دیدگاه اهل تشیع در مورد اهل سنت

فهرست کتاب

«شیعیان و نکوهش اهل سنت در تفسیرهایشان»

«شیعیان و نکوهش اهل سنت در تفسیرهایشان»

شیعیان دوازده امامی تقریر نموده‌اند که اعتراف به امامت علیس و امامانی که پس از وی آمده‌اند و وابستگی به محبت و دوستی ایشان، و کینه و دشمنی با مخالفین و دشمنان آن‌ها، اصلی از اصول ایمان و اعتقاد می‌باشد، بگونه‌ای که ایمان شخص درست نیست مگر اینکه چنین باوری برای وی حاصل گردد، با وجود اینکه به اصول دیگر اعتراف نماید؛ آنان همچنین وجوب اطاعت از امامان و باور به برتری و مزیت ایشان را بر همگی مخلوقات اثبات کرده‌اند، امامیه تمام این‌ها را مقرر داشته و سپس به بافتن نصوص قرآن بر آنچه که نصب نموده و مقرر داشته‌ می‌پردازد، بلکه بر این هم افزوده‌ و گفته‌اند: تمام آیات مدح و ثنا، دربارۀ امامان و دوستداران ایشان نازل شده‌اند و همۀ آیات سرزنش و توبیخ، در رابطه با مخالفین و دشمنان آن‌ها فرود آمده‌اند [۱۶۳].

و در این صفحات اندک، برخی از این نمونه‌ها را از تفسیر آیات نکوهش و ملامت به اعتقاد اهل تشیع از تفاسیر ایشان ارائه می‌کنیم که می‌گویند مقصود این آیات همان (نواصب) یا به معنی شامل‌تر اهل سنت می‌باشد، بدون اینکه به منهج و خط مشی آن‌ها دربارۀ تفسیر آن آیات مداخله کنیم، چه این را در کتابمان (الشیعة والقرآن) که چهارمین کتاب از سلسله کتاب‌های (بررسی‌هایی درباره طرز تفکر شیعیان) بیان داشته‌ایم از خداوند تبارک و تعالی مسئلت داریم که چاپ کردن آن را برای ما میسر گرداند.

و هم‌اکنون آنچه را که ما در صدد بیان آن هستیم عرضه می‌داریم و به بر شمردن آن بدون شرح و توضیح اکتفا می‌کنیم مگر چیزی که به علت مبهم و مرموز بودن نیازمند توضیح باشد.

فرموده خداوند متعال:

﴿غَيۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَيۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّينَ [الفاتحة: ٧]

«نه راه آنان که بر ایشان خشم گرفته‌ای، و نه راه گمراهان و سرگشتگان».

ابن ابی عمیر بصورت مرفوع دربارۀ این فرموده روایت می‌کند و می‌گوید: این فرموده: «غیر المغضوب علیهم وغیر الضالین» [۱۶۴] این گونه نازل شده است. گفت: المغضوب علیهم: فلانی [۱۶۵] و فلانی [۱۶۶] و فلانی [۱۶۷] و نواصب هستند و الضالین: شبهه افکنانی هستند که امام را نمی‌شناسند [۱۶۸].

فرموده خداوند متعال:

﴿وَلَقَدۡ أَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ءَايَٰتِۢ بَيِّنَٰتٖۖ وَمَا يَكۡفُرُ بِهَآ إِلَّا ٱلۡفَٰسِقُونَ [البقرة: ٩٩]

«بی‌گمان ما آیه‌های روشنی برای تو فرستادیم و جز بیرون روندگان از حق و حقیقت کسی بدان‌ها کفر نمی‌ورزد».

امام عسکری÷ گفته است: خداوند متعال فرموده: ﴿وَلَقَدۡ أَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ای محمد ج، نشانه‌ها و آیه‌هایی دال بر صداقت نبوت بر تو فرستادیم و ﴿بَيِّنَٰتٖۖ و براهینی آشکار در خصوص امامت برادر، و وصی، و رفیق شفیقت نازل کردیم که روشن کنندۀ کفر کسی که دربارۀ تو و برادرت شک داشته باشد، و با دستور و حکم هر کدام از شماها به جای پذیرفتن و تسلیم مخالفت نماید هستند، سپس فرموده ﴿وَمَا يَكۡفُرُ بِهَآ یعنی به این نشانه‌های دال بر برتری و مزیت تو و علی پس از تو بر تمامی کائنات ﴿إِلَّا ٱلۡفَٰسِقُونَ یعنی بیرون روندگان از آئین خدا و اطاعت و فرمانبرداری وی اعم از یهود‌ی‌ها و نواصب شبهه افکن ‌در میان مسلمانان [۱۶۹].

