند متصل ندارد با این وجود اسانید آنها نیز جز از طریق قراء اهل سنت شناخته نمیشود مانند ابوعبدالرحمن ابن ابی لیلی و أبو الأسود الدؤلی و بعضی دیگر. پس شیعیان عزیز امامی! از امام معصومشان علی ابن ابی طالبسقرآنی در اختیار ندارند، و اگر بخواهند قراءت تنها شاگرد ایشان را که با سند متصل به نسلهای بعدی رسیده دریابند باید به علمای اهل سنت مراجعه کنند، زیرا که آن یک شاگردی که شاگرد مشترک عثمان ذی النورین و علی ابن ابی طالبسو سایر صحابه است از علمای بزرگ اهل سنت است.
آری، شیعیان عزیز! ملاحظه فرمودید که متأسفانه یا خوشبختانه شما برای اثبات مسلمانی خود و ادامه زندگی در پرتو ایمان و اسلام و قرآن هیچ راه و چاره دیگری جز این ندارید که به قرآنی اعتماد کنید که ناقل و راوی آن از رسول اللهص به شما، اهل بیت رحمة الله علیهم و علیهم السلام نیستند بلکه صحابه غاصب و ظالم و خائنی هستند که بعضی از شما صبح و شام آنها را لعنت میکنید، و گرمی بازار شما با لعن و نفرین به آنها است!!
پس شما عزیزان شیعه! چارهای جز این ندارید که یا قرآن را کلا ترک کنید چونکه از طریق اهل سنت و بزرگان اهل سنت به شما رسیده و آنها قابل اعتماد نیستند، و یا این که در حال آن را بخوانید و به آن ایمان داشته باشید و از آن استدلال کنید که عقیده و باور کامل داشته باشید که آن ظالمان و غاصبان خائنان و دروغ گویان و مخالفان با نص قرآن در جمعآوری و حفظ و نقل قرآن صد در صد راستگو و درستکار و امانت دار و قابل اعتماد و اطمینان هستند!
آیا تصور نمیکنید که دچار تناقض شدید خواهید شد! دقت کنید. آری، شیعیان عزیز! اگر درست فکر کنید و بیندیشید به پیچ خیلی خطرناکی رسیده اید، یا عبور به سلامت به سوی قله و یا سقوط به پرتگاه، کدام انسان عاقل را دیدهاید که خودش را به دست خود در چنین موقعیت خطرناکی و مهلکی قرار دهد، اندکی به آنچه عرض کردیم توجه کنید و آن را تجزیه و تحلیل نمایید. البته موضع بدون موضع گیری و پیشداوری قبلی، پس وقتی که نسل اول عاملان و حاملان و ناقلان قرآن کریم این امانت بزرگ الهی همان صحابه بزرگوار و پیشگامان امت اسلامی بوده باشند که قرآن کریم را از زبان مبارک و شیرین رسول اللهص شنیده و فرا گرفته و به نسل دوم و آنها به نسل سوم منتقل کردهاند، وقتی همه اینها بزرگان اهل بوده باشند که اگرچه از نظر عزیزان شیعه امامی اثناعشری ظالم و غاصب و خائن و دروغگو و غیر قابل اعتماد هستند، اما همگام و حتی عزیزان شیعه بناچار و لو با زبان حال اعتراف میکنند که این عاشقان قرآن و صاحب قرآن در حفظ و جمعآوری و نقل قرآن کریم این کلام مقدس الهی و منشور دائم العمر بشریت چنان عالمانه و استادانه و ماهرانه عمل کردهاند که نمره دقت و امانت آنان بیست با امتیاز و تشویقی است، بگونهای عمل کردهاند که یک حرف هم جابجا نشده است، پس خیلی طبیعی است که هر انسان عاقل بویژه مؤمنانی که به این کتاب عظیم الهی و معجزه بودن آن ایمان درست و کامل دارند به این نتیجه برسند که وجود و نحوه عملکرد چنین گروه مؤمنی که مراحل مختلف حفظ و جمعآوری و نقل و نشر و تبلیغ قرآن کریم را به عهده داشتهاند و با این دقت و امانت داری لا متناهی این مسئولیت بزرگ را انجام دادهاند، اصلا نمیتوانسته اتفاقی باشد بلکه خداوند متعال آن ذات حکیم و دانا و قادر و توانا این عده را از میان بندگانش انتخاب کرده و این افتخار بزرگ و تکرار نشدنی در تاریخ بشر را نصیب این بزرگواران نموده است، چه افتخاری بزرگتر از این که انسانهای مؤمن و عالم و مجاهدی از بهترین شاگردان محمد رسول اللهص مسئولیت آموزش و حفظ و جمعآوری و نقل و نشر و تبلیغ و دفاع از بزرگترین کتاب الهی معجزه جاویدان رسول اللهص را به عهده داشته باشند، و این گروه مؤمن و متعهد به بهترین و کاملترین وجه ممکن از عهده این مسئولیت بزرگ برآیند و با توفیق و لطف خداوند متعال افتخاری را نصیب شوند که تا روز قیامت برای هیچکس دیگری ممکن و مقدور نباشد.
