قابل توجهی پدران
الحمد الله الذي جعل لعیون الآباء قرة وجعلهم لقلوبهم مسرة وجعل الأبناء في جبین السعادة درة وأوصي بهم وبتوبیتهم في الکتاب والسنة کرة من بعد کرة.
والصلاة والسلام علی خیر الآباء أبي الزهراء، سید الأولیاء وأعظم الأصفیاء وأجل المربین النبلاء.
وأشهد أن لا إله إله الله وأشهد أن محمدًا عبده ورسوله، صلی الله علیه وعلی آله وصحبه وسلم تسلیمًا کثیرًا.
ای پدران ارجمند، از جمله بزرگترین بخششهایی که الله – تبارک و تعالی – به انسان ارزانی داشته است، این است که فرزندان صالح و خیرخواه به آنان عطا کند، فرزندان نجیب و باتقوا. آن وقت است که در زندگی دنیا و آخرت خوشبخت میشوی.
این بخشش و عطای الهی با دو سبب اصلاح میشود:
اول: با قضا و قدر الله حی و قیوم و با هدایت او – تبارک و تعالی.
دوم: دلیل اکتسابی بنده با تربیت و آموزش و توجیه.
ابراهیم خلیل ÷ به درگاه الله متعال دعا کرد که فرزندانش را از شرک و عبادت نمادها محفوظ بدارد:
﴿وَإِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِيمُ رَبِّ ٱجۡعَلۡ هَٰذَا ٱلۡبَلَدَ ءَامِنٗا وَٱجۡنُبۡنِي وَبَنِيَّ أَن نَّعۡبُدَ ٱلۡأَصۡنَامَ٣٥﴾[إبراهيم: ٣٥].
«و [یاد کن] هنگامی را که ابراهیم گفت: پروردگارا، این شهر را ایمن گردان، و مرا و فرزندانم را از عبادت نمادها دور دار».
گویی میگوید: پروردگارا! فرزندانم را بتپرست، مشرک و بدکار مگردان که در غیر این صورت زندگی برایم تیره و تار میگردد و دنیا در برابر دیدگانم سیاه و تاریک میشود. پس از آن در چند آیه میگوید:
﴿رَّبَّنَآ إِنِّيٓ أَسۡكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيۡرِ ذِي زَرۡعٍ عِندَ بَيۡتِكَ ٱلۡمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱجۡعَلۡ أَفِۡٔدَةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهۡوِيٓ إِلَيۡهِمۡ وَٱرۡزُقۡهُم مِّنَ ٱلثَّمَرَٰتِ لَعَلَّهُمۡ يَشۡكُرُونَ٣٧﴾[إبراهيم: ٣٧].
«پروردگارا، من [یکی از] فرزندانم را در درّهای بیکشت، نزد خانه محترم تو، سکونت دادم. پروردگارا، تا نماز را به پا دارند، پس دلهای برخی از مردم را بهسوی آنان گرایش ده و آنان را از محصولات [مورد نیازشان] روزی ده، باشد که سپاسگزاری کنند».
بارالها! فرزندانم نماز را بر پای میدارند پس آنان را ضایع مگردان.
فرزندانم فرمانبر و باتقوا هستند پس آنان را گمراه و مشرک مگردان.
در سورهی بقره و در روز درخواست ولایت و دوستی از الله برای خود و فرزندانش میگوید: ﴿وَمِن ذُرِّيَّتِي﴾ [البقرة: ١٢٤]. «از دودمانم [چطور]؟» پس الله فرمود: ﴿قَالَ لَا يَنَالُ عَهۡدِي ٱلظَّٰلِمِينَ١٢٤﴾ [البقرة: ١٢٤]. «پیمان من به بیدادگران نمیرسد».
فرزند فاجر به ولایت الهی دست نمییابد، زیرا میان الله متعال و مخلوقش هیچ نسبت، واسطه و شفاعتی وجود ندارد مگر برای بندگان برگزیدهاش.