فرمودۀ خداوند متعال:

﴿قُلۡ مَن كَانَ عَدُوّٗا لِّـجِبۡرِيلَ فَإِنَّهُۥ نَزَّلَهُۥ عَلَىٰ قَلۡبِكَ بِإِذۡنِ ٱللَّهِ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَيۡنَ يَدَيۡهِ وَهُدٗى وَبُشۡرَىٰ لِلۡمُؤۡمِنِينَ٩٧ مَن كَانَ عَدُوّٗا لِّلَّهِ وَمَلَٰٓئِكَتِهِۦ وَرُسُلِهِۦ وَجِبۡرِيلَ وَمِيكَىٰلَ فَإِنَّ ٱللَّهَ عَدُوّٞ لِّلۡكَٰفِرِينَ [البقرة: ٩٧-٩٨]

«بگو: کسی که دشمن جبرئیل باشد زیرا که او به فرمان خدا قرآن را بر قلب تو نازل کرده است، قرآنی که کتاب‌های آسمانی پیشین را تصدیق می‌کند، و هدایت و بشارت برای مؤمنان است، کسی که دشمن فرشتگان و فرستادگان او و جبرئیل و میکائیل باشد، چه خداوند دشمن کافران است».

امام عسکری÷ گفت: حسن بن علی÷ گفت: خداوند متعال قوم یهود را به خاطر دشمنی با جبرئیل ـ آن فرشته‌ای که حکم خداوند بلند مرتبه را که آنان از آن کراهت داشتند در میان ایشان اجرا می‌‌کرد ـ مورد نکوهش و ملامت قرار داده است، و دوباره آن‌ها و نیز نواصب را به علت کینه‌توزیشان با جبرئیل و میکائیل و فرشتگانی که به خاطر تأیید و نصرت علی÷ بر کافرین و خوار و ذلیل کردن آنان با شمشیر قاطع و برنده‌اش نازل شدند، سرزنش نموده است.

گفته است (قل) بگو: ای محمد (من کان عدوا لجبریل) از ملت یهود به علت نجات دادن بختنصر از دست دانیال که می‌خواست وی را به خاطر جنایتی که مرتکب شده بود به قتل برساند تا اینکه حکم خداوند در رابطه با عذاب قوم یهود به موعد خود رسید و عذابی را که در علم ازلی جریان داشت بر آنان فرود آورد، و نیز کسی که دشمن جبرئیل باشد اعم از سایر کفار دشمنان محمد و علی÷ چه خداوند متعال جبرئیل را برای تأیید و نصرت علی÷ فرستاده است، و کسی که به خاطر پشتیبانی و یاری دادن جبرئیل برای محمد و علی÷ و اجرای حکم پروردگارش در رابطه با نابودی دشمنان خدا بدست بندگانی که برمی‌گزیند، دشمنی می‌کند باید بداند که (فإنه) یعنی جبرئیل (نزله) یعنی قرآن را بر قلب تو نازل کرده‌ای محمد (بإذن الله) این نزول به امر و دستور خدا بوده است و این همانند این فرموده‌ی است. که می‌گوید:

﴿نَزَلَ بِهِ ٱلرُّوحُ ٱلۡأَمِينُ١٩٣ عَلَىٰ قَلۡبِكَ لِتَكُونَ مِنَ ٱلۡمُنذِرِينَ١٩٤ بِلِسَانٍ عَرَبِيّٖ مُّبِينٖ [الشعراء: ١٩٣-١٩٥]

«جبرئیل آن را بر قلب تو فرود آورده است تا از زمرۀ بیم دهندگان باشی با زبان عربی روشن و آشکاری».

(مصدقاً) «تصدیق می‌کند» یعنی موافق است با (لما بین یدیه) «کتاب‌های آسمانی پیشین» اعم از تورات و انجیل و زبور و صحف ابراهیم و شیث و غیر ایشان از انبیاء، و رسول خدا ج فرموده است: این قرآن نوری آشکار، و ریسمانی محکم، و پیوندی استوار، و مرتبه‌ای بلند، و درمان شفا بخش، و بخشش بزرگ، و خوشبختی با شکوه می‌باشد، کسی که به واسطۀ او روشنی بخواهد خدا وی را منور می‌گرداند، و کسی که وظایف و کارهایش را با آن منعقد نماید خدا وی را محفوظ می‌دارد، و کسی که به وی تمسک جوید خدا او را نجات می‌دهد، و کسی که از احکام‌ آن جدا نشود خدا وی را رفعت می‌بخشد، و کسی که با آن طلب شفا کند خدا او را شفا می‌دهد، و کسی که آن را بر چیزهای دیگر ترجیح دهد خدا وی را هدایت می‌کند.