شما شیعیان عزیز چه تصور میکنید؟! آیا این عده اتفاقی روی خط آمدند یا این که خداوند با توجه به حکمت و شناختی که از این بندگان مؤمنش داشت آنها را برای اینکار انتخاب نمود، و خواسته و دانسته و با حکمت و لطف خودش مقام و افتخاری به آنها بخشید که تمام بشریت بویژه جامعه اسلامی تا روز قیامت مدیون و ممنون زحمات آنها باشند، هرکس تا روز قیامت بخواهد با پروردگارش سخن بگوید و کلام او را تلاوت کند یا در نماز بخواند مدیون تلاشها و زحمات بیدریغ آنها باشد. از شما عزیزان شیعه میپرسیم: آیا چنین انسانهای الگو و نمونه و پاکی را به دروغ و خیانت و ظلم و ستم و غصب خلافت متهم کردن کار درست و عاقلانهای است؟! پرسش جدی دیگری که از شما شیعیان عزیز داریم این است که: وقتی شما در نقل روایت قرآن کریم به نسل اول این امت که همان صحابه بزرگوار و در واقع پیشگامان مذهب حقه اهل سنت اعتماد کردید و طبعا علی ابن ابی طالبسنیز به آنها اعتماد صد در صد داشته است، پس پرسش این است که: به شورای مهاجرین و انصار که ابوبکر صدیقسرا به عنوان اولین خلیفه رسول اللهص انتخاب کردند چرا اعتماد نمیکنید، در حالیکه شما خوب میدانید که علی بن ابی طالبسنیز به ایشان احترام فوق العاده قائل بود و خلافت ایشان را قبول داشت لذا دوبار با ایشان بیعت کرد، و فضائل و خوبیهای ابوبکر صدیقسرا همواره بیان میکرد و بلکه ایشان را از خود بهتر میدانست کسانی که شورای مهاجرین و انصار و صحت خلافت ابوبکر صدیق را نقل کردهاند بیشتر از تعداد کسانی است که قرآن کریم را نقل کردهاند؟ چطور است که گواهی صحابه درباره قرآن کریم را قبول دارید اما گواهی آنها را درباره انتخاب خلیفه از سوی شورای مهاجرین و انصار را نمیپذیرید.
قرآن کریم که بیش از شش هزار آیه هست آن را فقط علماء و حفاظ قرآن کریم حفظ دارند و سایر امت به دلیل اعتماد به علماء و قاریان قرآن را قبول دارند، اما خلافت ابوبکر صدیق و فضایل و مناقب ایشان و این که علی بن ابی طالب به ایشان احترام فوق العاده قائل بوده و همواره از فضیلت و بزرگواری ایشان سخن میگفته و با صراحت بیان میفرموده که ابوبکرصدیق از من افضل و بهتر است. اینها حقایقی است که تمام افراد امت نسل در نسل آن را شنیده و نقل کردهاند. پس چطور است که شما از یک گروه و یک مجموعه، یک عملکردشان را یعنی نقل و روایت قرآن را میپذیرد اما از همین عده عملکرد دیگرشان را که به تأیید مکرر ائمه اهل بیت هم رسیده یعنی تعیین خلیفه مسلمین را نمیپذیرد. فکر نمیکنید که این تناقض دیگری است که به لیست تناقضات شما عزیزان افزوده میشود؟!
