خانه ای بر اساس تقوا

دغدغه‌های یک دختر

دغدغه‌های یک دختر

الحمد لله والصلاة والسلام علی رسول الله وعلی آله وصحبه وسلم تسلیمًا کثیرًا.

ای خواهر مسلمان مؤمن، ای سازنده‌ی نسل‌ها، مادر جوانان اسلام، فرماندهان، علما و رؤسا! تو در مورد نقشت در زندگی، در برابر الله سبحان مسئول هستی.

چرا آفریده شده‌ای؟ چرا به وجود آمده‌ای؟ چرا بر روی این زمین هستی؟

رسول الله  ج برای زن در زندگی، مأموریتی آورد، او را مادر، همسر، خواهر، معلم، مربی، سرپرست و محافظ قرار داد.

در این چند صفحه، دسته گلی هست که می‌خواهم آن را بر سر هر دختر و زنی که خواهان الله و سرای آخرت است، بریزم. در اینجا مسایلی هست که می‌خواهم درباره‌ی آن با خواهران و مادران صحبت کنم.

زن و ایمان

الله همه‌ی مردم، چه مرد و چه زن را مورد خطاب قرار داده است و پس از ذکر صالحان نیکوکار و فاسقان اشرار می‌فرماید:

﴿فَٱسۡتَجَابَ لَهُمۡ رَبُّهُمۡ أَنِّي لَآ أُضِيعُ عَمَلَ عَٰمِلٖ مِّنكُم مِّن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰۖ بَعۡضُكُم مِّنۢ بَعۡضٖۖ[آل عمران: ١٩٥].

«پس، پروردگارشان دعای آنان را اجابت کرد [و فرمود که:] من عملِ هیچ صاحب عملی از شما را، از مرد یا زن، که همه از یکدیگرید، تباه نمی‌کنم».

در جایی دیگر می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱلۡمُسۡلِمِينَ وَٱلۡمُسۡلِمَٰتِ وَٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ[الأحزاب: ٣٥].

«مردان و زنان مسلمان، و مردان و زنان با ایمان».

الله   زنی را ذکر می‌کند که درستکار، فرمانبردار و به پاس آنچه الله [برای او] حفظ کرده است، اسرار را حفظ می‌کند.

پیامبر آمد و درباره‌ی زن و نقشش در زندگی سخن گفت و در مورد او به نیکی سفارش نمود، زیرا او می‌داند که زن نیمه‌ی مرد است و وظیفه‌ی پرورش، تربیت فرزندان، آماده ساختن علما و شهدا بر عهده‌ی اوست.

رسول الله  ج در حج اکبر فرمود:

«وَاسْتَوْصُوا بِالنِّسَاءِ خَيْرًا فَإِنَّمَا هُنَّ عَوَانٌ عِنْدَكُمْ»[١٦٠]. «خوبی به زنان را به خود توصیه کنید، زیرا آنها نزد شما اسیرند».

نیز فرمود:

«وَاسْتَوْصُوا بِالنِّسَاءِ خَيْرًا»[١٦١]. «خوبی به زنان را به خود توصیه کنید».

همچنین فرمود:

«خَیْرُكُمْ خَيْرُكُمْ لِأَهْلِهِ وَأَنَا خَيْرُكُمْ لِأَهْلِي»[١٦٢]. «بهترین شما کسی است که برای اهل و عیال خود بهتر از دیگران باشد. و من از همه‌ی شما برای اهل و عیال خود بهترم».

در صحیح بخاری آمده است که اسما دختر عمیس نزد رسول الله  ج رفت و گفت: مردان در مورد تو بر ما چیره شده‌اند، با تو حج می‌کنند، در کنار تو جهاد می‌کنند و همراه تو نماز می‌خوانند، پس یک روز از وقتت را به ما اختصاص بده. در اینجا بخاری بابی با عنوان: «بابٌ أَنْ یَجْعَلَ العَالِمُ يَومًا لِلنِّساءِ نَفسِهِ» «باب قرار دادن عالم یک روز برای زنان» قرار داده است، رسول الله  ج نیز روز دوشنبه را برای‌شان در نظر گرفت.