و کسی که هدایت را از غیر آن طلب کند خدا وی را گمراه می‌سازد، و کسی که آن را شعار و روپوش خود قرار دهد خدا وی را سعادتمند می‌گرداند، و کسی که آن را امام و مقتدی و معلول منتهی الهی خویش کند خدا وی را در باغ‌های پر از نعمت خود و زندگی مطمئن پناه خواهد داد، و بدین خاطر گفته است: (وهدی) یعنی این قرآن هدایت است (وبشری للمؤمنین) یعنی در آخرت برای آنان بشارت و مژده خواهد شد، و این هم بدین سبب است که قرآن در روز قیامت، مرد رنگ پریدۀ ضعیف را می‌آورد و به پروردگار عزوجل می‌گوید: ای خدایا، روزها وی را تشنه نگه داشته‌ام و شبها او را بیدار کرده‌ام و اشتیاق او را به رحمت تو تقویت کرده‌ام و خانوادۀ او را در مغفرت تو جا داده‌ام پس بر حسب گمان من و او نسبت به خودت با وی رفتار کن، خداوند متعال می‌فرماید: ملک را به دست راست وی بدهید، و ماندگاری را در دست چپ وی بگذارید، و او را به همسرانش از حورعین نزدیک گردانید، و پدر و مادرش را با جامه‌ای بپوشید که ارزش و قیمت آن با دنیا و مافیها قابل مقایسه نمی‌باشد، تا اینکه مخلوقات به آنان بنگرند و مورد احترام و تکریم قرار دهند، و به خود نگاه می‌کنند از خویش شگفت زده می‌شوند و می‌گویند: پروردگارا این‌ها از کجا به ما رسیده در حالی که اعمال ما بدان نرسیده است، پس خداوند عزوجل می‌فرماید: و به همراه این‌ها تاج کرامت را بر سر ایشان بگذارید، که هیچ بیننده و شنونده‌ای مانند آن را ندیده و نشنیده و اندیشمندان و شبیه آن نیندیشیده‌اند، و به آنان گفته می‌شود: که این‌ها به خاطر تعلیم دادن قرآن به فرزندتان و نشان دادن آئین اسلام به وی، و تربیت دادن وی بر محبت و دوستی محمد رسول خدا ج و علی ولی خدا، و آموزش دادن وی به دانش و فهم ایشان، چه آن‌ها آن کسانی هستند که خدا عملی را از هیچ کس نمی‌پذیرد مگر به واسطۀ ولایت آنان و دشمنی نمودن با دشمنان ایشان، با وجود اینکه به مقدار آنچه ما بین زمین تا عرش هست محض رضای خدا طلا به عنوان صدقه پخش کند، این‌ها از مژده‌هایی است که بدان نوید داده می‌شوید، و این است قول خدای عزوجل (وبشری للمؤمنین) هواداران محمد و علی و کسانی که از آنان پیروی کرده‌اند اعم از جانشینان و اهل بیت ایشان، سپس گفته (من کان عدوا لله) به علت انعام وی بر محمد و علی و اهل بیت پاکشان، و این‌ها آن کسانی هستند که به سبب نادانیشان گفته‌اند: ما با خداوند وی، که بر محمد و علی آنچه را که ادعا می‌کنند عطا نموده است، و کسی که دشمن جبرئیل است بدین علت که خداوند متعال وی را به عنوان پشتیبان محمد و علی بر دشمنانشان قرار داده، و نیز پشتیبان سایر انبیاء و مرسلین نموده است. (وملائکته) یعنی و کسی که دشمن فرشتگان خدا باشد که خداوند آن‌ها را برای نصرت دینش و تأیید و پشتیبانی دوستانش فرستاده است، و این سخن برخی از منکرین نواصب است که از جبرئیل به سبب نصرت و دوستیش با علی بیزاری جسته‌اند، (ورسله) و کسی که با رسولان خدا، موسی و عیسی و سایر پیامبرانی که به سوی نبوت محمد و امامت علی دعوت کرده‌اند دشمنی کند، و این هم قول نواصب است که گفته‌اند: ما از آن دسته از پیامبرانی که به سوی امامت علی دعوت کرده‌اند بیزار و متنفریم، سپس فرموده: (وجبرئیل ومیکائیل) و کسی که دشمن جبرئیل و میکائیل باشد، و این همانند سخن ناصبی‌هایی است که هنگام شنیدن فرموده‌ای از طرف پیامبر در خصوص علی آن را گفته‌اند، پیامبر ج فرموده است: جبرئیل در طرف راست علی قرار دارد، و میکائیل در طرف چپ وی، و اسرافیل پشت سر وی و ملک الموت در جلوی او و خداوند متعال از بالای عرش خود نگاه رضایت به وی دارد و یاریش می‌دهد، بعضی از نواصب گفته‌اند ما از خدا و جبرئیل و میکائیل و فرشتگانی که در چنین وضعیتی با علی÷ قرار دارند که پیامبر ج از آن بحث می‌کند تبری می‌جوئیم، و فرموده: کسی که به علت تعصب بر علی بن ابی طالب÷ با آن‌ها دشمنی کند (فإن الله عدو للکافرین) و با آنان همانند برخورد دشمن با دشمنش رفتار می‌نماید، اعم از نازل کردن مصائب، و تشدید مجازات، و سبب نازل شدن این دو آیه سخنان دشمنان خدا از قوم یهود و نواصب بود که یهودی‌ها سخنان بدی را دربارۀ جبرئیل و میکائیل و سایر فرشتگان خدا می‌گفتند، و نواصب بدتر و زشت‌تر از این سخنان را راجع به خدا و جبرئیل و میکائیل و سایر فرشتگان خدا بر زبان می‌راندند، اما اقوال بد نواصب بدین خاطر بوده که پیامبر خدا ج هنگامی که مدام در مورد فضایل و خصوصیات علی÷ سخن می‌گفت که خداوند عزوجل وی را بدان‌ها مزیت داده، و از شرافتی بحث می‌کرد که خداوند متعال اهلیت آن را به وی عطا نموده است، و در تمامی این‌ها می‌گفت: جبرئیل از جانب خدا به من خبر داده، از جمله این سخنان می‌گفت: جبرئیل در سمت راست علی و میکائیل در طرف چپ وی قرار دارند، و جبرئیل بر میکائیل فخر فروشی می‌کند در مورد این که او در سمت راست علی÷ واقع شده که سمت راست بر سمت چپ مزیت و برتری دارد، همانطور که همنشین پادشاهی در طرف چپ واقع شده فخر فروشی می‌کند، و هر دو بر اسرافیل که پشت سر وی مشغول خدمت است و نیز بر ملک الموت که در جلو او به خدمت اشتغال دارد مباهات می‌کنند، چه سمت راست و یا چپ بر این طرف‌ها مزیت دارند، همانند افتخار ملازمان پادشاه به خاطر نزدیکتر بودن مکان، آن‌ها از پادشاهشان، و پیامبر خدا ج در برخی از فرموده‌هایش می‌گفت برجسته‌ترین فرشتگان نزد خدا فرشته‌ای است که علی÷ را بیشتر دوست داشته باشد، و اینکه سوگند فرشتگان در میان خودشان اینگونه است: سوگند به کسی که علی را پس از محمد مصطفی بر تمام مخلوقات برتری دارد، و یک بار فرموده است: فرشتگانِ آسمان‌ها و دربانان آن، همانند اشتیاق مادری مهربان به فرزند صالح و دلسوزش، پس از دست دادن و به خاک سپردن ده تا از فرزندانش، علاقه مند و شیفتۀ دیدار علی بن ابی طالب÷ هستند، پس آن نواصب می‌گفتند: تا کسی از جبرئیل و میکائیل و فرشتگان دیگر بحث می‌کند، تمام این‌ها برتری دادن علی و بالا بردن منزلت وی است. و خداوند متعال منحصراً از علی بحث می‌کند بدون سایر مخلوقات دیگر، لذا ما از خدا و فرشتگان و به ویژه جبرئیل و میکائیل که علی را پس از محمد بر همۀ کائنات برتری می‌دهند تنفر داریم، و نیز از پیامبرانی که برای علی پس از محمد مزیت قائلند بیزاری می‌جوییم [۱۷۰] ... الخ.