ممکن است بعضی بفرمایند که: قرآن کریم نسل در نسل نقل شده و به ما رسیده است. در پاسخ عرض میکنیم که فضائل ابوبکر و عمر و شایستگی و انتخاب آنان برای خلافت نیز به همین ترتیب نقل شده است.
شاید بفرمایید: که علیسمانند سایر صحابه قرآن را نقل کرده اما فضائل و حقانیت خلافت ابوبکر و عمربرا نقل نکرده است.
می گوییم: اولا شما از کجا فهمیدید که علیسقرآن را نقل کرده؟ اگر چنین است و علمای محترم شیعه قرآن نقل شده علی بدون واسطه اهل سنت را در اختیار دارند پس لطف کنند و به جامعه اسلامی ارائه دهند تا شما عزیزان هم مطمئن شوید. و اما اگر بخواهند همان قرآنی را به شما نشان دهند که از طریق اهل سنت حتی قرائت خود علی نیز با واسطۀ اهل سنت به شما رسیده پس این علمای محترم شما باید این حقیقت را بپذیرند که همین ناقلان و راویانی که قرآن برای من و شما و تمام نسلها نقل کردهاند و نسلی به نسلی دیگر منتقل کرده تا به ما رسیده همین راویان و ناقلان فضائل ابوبکر و عمر و شایستگی و انتخاب آنان برای خلافت را نیز نقل و روایت کردهاند، پس آن را هم باید پذیرفت. اگر شهادت و گواهی آنان را درباره قرآن میپذیرید پس الزاما باید شهادت و گواهیشان درباره عدالت صحابه و فضائل ابوبکر و عمربو صحت خلافت آنان را نیز بپذیرید. اگر دومی را قبول نمیکنید پس اولی را هم نباید قبول کنید، و إلا شما مانند قاضی هستید که شخص را به اتهام دروغگویی و شهادت دروغ محکوم به زندان و چند ضربه شلاق کرده اما همان شخص را در مهمترین مسائل قضایی که به جان و مال مردم مربوط است در جایگاه شهود احضار میکند!!
بیایید موضوع را به نحو دیگری مطرح کنیم:
ما میگوییم: دسترسی به قرآن کریمی که پیامبر گرامیمان محمدص آن را تلاوت میفرمود باید از راه سالم و مطمئن باشد، اما بنابر مذهب عزیزان شیعه چنین امکانپذیر نیست، زیرا از دیدگاه علما و تئوریسینهای شیعه اطراف محمدص را کسانی احاطه کردهاند که گرچه صحابه و یاران ایشان معرفی شدهاند که بعد از ایشان زمام امور را بدست گرفتند و قرآن را هم به نسلهای بعدی منتقل کردند اما متأسفانه همه آنان شهود زور و دروغگو و خائن و حتی (نعوذ بالله) منافق و دشمن دین هستند که در هیچ امری از امور دین نمیتوان به آنها اعتماد کرد! تنها روزنهای که در تمام این دائره بزرگ و جود دارد علی بن ابی طالب و چند نفر اندکی که با ایشان است، اگر بخواهیم از این تنها روزنه مطمئن وارد دایره شویم تا به قرآن کریم برسیم متأسفانه از این روزنه هم دسترسی به قرآن ممکن نیست، زیرا شیعیان امامی با سند مورد نظرشان که اهل بیت است قرآنی نقل نکردهاند تا از این روزنه بتوان آن را به مرکز دائره وصل کرد! بلکه میبینیم قرآنی که از این روزنه نقل شده بازهم مشکل عزیزان امامی را حل نمیکند، چون شرط سند درست در مذهب امامی این است که: تمام راویان از اهل بیت باشند، در حالیکه در اینجا تنها شاگرد علیسکه با سند متصل قراءتش به نسلهای بعدی رسیده نه تنها از اهل بیت نیست که به تعبیر دوستان شیعه ناجی هم هست یعنی از علمای بزرگ اهل سنت و شاگرد عثمان ذی النورینساست. پس باید گفت که: بدین ترتیب تمام دائره و منافذ ورودی و خروجی آن که منتهی به مرکز دائره میگردد در اختیار اهل سنت است و تنها منفذ و روزنه هم دیدید که بسته شد! پس این است مذهب عزیزان شیعه و نحوه دسترسی آنان به قرآن کریم. تمام شیعیان امامی در تمام ادوار تاریخ تا امروز و تا روز قیامت اعتماد کلیشان به قرآن کریم فقط از طریق کسانی ممکن است که از نظر آنها ظالم و غاصب و دروغگو و حتی منافق و مرتد هستند!
