مقدمۀ کتاب
سپاس و ستایش خدایی را پروردگار جهانیان است، و درود و سلام بر کسی که به عنوان رحمت برای جهانیان برانگیخته شده، و بر آل و یاران او و نیز بر پیروان راه هدایت وی تا روز جزا.
با کمال تأسف بیشتر اهل سنت از حقیقت کسانی که خود را در جامۀ محبّت و دوستی برای اهل بیت† پیچیدهاند بیآگاهند.
و در نتیجۀ این ناآگاهی و به علت تظاهر اهل تشیع به محبت و دوستی نسبت به اهل سنت زیر پوشش نفاقی که آن را تقیه نامگذاری کردهاند، بسیاری از اهل سنت فریب شیعیان دوازده امامی را خوردهاند. در این اواخر کتابهای زیادی به قلم روافض و فریب خوردگان ایشان از اهل سنت چاپ و منتشر شدهاند که به وحدت و تقریب میان اهل سنت و شیعیان رافضی دعوت میکنند.
و نشانههای اساسی برای این وحدت یا هدف مورد نظر آنها ـ به معنای صحیحتر آن ـ همانا قضیۀ به فراموشی سپردن اختلافات جزئی میباشد مادامی که اصول مورد توافق قرار گیرند.
و نیز این شعار که: جهان اسلام در دوران کنونی پاره پاره گشته و بطور مساوی طعمهای آسان برای شرق و غرب میباشد.
این دعوت در صورت ظاهریش زیبا و درخشان و تابناک است... آری، مسلمانان به شدت نیازمند وحدت و از یاد بردن اختلافات فرعی و جزئی هستند بهشرط اینکه این اختلافات به مرتبۀ اصول و اساسیات نرسد.
اینجاست که میپرسیم که این وحدت بر چه اساسی پایهریزی میشود؟ و آیا حقیقتاً اهل تشیع به یکپارچگی با اهل سنت علاقهمندند، یا این وحدت را تنها نمادی برای مصرف عمومی به کار میگیرند.
وحدت میان اهل سنت و شیعیان رافضی بر چه اساسی مبتنی خواهد شد؟ آیا با توصیف خداوند پاک و منزه به نادانی و فراموشکاری و اینکه قرآن کریم تحریف گشته و ناقص و ناکافیست؟ و یا با ناسزا گفتن و لعن کردن اصحاب ش و پشینیان نیک این امت از بزرگان، علما و متفکران، چنانکه ما شب و روز آن را میشنویم و در هر کتابی که شیعیان رافضی منتشر میکنند میخوانیم؟ یا تخریب آن تاریخ اسلامی که نیاکان با قیمت خونهای پاکشان بنا نمودهاند؟ یا طعنه زدن به شرافت و آبروی همسران رسول خدا ج؟ و یا خدا پنداشتن کسانی که چیزی از امورات خداوند را در اختیار ندارند و برتری دادن آنان بر انبیاء و مرسلین؟
و یا بر این اعتبار با شیعیان رافضی وحدت نماییم که ایشان اهل سنت را بدتر از یهود و نصاری و آتشپرستان میپندارند و سخن به پلیدی ایشان و مباح کردن خون و مال آنها میزنند؟! و یا در هم پیمان شدن ایشان با یهود و نصاری و مشرکین علیه اهل سنت با ایشان وحدت نماییم؟!
به تحقیق من عملا در مفهوم اساسهایی که این وحدت موهوم بر آن بنا میشود سرگردان شدهام. چه اهل سنت و شیعیان کاملاً در تضادند و به هم پیوستگی آنها همانند ناسازگاری شب و روز، و هدایت و گمراهی، غیرممکن است. اختلاف بین اهل سنت و شیعیاندر اصول است قبل از فروع، و در عقائد است قبل از مسائل و قضایای فقهی.
هنگامی که انقلاب ایران به قوع پیوست برخی از کسانی که رهبری نداشتند وقتی شعارهای توخالی رهبران انقلاب را شنیده و خواندند فریب دین شیعه را خورده و خوشحال شدند و تنها به شادمانی اکتفا نکرده بلکه برخی از مشایخ فریبخورده با خمینی به عنوان پیشوای مسلمانان بیعت کردند.
البته چنین کاری از چنین مشایخی بعید نبود زیرا عادت آنها هجوم بر جوانان پایبند به قرآن و سنت بود چه با توجیه یا بدون توجیه، اما در مورد حقیقت روافض و رهبر جدیدشان چیزی نمیدانستند جز اینکه او رهبری شایسته است که مسلمانان باید گرد او حلقه زده، با وی بیعت کرده و به سرزمینش هجرت کنند.
وحدت میان اهل سنت و اهل تشیع غیر ممکن است، چه شیعیان معتقدند ایمانشان کامل نمیشود مگر شب و روز صحابه و پیروانش را لعن و نفرین کنند، و بر این باورند که دشمنترین و کینهتوزترین آنها در حق اهل سنت دارای بیشترین ایمان میباشند.
و چون بر این باوریم که باید دیدگاه اهل تشیع دربارۀ اهل سنت روشن گردد به نوشتن این صفحات اقدام نمودیم که حقیقت ایشان را روشن میکند و اعتقاد پوچ و دروغین آنان را بر ملا میسازد تا اینکه مسلمانان گول شعارهای به ظاهر درخشانی که شیعیان رافضی پرچم آن را بالا میبرند نخورند.