فرمودۀ خداوند متعال:

﴿وَٱتَّبَعُواْ مَا تَتۡلُواْ ٱلشَّيَٰطِينُ عَلَىٰ مُلۡكِ سُلَيۡمَٰنَۖ وَمَا كَفَرَ سُلَيۡمَٰنُ وَلَٰكِنَّ ٱلشَّيَٰطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ ٱلنَّاسَ ٱلسِّحۡرَ وَمَآ أُنزِلَ عَلَى ٱلۡمَلَكَيۡنِ بِبَابِلَ هَٰرُوتَ وَمَٰرُوتَۚ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنۡ أَحَدٍ حَتَّىٰ يَقُولَآ إِنَّمَا نَحۡنُ فِتۡنَةٞ فَلَا تَكۡفُرۡۖ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنۡهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِۦ بَيۡنَ ٱلۡمَرۡءِ وَزَوۡجِهِۦۚ وَمَا هُم بِضَآرِّينَ بِهِۦ مِنۡ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمۡ وَلَا يَنفَعُهُمۡۚ وَلَقَدۡ عَلِمُواْ لَمَنِ ٱشۡتَرَىٰهُ مَا لَهُۥ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ مِنۡ خَلَٰقٖۚ وَلَبِئۡسَ مَا شَرَوۡاْ بِهِۦٓ أَنفُسَهُمۡۚ لَوۡ كَانُواْ يَعۡلَمُونَ [البقرة: ١٠٢]

«و از آنچه شياطين در [عهد] فرمانروايى سليمان مى‏خواندند، پيروى كردند. سليمان كفر نورزيد بلكه شياطين كفر ورزيدند. به مردم جادو مى‏آموختند. و [نيز از] آنچه در بابل بر دو فرشته، هاروت و ماروت فرو فرستاده شد. و [آن دو فرشته‏] به هيچ كسى [جادو] نمى‏آموختند مگر آنكه مى‏گفتند: ما تنها [مايه‏] آزمونى هستيم. پس [با به كارگيرى جادو] كافر مشو. آن گاه [مردم‏] از آن دو چيزى مى‏آموزند كه با آن بين شخص و همسرش جدايى مى‏اندازند. و آنان با آن به كسى زيان رسان نبودند مگر به اراده خداوند. و آنچه را كه مى‏آموختند به آنان زيان مى‏رساند و به آنان سود نمى‏بخشيد و به راستى دانسته‏اند كه هر كس خريدارش باشد در آخرت هيچ بهره‏اى ندارد و اگر مى‏دانستند، بد چيزى است آنچه خودشان را به [بهاى‏] آن فروختند».