الله چهار دختر چون ستاره به پیامبر  ج ارزانی داشت، زنانی که به پاس آنچه الله [برای آنان] حفظ کرده است، اسرار [شوهران خود] را حفظ می‌کنند. آنان فاطمه، ام کلثوم، زینب و رقیه بودند.

وقتی پیامبر  ج به سفر می‌رفت با آنان خداحافظی می‌نمود و اگر از سفر بازمی‌گشت، دیدارش را با آنان شروع می‌کرد. او در شبی تاریک به دیدار فاطمه می‌آید و به او و علی می‌فرماید:

«أَلَا تُصَلِّيَانِ؟... أَلَا أَدُلُّكُمَا عَلَى مَا هُوَ خَيْرٌ لَكُمَا مِنْ خَادِمٍ... تُسَبِّحَانِ اللهَ ثَلَاثًا وَثَلَاثِينَ وَتَحْمَدَانِ اللهَ ثَلَاثًا وَثَلَاثِينَ وَتُكَبِّرانِ أَربَعًا وَثَلَاثِينَ»[١٦٣]. «آیا نماز نمی‌خوانید؟... آیا شما را به چیزی که از خدمتکار برای شما بهتر است راهنمایی نکنم؟... سی و سه بار سبحان الله بگویید، سی و سه بار، الحمد الله بگویید و سی و چهار بار الله اکبر بگویید».

او دخترش فاطمه را بر تقوای الهی، تسبیح، عبادت، حمد و سپاس و ارتباط با الله حی و قیوم تربیت می‌نماید. محمد اقبال در مورد فاطمه دختر رسول الله  ج گوید:

هِيَ بِنْتُ مَنْ؟ هِيَ أُمُّ مَنْ؟ هِيَ زَوْجُ مَنْ؟
مَنْ ذَا يُسَاوِي فِي الْأَنَامِ عُلَاهَا
أَمَّا أَبُوهَا فَهْوَ أَشْرَفِ مُرْسَلٍ
جِبْرِيلُ بِالتَّوْحِيدِ قَدْ رَبَّاهَا
وَعَلِىٌّ زَوْجُهَا لَاتَسَلْ عَنْهُ سِوَی
سَيْفًا غَدًا بِيَمِينِهِ تَيَّاهَا

«او دختر کیست؟ مادر کیست؟ همسر کیست؟ کیست که در مخلوقات از او والاتر باشد؟ پدرش اشرف فرستادگان است، که جبرییل او را بر اساس توحید و یکتا پرستی تربیت نمود، از همسرش علی نیز چیزی جز شمشیرش که با دست راست آن را می‌گرداند، مپرس».

او در خانه‌ی نبوت زندگی کرد، از ایمان و قرآن نوشید و بر کلمه‌ی لا اله الا الله متولد شد.

ای خواهر مسلمانم، ایمان داشته باش و قلبت را آکنده از ایمان کن، چرا که بسیاری از زنان خود را با طلا و نقره می‌آرایند اما فضیلت، عفت، فروهشتگی چشم و ایمان‌شان را از دست داده‌اند.

آنان رضایت الله، محبت او، پوشش او و زندگی مرفه را از دست داده‌اند، زیرا مرد و زن مسلمان جز در سایه‌ی این دین، هیچ امنیت و آرامشی ندارند:

﴿وَمَنۡ أَعۡرَضَ عَن ذِكۡرِي فَإِنَّ لَهُۥ مَعِيشَةٗ ضَنكٗا وَنَحۡشُرُهُۥ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ أَعۡمَىٰ١٢٤ قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرۡتَنِيٓ أَعۡمَىٰ وَقَدۡ كُنتُ بَصِيرٗا١٢٥ قَالَ كَذَٰلِكَ أَتَتۡكَ ءَايَٰتُنَا فَنَسِيتَهَاۖ وَكَذَٰلِكَ ٱلۡيَوۡمَ تُنسَىٰ١٢٦[طه: ١٢٤-١٢٦].