زکریا ÷ در شُرُف پیری است، سن و سالی از او گذشته است، بدنش فرتوت و ناتوان گشته است پس رو به قبله نمود و دستان تضرع بهسوی الله حی و قیوم برآورده و چنین میگوید:
﴿رَبِّ إِنِّي وَهَنَ ٱلۡعَظۡمُ مِنِّي وَٱشۡتَعَلَ ٱلرَّأۡسُ شَيۡبٗا وَلَمۡ أَكُنۢ بِدُعَآئِكَ رَبِّ شَقِيّٗا٤ وَإِنِّي خِفۡتُ ٱلۡمَوَٰلِيَ مِن وَرَآءِي وَكَانَتِ ٱمۡرَأَتِي عَاقِرٗا فَهَبۡ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيّٗا٥ يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنۡ ءَالِ يَعۡقُوبَۖ﴾[مريم: ٤-٦].
«پروردگارا، به راستی که استخوانم سُست شده و از [آتش] پیری [موی] سرم سپید گشته است. و پروردگارا [هرگز] در دعایت ناامید نبودهام. و به راستی که من پس از خود از نزدیکانم بیمناکم و زنم نازا است. پس از نزد خویش وارثی به من ببخش. که از من میراث بَرَد و [نیز] میراثبر آل یعقوب باشد».
میگوید: پروردگارا! از تو فرزند صالحی میخواهم که خیر و نیکی را از من به ارث برد و زمانی که در قبر هستم برایم دعا کند تا در میزان حسنات و نیکیهایم ثبت شود.
الله در سورهی کهف پس از حفظ گنجینهی دو پسر بچه میفرماید:
﴿وَكَانَ أَبُوهُمَا صَٰلِحٗا﴾[الكهف: ٨٢].
«و پدرشان [مردی] نیکوکار بود».
الله با هدایت فرزندان زکریا بر او منت مینهد، پس میفرماید:
﴿وَأَصۡلَحۡنَا لَهُۥ زَوۡجَهُۥٓۚ إِنَّهُمۡ كَانُواْ يُسَٰرِعُونَ فِي ٱلۡخَيۡرَٰتِ وَيَدۡعُونَنَا رَغَبٗا وَرَهَبٗاۖ وَكَانُواْ لَنَا خَٰشِعِينَ٩٠﴾[الأنبياء: ٩٠].
«و همسرش را برای او شایسته [و آماده حمل] کردیم، زیرا آنان در کارهای نیک شتاب مینمودند و ما را از روی رغبت و بیم میخواندند و در برابر ما فروتن بودند».
مدرسهی توجیه و تربیت در قرآن بر سفارشات مفید و سازنده استوار است نه بر مبادی بیاساس و شکست خورده که نسلی فاسق و فاجر را به ارمغان میآورد – جز آن که الله بدو رحم نماید.
لقمان پسرش را چنین پند میدهد:
﴿وَإِذۡ قَالَ لُقۡمَٰنُ لِٱبۡنِهِۦ وَهُوَ يَعِظُهُۥ يَٰبُنَيَّ لَا تُشۡرِكۡ بِٱللَّهِۖ إِنَّ ٱلشِّرۡكَ لَظُلۡمٌ عَظِيمٞ١٣﴾[لقمان: ١٣].
« و (به یاد آور) هنگامی را که لقمان به فرزندش در حالیکه او را پند میداد، گفت: «ای پسرک من! به الله شرک نیاور، بیگمان شرک، ستم بزرگی است.».
این چه سفارش و پندی است؟ این چه آموزش و تعلیمی است؟ این چه مبادی و ارزشهایی است؟
ای پدران بزرگوار، ارجمند و شریف! تربیت فرزندان در اموری حاصل میآید که برخی از علما و دانشمندان در آن تألیفاتی داشتهاند. از جمله بزرگترین اموری که بدان رسیدهاند، عبارتند از:
اول: انتخاب همسر صالح: زمانی که در انتخاب همسر صالح و نیکوکار شکست بخوری، فرزند تو از راه راست و هدایت و رهنمون دور خواهد ماند.