امام عسکری÷ در تفسیرش گفته که امام صادق÷ گفت:

(واتبعوا) یعنی این‌ها و نواصب (ما تتلوا) قرائت می‌کنند (الشیاطین علی ملک سلیمان) و گمان برده‌اند که سليمان آن قدرت زیاد را با این جادو و تدبیر بدست آورده است پس آنان را به واسطۀ آن از کتاب خدا منع کرده‌اند، و این هم بدین خاطر است که یهودیان ملحد و ناصبیان همکارشان در الحاد و بی‌دینی وقتی که فضایل و خصوصیات علی ابن ابی طالب را از پیامبر خدا شنیده‌اند، و از محمد و علی معجزاتی را که خداوند متعال بر دست آن‌ها ظاهر کرده مشاهده نموده‌اند برخی از یهودیان و نواصب برای بعضی دیگر ابراز داشته‌اند و گفته‌اند: محمد تنها دنیا طلب است، نیرنگ‌ها و تردستی‌ها و جادویی‌هایی یاد گرفته و بخشی از آن را به علی نیز آموخته است، او می‌خواهد در طول زندگیش بر ما پادشاهی کند و پس از خود سلطنت را به علی واگذارد، و آنچه می‌گوید ارتباطی به خدا ندارد، و سخن خودش است و می‌خواهد به وسیلۀ آن بر ما و بر همۀ بندگان بیچارۀ خدا رهبری کند. و در میان مردم سلیمان بن داود تمام دنیا و جنیان و انسان‌ها و اهریمن را زیر دست خود ساخت، و اگر ما هم بعضی از آنچه که سلیمان می‌دانست فرا می‌گرفتیم می‌توانستیم چیزهایی را که محمد و علی اظهار می‌دارند ما نیز انجام دهیم و آنچه را که محمد بن علی می‌دهد برای خود ادعا می‌نمودیم و از خضوع برای علی÷ بی‌نیاز می‌شدیم، پس در آن هنگام خداوند متعال همۀ یهودی‌ها و نواصب را نکوهش کرده و فرموده است: (نبذوا کتاب الله) «کتاب الله را انداختند» که به ولایت محمد و علی دستور می‌دهد (وراء ظهورهم) «پشت سرشان» بدان عمل ننموده‌اند و از جادوهایی که شیاطین بر ملک سلیمان قرائت می‌کنند پیروی کرده‌اند ... الخ [۱۷۱].

فرمودۀ خدا:

﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَندَادٗا يُحِبُّونَهُمۡ كَحُبِّ ٱللَّهِۖ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَشَدُّ حُبّٗا لِّلَّهِۗ وَلَوۡ يَرَى ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓاْ إِذۡ يَرَوۡنَ ٱلۡعَذَابَ أَنَّ ٱلۡقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعٗا وَأَنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلۡعَذَابِ [البقرة: ١٦٥]

«برخی از مردم هستند که غیر از خدا، خدا گونه‌هائی بر می‌گزینند و آنان را همچون خدا دوست می‌دارند، و کسانی که ایمان آورده‌اند خدا را سخت دوست می‌دارند، آنان که ستم می‌کنند اگر می‌شد عذابی را مشاهده نمایند که هنگام رستاخیز می‌بینند، می‌فهمند که قدرت و عظمت همه از آن خداست، و خدا دارای عذاب سختی است».

از جابر روایت شده که گفت: از ابا جعفر÷ راجع به این فرمودۀ خداوند عزوجل ﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَندَادٗا يُحِبُّونَهُمۡ كَحُبِّ ٱللَّهِۖ سؤال کردم، او گفت: آنان به خدا سوگند، دوستداران فلان و فلان [۱۷۲] هستند، که آنان غیر از آن امامی که خدا وی را برای مردم به عنوان امام منصوب کرده، برگزیده‌اند [۱۷۳]، و بدین علت فرموده است:

﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُواْ لَوۡ أَنَّ لَنَا كَرَّةٗ فَنَتَبَرَّأَ مِنۡهُمۡ كَمَا تَبَرَّءُواْ مِنَّاۗ كَذَٰلِكَ يُرِيهِمُ ٱللَّهُ أَعۡمَٰلَهُمۡ حَسَرَٰتٍ عَلَيۡهِمۡۖ وَمَا هُم بِخَٰرِجِينَ مِنَ ٱلنَّارِ [البقرة: ١٦٧]

«و پیروان می‌گویند: کاش بازگشتی به دنیا می‌داشتیم تا از آنان بیزاری جوئیم، همانگونه که آنان از ما بیزاری جستند، این چنین خداوند کردارهایشان را بگونۀ حسرت‌زا و اندوهباری نشان ایشان می‌دهد، و آنان هرگز از آتش دوزخ بیرون نخواهند آمد».

سپس ابو جعفر÷ گفته است: آنان ای جابر به خدا سوگند پیشوایان ظالمان و پیروانشان هستند [۱۷۴].

فرمودۀ خداوند متعال:

﴿ٱللَّهُ وَلِيُّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ يُخۡرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِۖ وَٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ أَوۡلِيَآؤُهُمُ ٱلطَّٰغُوتُ يُخۡرِجُونَهُم مِّنَ ٱلنُّورِ إِلَى ٱلظُّلُمَٰتِۗ أُوْلَٰٓئِكَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ [البقرة: ٢٥٧]

«خداوند متولی و عهده‌دار کسانی است که ایمان آورده‌اند ایشان را از تاریکی‌های گمراهی بیرون می‌آورد و به سوی نور حق رهنمون می‌شود و اما کسانی که کفر ورزیده‌اند، طاغوت متولی و سرپرست ایشانند، آنان را از نور ایمان بیرون آورده به سوی تاریکی‌های کفر می‌کشانند، اینان اهل آتشند و در آنجا جاویدان می‌مانند».