«و هرکس از یاد من دل بگرداند، در حقیقت، زندگیِ تنگ [و سختی] خواهد داشت، و روز رستاخیز او را نابینا محشور می‌کنیم. می‌گوید: پروردگارا، چرا مرا نابینا محشور کردی با آنکه بینا بودم؟ می‌فرماید: همان طور که نشانه‌های ما بر تو آمد و آن را به فراموشی سپردی، امروز همان‌گونه فراموش می‌شوی».

تو باید در داستان‌های زنان صالح تأمل کنی، اوضاع و احوال‌شان را بخوانی، باشد که در راه خیر و خوبی از آنان پیروی نمایی. اکنون برخی از این داستان‌ها قصه‌ها را بشنو:

١- همسر فرعون: آسیه رضی الله عنها و أرضاها – او دانست که معبود برحقی جز الله وجود ندارد، به او ایمان آورد و دلش را آکنده از ایمان نمود. از الله رحمان اطاعت کرد در حالی که شوهرش دجالی فاجر و کافر بود که با سر در آتش افکنده شد. او در خواهش و دعایی شگفت انگیز، به الله می‌گوید:

﴿رَبِّ ٱبۡنِ لِي عِندَكَ بَيۡتٗا فِي ٱلۡجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِن فِرۡعَوۡنَ وَعَمَلِهِۦ وَنَجِّنِي مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِينَ١١[التحريم: ١١].

«پروردگارا، پیش خود در بهشت خانه‌ای برایم بساز، و مرا از فرعون و کردارش نجات ده، و مرا از دست مردم ستمگر بِرَهان».

ابن قیم  / گوید: او جوار و همسایگی را پیش از سرا خواند. او همسایگی با الله یگانه‌ی یکتا و سکونت در بهشتی که پهنایش به اندازه‌ی آسمان‌ها و زمین است را طلبید، زیرا از کاخ‌های فرعون خسته شده بود، زیرا آنها کاخ‌ها و خانه‌هایی لعنت شده بود، او همسایگی و جوار الله   را درخواست نمود و الله نیز نامش را در لیست افراد جاودان ثبت نمود و در میان افراد عارف و دانا قرار داد، اسمش را در جهانیان باقی گذاشت تا در کتاب پروردگار عالمیان بپیچد.

٢- مادر انس: وقتی پیامبر  ج به مدینه آمد، او به دنبال هدیه‌ای بود تا به رسول الله  ج تقدیم نماید، اما چیزی جز پسر و جگر گوشه‌اش انس نیافت. او را شست، لباس به تنش نمود و خوشبو و معطرش کرد. او را که ده ساله بود نزد رسول الله  ج برد و گفت: ای رسول الله، انس پسرم است، او محبوب‌ترین شخص نزد من است، او را به تو هدیه می‌دهم تا در طول زندگی خدمتگزارت باشد، پس برایش دعا کن. رسول الله  ج فرمود:

«پروردگارا، عمرش را طولانی کن، مال و فرزندانش را زیاد نما و گناهش را ببخش»[١٦٤].

این زنی مؤمن است که مهریه‌اش در اسلام، بزرگ‌ترین مهریه بوده است.

مهریه‌اش اسلام بود. ابوطلحه  س که فردی مشرک بود از او خواستگاری کرد، می‌خواست با او ازدواج نماید، اما او به ابوطلحه گفت: تو مشرک هستی و من مسلمانم، به الله قسم با تو ازدواج نمی‌کنم مگر این که شهادت دهی معبود برحقی جز الله یگانه نیست و محمد پیامبر و فرستاده‌ی اوست.

او گواهی داد که معبود برحقی جز الله یگانه نیست و محمد پیامبر و فرستاده‌ی الله است، او به درگاه الله سجده نمود. آن زن با ابوطلحه ازدواج نمود و مهریه‌اش اسلام بود.

گفتند: ما نه در جاهلیت و نه در اسلام، مهریه‌ای بزرگ‌تر از مهریه‌ی ام سلیم رضی الله عنها و أرضاها – نداشتیم.