اَلْأُمُّ مَدْرَسَةٌ إِذَا أَعْدَدْتَهَا
أَعْدَدْتَ شَعْبًا طَيِّبَ الأَعْرَاقِ
اَلْأُمُّ نَبْتٌ إِنْ تَعَهَّدَهُ الْحَيَا
بِالرِّيِّ أَوْرَقَ أَيَّمَا إِيرَاقِ
مادر دبستانی است گر کردی مهیا
آماده کردی ملتی نیکو و زیبا
یا چون گیاهی که اگر آب حیا را
در پای او ریزی شود پاک و مصفا
رسول الله ج میفرماید:
«تُنْكَحُ الْمَرْأَةُ لِأَرْبَعٍ لِمَالِهَا وَلِحَسَبِهَا وَلِجَمَالِهَا وَلِدِينِهَا فَاظْفَرْ بِذَاتِ الدِّينِ تَرِبَتْ يَدَاكَ»[٤٢]. «زن به خاطر چهار چیز، نکاح میشود: به خاطر مالش، نَسَباش، زیباییاش، و دینش پس – دستهایت، خاک آلود گردد – زن دیندار، انتخاب کن».
ملاک فارسها در ازدواج زیبایی، ملاک رومیان نسب و ملاک یهودیان مال و ثروت است.
اما امت محمد ( ج) به خاطر دین و استقامت و پایداری ازدواج میکنند. بنابراین اگر مادر صالح و رهنمون شده باشد، فرزندانش حافظان کتاب الله، برگزیده، نیکوکار و خوشبخت پرورش یافتهاند و شرف حمل رسالت را از آن خود کردهاند و از اجرای سنت خجالت زده نمیشوند.
دوم: با ذکر الله نزدیکی زن و مرد با هم حاصل میگردد.
سوم: روزی که فرزند متولد میگردد.
از جمله رهنمونهای اسلام در مورد این نوزاد موارد بسیاری است، از جمله:
رسول الله ج هنگام ولادت حسن بن علی، در گوشش اذان گفت[٤٣].
این کار را کرد تا نوزاد بر لا اله الا الله پرورش یابد و بر اذان رشد کند و معالم و نشانههای این اذان در قلبش غرس یابد و مساجد و بهشتهای سبز، با تقوای الله و ذکر الله نزدش محبوب و دوست داشتنی گردد.
پیامبر اکرم ج در گوشش اذان گفت تا گوشش با وحدانیت به لرزه درآید و قلبش بر بیهمتایی پرورش یابد و از اولین روز زندگیاش بندهی الله باشد.
وَمِمَّا زَادَنِي شَرَفًا وَفَخْرًا
وَکِدْتُ بِأَخْمَصِـيِّ أَطَأُ الثُّرَیَّا
دُخُولِي تَحْتَ قَوْلِكَ یَا عِبَادِي
وَأَنْ صَیَّرْتَ أَحْمَدَ لِي نَبِیًّا
«یکی از چیزهایی که بر شرف و افتخارم افزود و نزدیک بود پایم را بر ثریا بگذارم،
وارد شدنم در زیر گفتهات یا عبادی بود و این که احمد را پیامبرم قرار دادی».
در برخی آثار از عمر بن عبدالعزیز آمده است که در گوش دیگر اقامه میداد، پس در گوش راست اذان و در گوش چپ اقامه گفته شود.
از دیگر موارد: رسول الله ج هم برای حسن و هم برای حسین قوچی عقیقه کرد و فرمود:
«كُلُّ مَولُودٍ مَرْهُونٌ بِعَقِيقَتِهِ، يُعَقُّ عَنْهُ يَوْمَ السَّابِعِ»[٤٤]. «هر نوزادی در گرو عقیقهاش است که در روز هفتمش از طرفش ذبح میشود».
