پل های دوستی

فهرست کتاب

فضيلت آغاز سلام

فضيلت آغاز سلام

جابرس می‌گوید: رسول‌الله ج فرمود:

«ليسلم الراكب على الماشي والماشي على القاعد والماشيان أيهما بدأ فهو أفضل» [۱٩].

«سواره به پیاده، سلام بدهد، کسی که راه می‌رود به کسی که نشسته است، سلام بدهد. و از دو نفر پیاده‌ای که به یکدیگر می‌رسند، هرکدام اول سلام دهد، فضیلت بیشتری دارد».

همچنین احمد و ابوداوود با سند صحیح روایت کرده‌اند که رسول خداج فرمود:

«إنَّ أولى النّاسِ باللهِ مَنْ بدأهمْ بالسَّلامِ» [۲۰].

«محبوب‌ترین و مقرب‌ترین مردم نزد خداوند، کسی که اول به مردم، سلام دهد».

و اول سلام دادن، عادت بزرگان صحابه و تابعین بود. از رسول‌الله ج روایت شده است که فرمود:

«السّلامُ قبلَ السّؤالِ فَمَنْ بَدَأَکُمْ بالسُّؤالِ قبلَ السّلامِ فلا تجيبوه» [۲۱].

«سلام، قبل از پرسیدن است. پس هر کس، قبل از سلام، سؤالی کرد، جوابش را ندهید».

مفهوم حدیث این است که هیچکس قبل از سلام دادن، سخنی نگوید و سؤالی نکند. پس هرگاه، سلام داد، سؤال کند و سخن بگوید. کلده بن حنبل می‌گوید: صفوان بن امیه قدری دوغ آغوز [۲۲]، یک بچه‌آهو و کمی خیار، نزد رسول خدا ج که در قسمت بالای وادی، قرار داشت فرستاد. من بدون اینکه اجازه بگیرم و سلام دهم، وارد شدم. نبی‌اکرم ج فرمود: «برگرد. سپس بگو: السلام علیکم، آیا وارد شوم»؟ [۲۳]

امتی درس‌نخوانده ...

﴿هُوَ ٱلَّذِي بَعَثَ فِي ٱلۡأُمِّيِّ‍ۧنَ رَسُولٗا مِّنۡهُمۡ يَتۡلُواْ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتِهِۦ وَيُزَكِّيهِمۡ وَيُعَلِّمُهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحِكۡمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبۡلُ لَفِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٖ ٢[الجمعة: ۲].

«خدا همان ذاتی است که از میان درس‌نخوانده‌ها، پیامبری مبعوث کرد تا آیات خداوند را برای آنان، تلاوت کند و آن‌ها را پاک بگرداند و به آنان کتاب و حکمت بیاموزد اگرچه آن‌ها پیش از آن تاریخ، در گمراهی آشکاری بودند».

خداوند در میان این امت، این پیامبر ج را فرستاد تا آنان را تزکیه کند، امور دین را به آن‌ها بیاموزد و آداب و خصلت‌های نیکو را به آنان آموزش دهد.

منظور از آوردن حدیث کلده در اینجا، این است که قبل از وارد شدن، سخن گفتن و هر کار دیگر، باید سلام داد.

عبدالله‌بن بسرس می‌گوید: هرگاه، رسول خدا ج به در خانه‌ی کسی می‌آمد، روبروی دروازه، توقف نمی‌کرد، بلکه سمت راست یا چپ آن، می‌ایستاد و می‌گفت: «السلام علکيم، السلام عليکم» [۲۴].

یکی از عادات رسول خدا ج این بود که با هر کس ملاقات می‌نمود، پیش‌دستی می‌کرد و اول، سلام می‌داد و تلاش می‌نمود تا این‌گونه باشد برخلاف انسان‌های متکبر که همیشه منتظرند که دیگران به آن‌ها، سلام بدهند. کسی که سلام می‌دهد، بگوید: «السلام عليکم ورحمةالله وبرکاته» و کسی که جواب می‌دهد، بگوید: وعليکم السلام ورحمةالله و برکاته. جواب دادن با واو یعنی «وعليکم السلام» از تنها «عليکم السلام» گفتن، بهتر است چنانچه نووی و ابن قیم به این مطلب، اذعان نموده‌اند و آن را تأیید کرده‌اند.

مکروه است که سلام‌دهنده (بجای السلام عليکم) بگوید: عليك السلام. ابوجری هجیمی می‌گوید: نزد نبی‌اکرم ج رفتم و گفتم: عليک السلام ای رسول خدا. آن حضرت ج فرمود:

«لاَ تَقُلْ عَلَيْكَ السَّلاَمُ فَإِنَّ عَلَيْكَ السَّلاَمُ تَحِيَّةُ الْمَوْتَى» [۲۵].

«علیکم السلام نگویید زیرا به مردگان، اینگونه سلام می‌دهند».

لذا بر ما واجب است که از سلام دادن با لفظ «عليک السلام» پرهیز کنیم. زیرا صحابه مردگان‌شان را با این لفظ، سلام می‌دادند. چنانچه شاعری که از کنار قبر قیس بن عاصم می‌گذشت، گفت:

عليك سلام الله قيس بن عاصم
ورحمته ما شاء أن يترحما

«سلام خدا بر تو باد ای قیس‌بن عاصم. و همچنین رحمت خدا تا وقتی که خواسته باشد رحم کند، بر تو باد».

در اینجا مشاهده می‌کنیم که شاعر، سلام گفتنش را با لفظ «عليك» آغاز نموده است زیرا که به مرده، سلام می‌دهد. به این خاطر، رسول خدا ج سلام را به گونه‌ای که به مردگان سلام می‌دهند، ناپسند دانست و به سلام‌دهنده، جواب نداد.

[۱٩] الإحسان فی تقریب صحیح ابن حبان (۴٩۸)، ارنؤوط می‌گوید: افراد سند آن، همگی مورد اعتماد و از افراد سندهای صحیح مسلم هستند. فقط ابوالزبیر با عنعنه روایت کرده است و او مدلس است. [۲۰] ابوداوود (۵۱٩٧). و آلبانی در الصحیح الجامع (۲۰۱۱) آن را صحیح دانسته است. [۲۱] حدیث را با این لفظ، ابن عدی در الکامل (۲/۳۰۳) روایت کرده است و سند آن، ضعیف است. اما همین حدیث را ابن السنی در کتاب «عمل الیوم واللیلة» (۲۱۴) از طریق دیگر با لفظ: «من بدأ بالکلام قبل سلام فلا تجيبوه» یعنی هر کس قبل از سلام، سخن بگوید، به او جواب ندهید و سند این حدیث را آلبانی در السلسلة الصحیحة (۸۱۶) حسن (خوب) و مورد قبول) دانسته ا ست. [۲۲] آغوز به شیر گاو و گوسفندی می‌گویند که تازه، زائیده باشد. [۲۳] سنن ابوداود (۵۱۸۶) نگا صحیح الجامع (۴۸۳۸) تألیف آلبانی. [۲۴] ابوداود (۵۱۸۶) و آلبانی در صحیح الجامع (۴۶۳۸) آن را صحیح دانسته است. [۲۵] ابوداود (۵۲۰٩) و ترمذی (۲٧۲۲) و احمد در مسندش (۶۳۶۵، ۶۴) و نگا صحیح الجامع (٧۴۰۲) تألیف آلبانی.