از عبدالله بن یعفور روایت شده که گفت: به ابا عبدالله÷ گفتم: ما با مردم معاشرت و آمد و شد داریم و از این بسیار شگفت زده هستیم که چرا کسانی که ولایت شما را نمی‌پذیرند و دوستدار فلان [۱۷۵] و فلان [۱۷۶] هستند صاحب امانتداری و صداقت و وفاداریند [۱۷۷]، و گروهی که هوادار شمایند دارای چنین امانت‌داری و وفاداری و صداقت نمی‌باشند [۱۷۸]؟ گفت: ابا عبدالله÷ برخاست و نشست و مانند شخصی عصبانی به من رو کرد و سپس گفت: آن کسی که زیر سلطۀ ولایت امام ستمکاری برود که از جانب خدا تعیین نشده باشد، دین ندارد، و کسی که مطیع ولایت و سرپرستی امامی می‌باشد که از طرف خدا منصوب گردیده مورد سرزنش قرار نمی‌گیرد.

گفتم: آن‌ها بی‌دین هستند و این‌ها ملامت نمی‌شوند.

گفت: آری آن‌ها بی‌دین هستند و این‌ها مورد ملامت و نکوهش واقع نمی‌گردند، سپس گفت: مگر به فرمودۀ خداوند عزوجل گوش فرا نمی‌دهی که می‌فرماید: ﴿ٱللَّهُ وَلِيُّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ يُخۡرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِۖ یعنی به واسطۀ اعتراف به ولایت هر امام دادگری که از سوی خدا تعیین گردیده از تاریکی‌های گناهان به سوی نور و روشنایی توبه و مغفرت، آن‌ها را بیرون می‌آورد، و فرموده: ﴿وَٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ أَوۡلِيَآؤُهُمُ ٱلطَّٰغُوتُ يُخۡرِجُونَهُم مِّنَ ٱلنُّورِ إِلَى ٱلظُّلُمَٰتِۗ[البقرة: ۲۵۷] مقصود خداوند به این فرموده تنها این است که آن‌ها بر روشنایی اسلام بودند ولی هنگامی که ولایت هر امام ستمگر و تعیین نشده از جانب خدا را قبول کرده‌اند، به علت دوستی با آن امامان از روشنایی اسلام بیرون رفته و به سوی تاریکی‌های گمراهی رهسپار گشته‌اند، پس مستوجب این شده‌اند که به همراه کفار به دوزخ بروند، آنان دوزخیان و بصورت همیشگی در آنجا خواهند ماند [۱۷۹].

خداوند متعال می‌فرماید:

﴿فَٱسۡتَفۡتِهِمۡ أَهُمۡ أَشَدُّ خَلۡقًا أَم مَّنۡ خَلَقۡنَآۚ إِنَّا خَلَقۡنَٰهُم مِّن طِينٖ لَّازِبِۢ [الصافات: ١١]

«به منکران بعث و قیامت بگو و از ایشان پرس‌وجو کن که آیا آفرینش دوبارۀ ایشان سخت‌تر و دشوارتر است یا آفرینش (آسمان‌ها و زمین و سایر) چیزهائیی که آفریده‌ایم؟ ما که ایشان را از گل چسبندۀ ناچیز آفریده‌ایم».

عبدالغفار جازی از ابا عبدالله÷ روایت می‌کند که گفت: خداوند مؤمن را از گل بهشت و کافر را از گل دوزخ آفریده است، و گفت: اگر خداوند به بنده‌اش ارادۀ خیر کند بوی او و بدن او را پاک می‌گرداند، پس هر چیز خیری را بشنود حتماً آن را می‌شناسد و هر چیز منکر و بدی را بشنود یقیناً از آن دوری می‌گزیند و آن را ناپسند می‌شمارد.

و گفت: از وی شنیدم که می‌گفت: گِلها سه گونه‌اند: گل پیامبران، و شخص مؤمن نیز از آن گل می‌باشد، مگر اینکه پیامبران از خالص آن هستند و آنان اصلند و دارای فضیلت و برترند و مؤمنان فرع ایشان هستند و از گل چسبنده آفریده شده‌اند و خداوند عزوجل میان آن‌ها و پیروانشان تفاوت نمی‌گذارد.

و گفته است: گل ناصبی از نوع گل سیاه و لجن تغییر یافته است، و اما مستضعفان از خاک آفریده شده‌اند، ایمان مؤمن تغییر نمی‌یابد و متحول نمی‌گردد و اعلان دشمنی ناصبی هم مبدل نمی‌شود و خداوند در مورد ایشان مختار می‌باشد و به میل خود با آنان رفتار می‌کند [۱۸۰].