خداوند متعال میفرماید: ﴿أَعۡلَمُ حَيۡثُ يَجۡعَلُ رِسَالَتَهُۥ﴾[الأنعام: ۱۲۴]. «خداوند بهتر میداند که رسالت خودش را در کجا قرار دهد»معنی این آیه کریمه چیست؟ طبعا خداوند بهتر میداند که چه کسی را برای احراز منصب نبوت و رسالت انتخاب کند، و دیدیم که خداوند درباره قرآن کریم تضمین کرد که آن را حفاظت کند، ﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ٩﴾[الحجر: ۹]. پس وقتی خداوند میدانسته چه کسی را برای تبلیغ آخرین دین و آخرین و کاملترین کتابش انتخاب کند با این تضمین که کتابش را هم حفاظت کند تا این دین و کتاب هدایتش تا قیامت باقی و فعال بماند، شما عزیزان شیعه چه تصور میکنید که ثمره و تکمله تمام ادیان آسمانی که اسلام است و تکلمه و فشرده همۀ کتابهای آسمانی که قرآن کریم است را خداوند بعد از آنهمه رنج و زحمت و مشقت طاقت فرسایی که پیامبر عظیم الشأن اسلامص در مدت بیست و سه سال تحمل کردند را در اختیار کسانی قرار میدهند که بلا فاصله با فوت پیامبرگرامیص هویت اصلیشان را که به ادعای شما منافق بودند آشکار میکنند و از دین اسلام مرتد میشوند، و بدین ترتیب به تعبیر علمای شما با نص قرآن مخالفت میکنند!! خداوندی که میداند رسالت خودش را کجا قرار دهد (نعوذ بالله) نمیداند که برای حفظ ثمره رسالت بعد از پیامبرشص چه کسانی را انتخاب کند؟! خداوندی که وعده حفاظت قرآن را در کلام مجیدش داده است آیا انسانهای مؤمن و صادق و پاکی را انتخاب نمیکند که کتاب عزیزش را از پیامبر گرامیاش درست بیاموزند و به آن عمل کنند و سپس به نسلهای بعدی منتقل نمایند؟! تا وعده خداوند مبنی بر حفظ کتابش تحقق یابد.
اگر خداوند این کار را با حکمت و تدبیر خودش انجام نمیداد و برای هم نشینی و نصرت و یاری پیامبرشص صحابه را انتخاب نمیکرد در عالم اسباب پیامبر عزیزش را چگونه یاری میکرد و قرآن کریمش را چگونه حفاظت میکرد؟!
(۴)
شیعیان عزیز! ممکن است، بگویید اهل سنت در نقل قرآن کریم محتاج علی هستند، درست است اما احتیاج اهل سنت به علی مانند احتیاجشان به سایر صحابه است، یعنی به مجموعه صحابه محتاجند نه به افراد.
این یک نکته، و نکته دوم این که پاسخ در عقیده خود شما نهفته است، مگر شما نمیگویید که: علی در تمام مدت بیست و پنج سال خلافت ابوبکر و عمر و عثمانسمظلوم و خانه نشین بود و از ترس ظالمان و غاصبان نمیتوانست دین حق را آشکار کند! در حالیکه طی این ۲۵ سال قرآن در میان امت اسلامی پخش شده بود، از مرزهای روم در شمال و یمن در جنوب همه مسلمانان در خانهها و مساجدشان قرآن میخواندند، و طی بیست و پنج سالی که از وفات پیامبرص گذشته بود قبل از این که علی به خلافت برسد چندین دوره از زنها و بچهها هم قرآن را حفظ کرده بودند، پس علی چگونه در نقل و نشر قرآن نقش داشته است؟!