٣- خنسا: او چهار پسرش را بر طاعت الهی تربیت نمود و آنان را حافظ قرآن کرد و سنت را به آنان آموخت و به مسجد برد.

وقتی جنگ قادسیه آغاز شد، نزد چهار پسرش رفت و به آنان گفت: کفن‌هایتان را بپوشید! آنان غسل کردند و کفن پوشیدند. او به آنان چنین سفارش نمود: فرزندانم، به الله قسم هرگز پدرتان را فریب ندادم و دایی‌تان را گول نزدم، وقتی در میدان جنگ حاضر شدید، به دنبال قهرمان دشمن بگردید و در راه الله بکشید و شمشیر بزنید شاید که الله با شهادت شما در راه خودش، چشمانم را نورانی گرداند.

زن مسلمان صالح این‌گونه است، او فرزندانش را بر اساس اسلام، قرآن و عبادت الله یگانه‌ی یکتا تربیت می‌نماید، دخترانش را بر حجاب و ترس از الله و نظارت الله و سیره‌ی رسول الله  ج تربیت می‌نماید.

فرزندان خسنا به جنگ رفتند و در راه الله کشته شدند. این مژده را برایش آوردند، او گفت: سپاس الله را که چشمانم را با شهادت‌شان نورانی گرداند.

ای خواهر مسلمان، ما در خانه‌هایمان به شدت به ایمان نیاز داریم.

ایمان در نمازهای پنجگانه‌ی پسران و دختران نهفته است، ما باید با تربیت، آنان را سرپرستی نماییم و با کلمه‌ی لا اله الا الله، محمد رسول الله، آنان را شیر دهیم.

مادر دانشگاه بزرگی است، روزی که او اصلاح گردد، الله به وسیله‌ی او این دین را اصلاح می‌نماید و برگزیدگان و نیکان را تربیت می‌نماید.

زمانی که او شکست بخورد، جامعه نیز شکست می‌خورد و این انحراف خطرناکی که امروزه در جوامع‌مان به چشم می‌خورد، پدیداری می‌گردد.

پس ای بنده‌ی الله! تو را به الله سوگند می‌دهیم که در دین پروردگار عالمیان و رسالت محمد، سرور پیامبران تقوا پیشه کنی. ای بنده‌ی الله! حجاب! حجاب!

ای بنده‌ی الله، در مورد پسران و دختران تقوای الله را پیشه کن.

ای بنده‌ی الله، در امر ازدواج تقوای الله را پیشه کن.

مسایلی که برای زن مسلمان حایز اهمیت است

اول: حقوق شوهر که جزء سنت رسول الله  ج است و الله اصولش را در قرآن بیان نموده است.

از جمله: اطاعت از او در آنچه اطاعت الله است و جلب رضایت وی در آنچه رضایت الله متعال در آن است و نیز محافظت از اسرار او هنگامی که به سفر می‌رود و از خانه خارج می‌شود، حفظ آنچه می‌بیند و می‌شنود و آنچه در بستر رخ می‌دهد و آنچه الله تو را حافظ و نگه‌دارنده‌ی آن گماشته است.

امانت الهی بر گردن زن، امانتی بس بزرگ است:

﴿إِنَّا عَرَضۡنَا ٱلۡأَمَانَةَ عَلَى ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱلۡجِبَالِ فَأَبَيۡنَ أَن يَحۡمِلۡنَهَا وَأَشۡفَقۡنَ مِنۡهَا وَحَمَلَهَا ٱلۡإِنسَٰنُۖ إِنَّهُۥ كَانَ ظَلُومٗا جَهُولٗا٧٢[الأحزاب: ٧٢].

«ما امانت [الهی و با تکلیف] را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، پس، از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناک شدند، و[لی] انسان آن را برداشت، راستی او ستمگری نادان بود».

امانتش این است که در هنگام غیاب شوهر، از خانه‌اش محافظت و نگهداری نماید:

﴿حَٰفِظَٰتٞ لِّلۡغَيۡبِ بِمَا حَفِظَ ٱللَّهُۚ[النساء: ٣٤].