و این فرموده:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا جَآءَكُمُ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ مُهَٰجِرَٰتٖ فَٱمۡتَحِنُوهُنَّۖ ٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِإِيمَٰنِهِنَّۖ فَإِنۡ عَلِمۡتُمُوهُنَّ مُؤۡمِنَٰتٖ فَلَا تَرۡجِعُوهُنَّ إِلَى ٱلۡكُفَّارِۖ لَا هُنَّ حِلّٞ لَّهُمۡ وَلَا هُمۡ يَحِلُّونَ لَهُنَّۖ [الممتحنة: ١٠]

«ای مؤمنان! هنگامی که زنان مؤمنه به سوی شما مهاجرت کردند ایشان را بیازمائید، خداوند از ایمان آنان آگاه‌تر است، هرگاه ایشان را مؤمنه یافتید، آنان را به سوی کافران بر نگردانید، این زنان برای آن مردان، و آن مردان برای این زنان حلال نیستند».

از فضیل بن یسار روایت شده است که گفت: به ابا عبدالله÷ گفتم: همسرم خواهری آگاه دارد که بر عقیدۀ ماست و تنها اندکی از مردم بصره به معتقدات ما باور دارند، آیا وی را به نکاح کسی که با او هم رأی نیستند در آورم؟ گفت: خیر، و برکتی در آن نیست، چه خداوند عزوجل می‌فرماید: ﴿فَلَا تَرۡجِعُوهُنَّ إِلَى ٱلۡكُفَّارِ [۱۸۱] زنان مؤمنه را به کافران باز نگردانید، و این فرمودۀ خدا:

﴿أَفَمَن يَمۡشِي مُكِبًّا عَلَىٰ وَجۡهِهِۦٓ أَهۡدَىٰٓ أَمَّن يَمۡشِي سَوِيًّا عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ [الملك: ٢٢]

«آیا آن کسی که نگونسار و بر رخساره راه می‌رود راهیاب‌تر است، یا کسی که بر پا ایستاده و درست در راه راست گام بر می‌دارد».

از فضیل روایت شده که گفت: نزد ابی جعفر÷ در مسجد الحرام رفتم و او در حالی که بر من تکیه کرده بود به مردم نگاه کرد و ما بر باب بنی شیبه بودیم و پس گفت: ای فضیل مردم در جاهلیت که حقی نمی‌شناختند و به آیین معتقد نبودند بدین شیوه طواف می‌کردند، ای فضیل به ایشان نگاه کن چه آنان هستند که بر رخساره راه می‌روند لعنت خدا بر آن‌ها باد، ایشان مردمانی مسخ شده و نگونساره هستند، سپس این آیه را تلاوت نمود. ﴿أَفَمَن يَمۡشِي مُكِبًّا عَلَىٰ وَجۡهِهِۦٓ أَهۡدَىٰٓ أَمَّن يَمۡشِي سَوِيًّا عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ. به خدا سوگند مقصود وی علی÷ و اوصیاء می‌باشد، سپس این آیه را تلاوت کرد:

﴿فَلَمَّا رَأَوۡهُ زُلۡفَةٗ سِيٓ‍َٔتۡ وُجُوهُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ وَقِيلَ هَٰذَا ٱلَّذِي كُنتُم بِهِۦ تَدَّعُونَ [الملك: ٢٧]

«هنگامی که این وعدۀ را از نزدیک مشاهده کردند، چهره‌های کافران درهم و زشت می‌گردد، و بدیشان گفته می‌شود، این همان چیزی است که خود می‌خواستید».

گفت: منظور وی امیر المؤمنین است، و ای فضیل، تا روز قیامت هیچ کس غیر علی را به این نام، نامگذاری نمی‌کند مگر بدگوی دروغ‌پرداز، اما به خدا سوگند ای فضیل زیارت کنندگانی خالص برای خدا غیر از شما وجود ندارد و فقط گناهان شما را می‌بخشاید، و آن را فقط از شما می‌پذیرد، و شما مشمول این آیه می‌باشید:

﴿إِن تَجۡتَنِبُواْ كَبَآئِرَ مَا تُنۡهَوۡنَ عَنۡهُ نُكَفِّرۡ عَنكُمۡ سَيِّ‍َٔاتِكُمۡ وَنُدۡخِلۡكُم مُّدۡخَلٗا كَرِيمٗا [النساء: ٣١]

«اگر از گناهان کبیره‌ای بپرهیزید که از آن نهی شده‌اید، گناهان صغیرۀ شما را از شما می‌زداییم و شما را به جایگاه بزرگوارانه‌ای وارد می‌گردانیم».

و گفت: ای فضیل، مگر راضی نیستید که نماز را ادا کنید و زکات را پرداخت نمائید و زبان‌هایتان را مهار کنید و داخل بهشت شوید؟ سپس این آیه را خواند:

﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ قِيلَ لَهُمۡ كُفُّوٓاْ أَيۡدِيَكُمۡ وَأَقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّكَوٰةَ [النساء: ٧٧]

«آیا نمی‌بینی کسانی که بدیشان گفته می‌شد دست از جنگ بردارید و نماز را برپا دارید و زکات مال را بدر کنید».

و گفت: به خدا سوگند این آیه شما را در بر می‌گیرد [۱۸۲].