از دیگر موارد: تراشیدن سر نوزاد و صدقه دادن نقره هم وزن موهایش میباشد، همانگونه که در آثار و احادیث آمده است.
از دیگر موارد: این است که پیامبر ج انتخاب نام نیکو برای نوزاد را برای پدر و مادرها سنت گرداند، در حدیث صحیح آمده است که رسول الله ج فرمود:
«أَحَبُّ الْأَسْمَاءِ إِلَى اللهِ تَعَالَى عَبْدُ اللهِ وَعَبْدُ الرَّحْمَنِ»[٤٥]. «محبوبترین نامها نزد الله عبدالله و عبدالرحمن است».
پس نام نیکویی برای فرزندت انتخاب کن، اسمی اسلامی، عربی و قوی نه اسمی که زنانه باشد، یا اسمی که در آن نازپروردگی باشد و نه اسمی که از غربیها، مزدوران و گمراهان و فرزندان مشرکین باشد.
از رسول الله ج آمده است که مردم روز قیامت به نامهایشان و نیز نام پدرانشان خوانده میشوند[٤٦].
ای پدران! نامهای خوب، جالب، بانمک و نیکو برای فرزندانتان انتخاب کنید تا در روز قیامت و روز نمایش بزرگ عنوان شما باشد که بدان فراخوانده میشوید.
از جمله سنتهای اسلام در مورد فرزند آن است که بر اساس تقوای الله تربیت شود و طاعت الله در قلبش غرس داده شود و در دلش درخت ایمان کاشته شود.
رسول الله ج همانگونه که با سند صحیح در ترمذی آمده است، به ابن عباس که کودکی بیش نبود، میفرماید:
«اِحْفَظِ اللهَ يَحْفَظْكَ»[٤٧]. «همواره فرامین الله را رعایت کن تا او نیز تو را حفظ کند».
از دیگر آداب و رهنمونهای اسلام در مورد کودک این است که در سن هفت سالگی به خواندن نماز فراخوانده شود. پدر به او بگوید: همراه من نماز بخوان، بیا تا با هم به مسجد برویم، تا به آن عادت کند.
وقتی فرزند راه مسجد را در پیش گیرد، هرگز راه زندان، راه کابارهها، قهوهخانهها، پارکها و گردشگاههای لهو و لعب، مجالس شب نشینی نامناسب و شبهای سرخ را نخواهد شناخت.
زمانی که به سن ده سالگی رسید باید نماز بخواند و در صورت لزوم از کتک استفاده کن. اینها تعالیم آسمانی و مبادی اصلی و والایی است که باید در سینهها نوشته و ثبت شود نه در سطرها.
در دوران رشد و نمو، همواره او را همراهی کن و در جلسات خیر و مؤسسات نیک، معالم توحید، جلسات درس توجیه و تربیت با خود ببر، زمانی که تو برای تعلیم و آموزش میروی، او را در حال بازی در کوچه و خیابان رها مکن گویی تو نیمی از وجودت را ویران میکنی و نیمهی دیگر را میسازی.
از مواردی که اسلام بر آن بسیار تأکید مینماید و در کتاب الله ﻷ و سنت پیامبر ج آمده است، این است که پدر اسوه و الگوی فرزندش باشد.
زمانی والدین در تربیت فرزندانشان شکست خوردند که فقط با حرف آنان را تربیت کنند نه عمل:
﴿أَتَأۡمُرُونَ ٱلنَّاسَ بِٱلۡبِرِّ وَتَنسَوۡنَ أَنفُسَكُمۡ وَأَنتُمۡ تَتۡلُونَ ٱلۡكِتَٰبَۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ٤٤﴾[البقرة: ٤٤].
«آیا مردم را به نیکی فرمان میدهید و خود را فراموش میکنید، با اینکه شما کتاب [الله] را میخوانید؟ آیا [هیچ] نمیاندیشید؟».