«[و] به پاس آنچه الله [برای آنان] حفظ کرده، اسرار [شوهرانِ خود] را حفظ می‌کنند».

از جمله موارد حفاظتش، این است که به بیگانگان و چیزهای حرام نگاه نکند:

﴿وَقُل لِّلۡمُؤۡمِنَٰتِ يَغۡضُضۡنَ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِنَّ وَيَحۡفَظۡنَ فُرُوجَهُنَّ[النور: ٣١].

«و به زنان با ایمان بگو: دیدگان خود را [از هر نامحرمی] فرو بندند و پاکدامنی ورزند».

در بازارها به گشت و گذار نپردازد، نزد فروشندگان نرود و با خیاط‌ها اختلاط نداشته باشد، با خریداران و فروشندگان ناموس که عهد و پیمان‌ها را فروخته‌اند و ناموس مردم را می‌خرند، نشست و برخاست نکند.

دوم: خواهر مسلمانم، بدان که زیبایی زن، شگفتی و نیکی‌اش در تقوای الهی است نه در طلایش، لباسش، زیور آلاتش یا در خانه‌اش.

بلکه زیبایی و جمال آن است که از الله بترسد، چشمش را فروهشته دارد و امانت‌هایی را که الله برگردنش نهاده است، حفظ کند. آن وقت است که در امنیت و آرامش زندگی می‌کند. بنابراین، زیبایی، تقوایی است که الله متعال می‌خواهد.

سوم: حق زن بر شوهر این است که باید نسبت به او تقوای الهی را پیشه نماید، چون زن موجود ضعیف و لطیفی است که به دنبال محبت، رحمت و نیکی است.

سفارش من به مردان این است که در مورد مادران نسل‌ها، مادران قهرمانان، مادران دانشمندان، رؤسا و شهدا از الله بترسند و نسبت به آنان رحمت، محبت، نرمی، سرپرستی، نفقه، لباس و تعهد داشته باشند. همان‌گونه که رسول الله  ج در روز حج اکبر، حقوق زن و حقوق انسان را اعلام داشت:

«در مورد زنان الله را مد نظر داشته باشید، الله را مد نظر داشته باشید».

چهارم: افرادی را می‌بینیم که شعار آزادی زن را سر می‌دهند! مفهوم آزادی زن نزد آنان این است که بی‌حجاب و با آرایش کامل از خانه خارج شود و ناموسش را به هر خریداری بفروشد، ارزش‌ها، اخلاق و رفتارش را بفروشد و شرافتش را زیر پا بگذارد.

به الله قسم این خیانتی بزرگ در رسالت محمد  ج است که زن خود را از دین، اصالت، حجاب و پوششش آزاد سازد.

بنابراین کسی‌که به آزادی و بی‌حجابی فرا می‌خواند، در واقع به ویران نمودن سنت محمد  ج و نابودی ارزش‌هایی که پیامبر اکرم  ج آورده است، فرا می‌خواند.

ای خواهر مسلمانم، مبادا! مبادا به این سر و صداهای شرور گوش کنی.

او می‌خواهد دین، کرامت و ناموس خواهران، مادران، دختران و همسرانمان را نابود سازد:

﴿قَٰتَلَهُمُ ٱللَّهُۖ أَنَّىٰ يُؤۡفَكُونَ[التوبة: ٣٠].

«الله آنان را بکشد چگونه [از حق] بازگردانده می‌شوند؟»

پنجم: که در مورد مجالس زنانه است. غیبت، سخن چینی و بهتان از جمله مواردی است که در بسیاری از زنان به چشم می‌خورد، جز کسی‌که الله او را حفظ نماید. زبان زن نیز جز آن که الله بدو رحم کرده است، در ناموس مردم بسیار تیز و زهرآگین می‌باشد. به همین جهت رسول الله  ج در روز عید به زنان فرمود:

«... تَصَدّقْنَ فَإِنّي رَأَيْتُكُنّ أَكْثَرَ أَهْلِ النّارِ». «صدقه بدهید، چون من بیشتر ساکنان آتش [جهنم] را از شما [زنان] دیدم».