نکته سوم اینکه: ما اهل سنت علی که شما معرفی میکنید نمیشناسیم، علی شما از طرف خدا و رسولشص به امامت منصوب شده، و خود نیز مدعی امامت بوده است، و حق مادی و معنوی و از طرف امت اسلامی به رهبری ابوبکر و عمربغصب شده است، علی شما معجزه داشته و با این وجود به گردنش طناب انداخته شده و دخترش به وسیله غاصبان غصب شده است، علی شما یکه و تنها بوده و دوست و یاور و مددگار نداشته است.
اما علی ما نه مدعی امامت بوده و نه حقی از او غصب شده بلکه او مؤید و حامی شورای مهاجرین و انصار بوده و به انتخاب شورا احترام میگذاشته، بنابراین به خلافت ابوبکر و عمر و عثمان راضی بوده و از آنان تبعیت میکرده است.
علی ما با تمام صحابه بویژه ابوبکر و عمر و عثمان رابطه صمیمی فوق العاده داشته و به آنان احترام فوق العاده قائل بوده است. لذا فرزندانش را به نام مبارک آنان نامیده و دخترش را به ازدواج یکی از آنان در آورده و با همه آنان برای خلافت بیعت کرده است. او بشدت آنها را دوست میداشته و دستور میداده که همه مردم آنها را دوست داشته باشند، لذا بر منبر کوفه مشت کوبیده و فرموده است: «به خدا سوگند کسی مرا از ابوبکر و عمر بهتر نداند مگر این که او را به جرم دروغ و افتراء شلاق خواهم زد». «والله لا أوتی برجل يفضلني علی أبي بکر وعمر إلا جلدته حد المفتري»و از منبر کوفه با صدای بلند فرمود: «بهترین این امت بعد از پیامبرص ابوبکر و عمر است». «أفضل هذه الأمة بعد نبيها أبوبکر ثم عمر».
پس علی که ما اهل سنت از او قرآن روایت میکنیم این علی است، اگر شما عزیزان شیعه، این تعریف اهل سنت از علیسرا قبول ندارید پس قرآنی را هم که از علی و برادران علی روایت میکنیم باید قبول نکنید، و روشن شد که جز قرآن روایت شده از طریق اهل سنت، مذهب شیعه قرآن دیگری در اختیار ندارد، پس اگر شما این قرآن روایت شده از اهل سنت را میپذیرید عقاید برگرفته و منطبق با قرآن اهل سنت را نیز باید بپذیرید و اگر سایر عقاید پاک اهل سنت برای شما قابل قبول نیست پس قرآن آنها را نیز رها کنید تا از این تناقض بزرگ نجات یابید. قضیه خیلی روشن است به عبارت دیگر مذهب شیعه جز با تکیه و اعتماد به اهل سنت به هیچ عنوان به قرآن کریم که یگانه کتاب آسمانی تحریف نشده در اختیار امت اسلامی است دسترسی ندارد، اگر شیعیان امامی اثناعشری و علمای محترم آنان این واقعیت را بپذیرد مذهب آنان بویژه در بعد اعتقادات که کلا بر دشمنی با صحابه رسول اللهص و پیشگامان سرفراز این امت اسلامی بنا شده باطل میشود، و اگر به اهل سنت تکیه و اعتماد نکنند متأسفانه از نعمت قرآن کریم محروم میشوند که در آن صورت مدعیان پیروی از قرآن و عترت، قرآن در اختیار ندارند، و این قرآن امروزی که در دسترس آنان قرار دارد قرآن دشمنانشان است.
خدایا به همهمان چشم بینا و گوش شنوا و دل بیدار و وجدان آگاه و عقل سالم و درک و فهم درست عنایت فرما.
(۵)