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفۡعَلُونَ٢﴾[الصف: ٢].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید، چرا چیزی میگویید که انجام نمیدهید؟».
او از فرزندش میخواهد که راستگو باشد، اما این پدر، خود دروغ میگوید و از حدود الله در عمل تجاوز میکند.
از پسرش میخواهد که نمازخوان باشد و بر نمازهای پنجگانه به صورت جماعت محافظت ورزد، حال آن که این پدر هرگز به مسجد نرفته است؟!
پس چگونه این فرزند هدایت شود؟
پسر در دوران جوانی کاملاً از پدرش تقلید میکند. ای بندگان الله، هدایت، خیر، درستکاری و مصلحت این است که در خانه الگوی فرزندانمان باشیم و آنان را به انجام عمل خیر فرمان دهیم و خود بدان عمل کنیم و از کار منکر و زشت نهی کنیم و خود از آن اجتناب ورزیم تا الله ظاهر و باطل ما را اصلاح نماید.
از دیگر موارد بسیار مهم، آموزش شرعی فرزندان بر اساس کتاب و سنت است، نه آموزش فرهنگی و ناهنجاری که آنان را به مسجد نکشاند و طاعت الله و پیامبرش را نزدشان محبوب نگرداند و آنان را از معاصی و گناهان باز ندارد.
پس بر توست که از سنین کودکی بر حفظ کتاب الله توسط وی، محافظت کنی تا وقتی که بزرگ شد، کتاب الله را حفظ کرده باشد، معانی و مفاهیمش را درک کند و دین الهی را بیاموزد و به اجر و پاداش بزرگی دست یابد که تا زنده است، فضل آن را از یاد نبرد.
از طرفی دیگر باید برایش همنشینان صالح و درستکار انتخاب کند و او را در انتخاب دوستانش که ممکن است اهل استقامت و اصلاح نباشند، رها نسازد؛ زیرا:
عَنِ الْـمَرْءِ لَاتَسْأَلْ وَسَلْ عَنْ قَرِينِهِ
فَكُلُّ قَرِينٍ بِالْـمُقَارِنِ يَقْتَدِي
«دربارهی خود شخص پرس و جو مکن بلکه احوال نزدیکانش را جویا شو، چرا که همنشینان به یکدیگر اقتدا میکند».
از الله ﻷ مسألت دارم که فرزندان همه را اصلاح کند تا نور چشم و مایهی خوشبختی آنان در دنیا و آخرت باشند.
والله اعلم، وصلی الله علی نبینا محمد وآله وصحبه وسلم.
***
[٤٢]- بخاری، حدیث ٤٩٧٠ و مسلم، شمارهی ٣٥٩٠.
[٤٣]- ابوداود، حدیث ٥١٠٠، ترمذی، حدیث ١٥١٧، احمد، حدیث ٢٦٧٨٨ و ر.ک: المشکاة، شمارهی ٤١٥٧ و صحیح ابوداود، آلبانی، حدیث ٤٢٥٨.
[٤٤]- احمد، حدیث ١٩٨٠١، ابوداود، حدیث ٢٨٣٨، ٢٨٣٩، ترمذی، حدیث ١٥٢٥، نسایی، ٤٢٠٤ و ر.ک: المشکاة، حدیث ٤١٥٣.
[٤٥]- مسلم، حدیث ٥٥٤٢، ابوداود، حدیث ٤٩٤٥ و ترمذی، حدیث ٢٩١١.
[٤٦]- احمد، حدیث ٢١٣١٣، ابوداود، حدیث ٤٩٤٤، دارمی حدیث ٢٦٩٣ و ر.ک: المشکاة، حدیث ٤٧٦٨.
[٤٧]- احمد حدیث ٢٧٦٦، ترمذی، حدیث ٢٥٦٦ و ر.ک: المشکاة، حدیث ٥٣٠٢.