زنی گفت: ای رسول الله، چرا ما بیشترین اهل آتش هستیم؟

فرمود:

«تُكْثِرْنَ اللَّعْنَ، وَتَكْفُرْنَ الْعَشِيرَ، مَا رَأَيْتُ مِنْ نَاقِصَاتِ عَقْلٍ وَدِينٍ أَذْهَبَ لِلُبِّ الرَّجُلِ الحَازِمِ مِنْ إِحْدَاكُنَّ»[١٦٥]. «به خاطر اينكه شما به كثرت نفرين می‌كنيد و از شوهرانتان نافرمانی نموده و ناسپاسی می‌كنيد و هيچ ناقص عقل و دينی نمی‌تواند مانند شما، مردان عاقل را فريب بدهد».

ای خواهر مسلمان، سفارشم به تو این است که در مجالست از الله بترسی و بدانی که با چه کسی همنشینی می‌کنیم.

همان‌گونه که در مردان افرادی برگزیده هستند، در زنان نیز افراد نیکوکار و برگزیده وجود دارند، علاوه بر این که زنان بد، غیبت کننده، دروغگو و پست وجود دارد.

پس از الله بترس و با زنان صالحه دوستی گزین، وقتت را با ذکر الله و تلاوت قرآن، امر به معروف و نهی از منکر پر کن:

﴿أَفَحَسِبۡتُمۡ أَنَّمَا خَلَقۡنَٰكُمۡ عَبَثٗا وَأَنَّكُمۡ إِلَيۡنَا لَا تُرۡجَعُونَ١١٥ فَتَعَٰلَى ٱللَّهُ ٱلۡمَلِكُ ٱلۡحَقُّۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡكَرِيمِ١١٦[المؤمنون: ١١٥-١١٦].

«آیا پنداشتید که شما را بیهوده آفریده‌ایم و این که شما به سوی ما باز گردانیده نمی‌شوید؟ پس والاست الله، فرمانروای بر حق، معبود برحقی جز او نیست. [اوست] پروردگار عرش گرانمایه».

آیا کتابی اسلامی را به خانه‌ات آورده‌ای؟ آیا نواری اسلامی به خانه‌ات برده‌ای؟ آیا به دعوت، تلاوت، جلسه و کلاس درسی گوش داده‌ای؟ آیا الله را بسیار تسبیح گفته‌ای؟ آیا الله توسط تو، زن یا دختری را مسلمان کرده است که نزد الله در ترازوی نیکی‌هایت ثبت شود؟

اینها پرسش‌هایی است که از تو می‌خواهم با صراحت تمام با خودت، بدان پاسخ گویی؟

ششم: سعی و تلاش برای یادگیری علوم شرعی و دینی:

﴿فَٱعۡلَمۡ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِكَ[محمد: ١٩].

«پس بدان که هیچ معبود برحقی جز الله نیست و برای گناه خویش آمرزش جو».

﴿يَرۡفَعِ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمۡ وَٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ دَرَجَٰتٖۚ[المجادلة: ١١].

«الله [رتبه‌ی] کسانی از شما را که ایمان آورده و کسانی را که دانشمندند [بر حسب] درجات بلند گرداند».

﴿قُلۡ هَلۡ يَسۡتَوِي ٱلَّذِينَ يَعۡلَمُونَ وَٱلَّذِينَ لَا يَعۡلَمُونَۗ[الزمر: ٩].

«بگو: آیا کسانی که می‌دانند و کسانی که نمی‌دانند یکسانند؟»

﴿وَقُل رَّبِّ زِدۡنِي عِلۡمٗا١١٤[طه: ١١٤].

«و بگو: پروردگارا! بر دانشم بیفزای».

﴿شَهِدَ ٱللَّهُ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ وَأُوْلُواْ ٱلۡعِلۡمِ قَآئِمَۢا بِٱلۡقِسۡطِۚ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ١٨[آل عمران: ١٨].