قول خداوند متعال:

﴿عَامِلَةٞ نَّاصِبَةٞ ٣ تَصۡلَىٰ نَارًا حَامِيَةٗ [الغاشية: ٣، ٤]

«دائماً خواهند کوشد و رنج خواهند کشید، به آتش بس سوزان و گدازان دوزخ در خواهند آمد و خواهند سوخت».

عمرو بن مقداد می‌گوید: از ابا عبدالله÷ شنیدم که می‌گفت: هر ناصبی اگر هم پرستش و کوشش کند این آیه شامل وی می‌شود، (عاملة ناصبة) و هر ناصبی کوشا اعمالش از بین می‌رود و نابود می‌شود [۱۸۳].

حنان از ابا عبدالله÷ روایت کرده که گفت: برای ناصبی اهمیتی ندارد نماز بخواند و یا زنا کند، و این آیه در رابطه با ایشان نازل گشته است ﴿عَامِلَةٞ نَّاصِبَةٞ [۱۸۴]. دائماً خواهند کوشید و رنج خواهند کشید.

و این فرمودۀ خداوند متعال است:

﴿فَأَنذَرۡتُكُمۡ نَارٗا تَلَظَّىٰ١٤ لَا يَصۡلَىٰهَآ إِلَّا ٱلۡأَشۡقَى١٥ ٱلَّذِي كَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ [الليل: ١٤-١٦]

«من شما را از آتش هولناکی بیم می‌دهم که شعله‌ور می‌شود و زبانه می‌کشد، بدان داخل نمی‌شود و نمی‌سوزد مگر بدبخت‌ترین انسان‌ها، همان کسی که حق را تکذیب می‌کند و به آیات آسمانی پشت می‌کند».

عبدالرحمان بن کثیر از ابا عبدالله÷ در مورد این فرموده: (فأنذرتکم ناراً تلظی...) روایت کرده که گفت: در دوزخ دره‌ای هست که در آن آتش وجود دارد، بدان داخل نمی‌شود و نمی‌سوزد مگر فلان [۱۸۵]، آن کسی که پیامبرج را در سخنانش در مورد علی÷ تکذیب کرد و از ولایت وی اجتناب نمود، سپس گفت: آتش‌ها با هم تفاوت دارند، هر اندازه آتش در آن دره باشد برای نواصب مهیا گشته است [۱۸۶].

[۱۶۳] التفسیر و المفسرون ۲/۳۳. [۱۶۴] به کتاب ما (الشیعة و تحریف القرآن) نگاه کن. [۱۶۵] منظورش ابوبکرس می‌باشد. [۱۶۶] منظورش عمرس می‌باشد. [۱۶۷] منظورش عثمانس می‌باشد. [۱۶۸] تفسیر البرهان بحرانی ۱/۵۲، تفسیر قمی ۱/۲۹، فصل الخطاب ۲۰۲، تفسیر صافی ۵۵/۱. [۱۶۹] تفسیر البرهان ۱/۱۳۵. [۱۷۰] تفسیر البرهان ۱/۱۳۳-۱۳۴. [۱۷۱] تفسیر البرهان ۱/۱۳۶. [۱۷۲] ابوبکر و عمر ب. [۱۷۳] اهل سنت اصحابش را همانند خداوند متعال دوست ندارند و من تمام شیعیان را به مبارزه می‌طلبم که مبنی بر ادعای روحانیشان تنها یک نص را ارائه نمایند، بر خلاف اهل تشیع که خداوند متعال در اعتقاد ایشان از هیچ چیزی آگاهی ندارد مگر پس از به وقوع پیوستن آن در حالی که امامان را به آگاهی به تمام اشیاء و حتی علم غیب توصیف می‌کنند، و می‌گویند خدا از دستورات ایشان پیروی می‌کند، و اینجا جای شرح و توضیح اعتقاد شیعیان درباره خداوند متعال نیست، و قسمتی از معتقداتشان را در این رابطه در بحث (إله السنة غیر إله الشیعة) از این کتاب توضیح داده‌ایم. [۱۷۴] تفسیر البرهان: ۲/۱۷۲ و الکافی ۲/۳۷۴. [۱۷۵] ابوبکرس. [۱۷۶] عمرس. [۱۷۷] شکر و سپاس خداوندی را که این راوی را به سخن در آورده تا فضیلت مردمانی را بیان دارد که سرپرستی و دوستی بهترین مخلوقات پس از انبیاء و مرسلین÷ را پذیرفته‌اند. [۱۷۸] این همان دین و اعتقاد شیعیان می‌باشد. [۱۷۹] تفسیر البرهان: ۳/۱۴۱ و الکافی: ۱/۳۷۵. [۱۸۰] تفسیر البرهان ۴/۱۶. [۱۸۱] تفسیر البرهان ۴/۳۲۴، و به بحث (شیعیان و ازواج با اهل سنت) از این کتاب نگاه کن. [۱۸۲] تفسیر البرهان ۴/۶۳۶. [۱۸۳] تفسیر البرهان ۴/۴۵۳. [۱۸۴] تفسیر البرهان ۴/۴۵۳. [۱۸۵] مقصود وی ابوبکرس است. [۱۸۶] تفسیر البرهان‌ ۴/۴۷۰.