«الله که همواره به عدل، قیام دارد، گواهی می‌دهد که جز او هیچ معبودی نیست و فرشتگان [او] و دانشوران [نیز گواهی می‌دهند که:] جز او، که توانا و حکیم است، هیچ معبود برحقی نیست».

منظور ما علم و دانشی است که تو را به نماز، روزه، حج، ترس از الله و مراقبت او و نیز تقوای الهی رهنمون سازد.

ما به شدت نیازمند علمی شرعی هستیم که زن را به پیشرفت برساند نه علوم بی‌فایده و کلیشه‌ای، نه علمی که عمر را ضایع کند، بلکه علمی که او را بر تقوای الله و چگونگی تربیت فرزندان راهنمایی سازد.

زندگی، زن مسلمان را از جست و جوی امور دینش باز نمی‌دارد. از علما، دعوتگران و افرادی که به دنبال علم و دانش هستند بپرسد تا بینشش روشن گردد و کتاب الله را بیاموزد، در مجالس خیر بنشیند، سوره‌های قرآن را حفظ کند، درکی کلی از فقه اسلامی داشته باشد تا با بینش، به عبادت الله بپردازد:

﴿أَوَ مَن كَانَ مَيۡتٗا فَأَحۡيَيۡنَٰهُ وَجَعَلۡنَا لَهُۥ نُورٗا يَمۡشِي بِهِۦ فِي ٱلنَّاسِ كَمَن مَّثَلُهُۥ فِي ٱلظُّلُمَٰتِ لَيۡسَ بِخَارِجٖ مِّنۡهَاۚ[الأنعام: ١٢٢].

«آیا کسی‌که مرده[دل] بود و زنده‌اش گردانیدیم و برای او نوری پدید آوردیم تا در پرتو آن، در میان مردم راه برود، چون کسی است که گویی گرفتار در تاریکی‌هاست و از آن بیرون آمدنی نیست؟»

هفتم: برخی فتنه‌ها و شیفتگی‌هایی در جامعه‌ی اسلامی مطرح شده است که به شدت زن مسلمان را مورد هجوم قرار داده است و به خاطر آن بسیاری از دختران گمراه شدند، الله آنان را به راه راست هدایت فرماید.

از جمله: ترانه‌های بی‌شرمانه که در همه‌جا منتشر گشته است و باعث جنایت‌ها، فحشا و زنا گشته است، زیرا علما گویند: «ترانه و آواز، پیک زنا هستند».

مجازات ترانه و آواز چهار چیز است:

اول: سنگدلی و روی گردانی از ذکر الله  ؛ هر مرد و زنی که معتاد به ترانه و آواز است، دلی سخت دارد و همان‌گونه که الله متعال می‌فرماید، از خیر و نیکی هیچ بهره‌ای نمی‌بَرَد:

﴿فَبِمَا نَقۡضِهِم مِّيثَٰقَهُمۡ لَعَنَّٰهُمۡ وَجَعَلۡنَا قُلُوبَهُمۡ قَٰسِيَةٗۖ يُحَرِّفُونَ ٱلۡكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِۦ وَنَسُواْ حَظّٗا مِّمَّا ذُكِّرُواْ بِهِۦۚ[المائدة: ١٣].

«پس به [سزای] پیمان شکستن‌شان لعنت‌شان کردیم و دل‌هایشان را سخت گردانیدیم. [به طوری که] کلمات را از مواضع خود تحریف می‌کنند، و بخشی از آنچه را بدان اندرز داده شده بودند به فراموشی سپردند».

دوم: وحشت میان بنده و الله، او هیچ نرمی، محبت و خشوعی در خود نمی‌بیند، زیرا پیوند او با الله قطع شده است.

سوم: در بهشت از شنیدن آوازی که الله سبحان برای متقیان و نیکوکاران صالح در نظر گرفته است، محروم می‌ماند. به همین خاطر احمد در مسندش آورده است که رسول الله  ج فرمود:

«در بهشت کنیزکانی هستند که آواز می‌خوانند و می‌گویند: ما نرم و لطیف هستیم و زبر نمی‌شویم، ما همیشه جاوید هستیم و نابود نمی‌شویم خوشا به حال کسی‌که از آن او باشیم و او از آن ما باشد»[١٦٦].

ابن قیم گوید:

قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: وَيُرْسِلُ رَبُّنَا
رِيحًا تَهُزُّ ذَوَائِبَ الأَغْصَانِ
فَتَثِيرُ أصْوَاتًا تَلَذُّ لِـمَسْمَعِ
الْإِنْسَانِ كَالنَّغَمَاتِ بِالْأَوْزَانِ
يَا خَيْبَةَ الْآذَانِ لَا تَتَعَوَّضِي
بِلَذَاذَةِ الْأَوْتَارِ وَالْعِيدَانِ

«ابن عباس گوید: پروردگار، نسیمی را می‌فرستد که گیسوان شاخه‌ها را به حرکت در می‌آورد، و صداهایی بسان ترانه‌های موزون ایجاد می‌کند، که موجب لذت گوش و شنویی انسان می‌گردد، ای وای بر گوش‌ها، لذت تار و عود را با این لذت عوض نکنید».

چهارم: از دیگر پیامدهای گوش دادن به ترانه، محبوب کردن فحشا و جنایت است. بسیاری از علما و فاضلان و بزرگواران و کسانی که دارای تجربه و شناخت جامعه هستند، گفته‌اند: بیشترین زنان و مردانی که مرتکب جنایت زنا کاری می‌شوند افرادی هستند که به ترانه گوش می‌دهند.

پس در ترک این ترانه‌های بی‌شرمانه از الله بترسید که به الله قسم حرام است.

الله متعال می‌فرماید:

﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَشۡتَرِي لَهۡوَ ٱلۡحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ[لقمان: ٦].

«و برخی از مردم کسانی‌اند که سخن بیهوده را خریدارند تا [مردم را] بی [هیچ] دانشی از راه الله گمراه کنند».

رسول الله  ج همان‌گونه که بخاری از ابوموسی اشعری[١٦٧] آورده است، فرمود:

«لَیَکُونَنَّ مِنْ أُمَّتِي أَقْوَامٌ يَسْتَحِلُّونَ الْحِرَ وَالْحَرِيرَ وَالْخَمْرَ وَالْمَعَارِفَ»[١٦٨]. «در میان امت من افرادی پیدا خواهند شد که زنا، ابریشم، شراب و آلات موسیقی را حلال می‌دانند».

در حدیث صحیح دیگری آمده است که فرمود:

«إِنِّي نَهَيْتُ عَنْ صَوْتَيْنِ أَحْمَقَيْنِ فَاجِرَيْنِ: صَوْتٌ عِنْدَ نِعْمَةٍ، وَصَوْتٌ عِنْدَ مُصِيبَةٍ»[١٦٩]. وفي لفظٍ «صَوْتٌ عِنْدَ نَغْمَةٍ» «من از دو صدای احمق و فاجر نهی کردم: یک صدا در وقت نعمت و یک صدا در وقت مصیبت» درلفظ دیگری آمده است: «یک صدا در وقت نغمه موسيقی».

از دیگر امور فریبنده‌ای که به زن مسلمان ضرر و آسیب می‌رسانند: مجله‌های مبتذلی است که رواج یافته است مانند مجله‌ی «سیدتی» و دیگر مجله‌ها.

چنین مجله‌هایی نسل ما را نابود کرده است، دل‌های جوانان ما را تیره و تار کرده است، خانه‌هایمان را خراب کرده است و همت ما را از راه الله و سنت پیامبرمان منحرف ساخته است.

همچنین ویدیوهای مخربی که پریشانی‌ها، آشفتگی‌ها، گمراهی‌ها، فرهنگ‌ها، جنایت‌ها و مشکلاتی در خانه‌هایمان ایجاد نموده است.

سفارشم به شما، تقوای الله و دوری از هر آنچه برای سرای آخرت مفید نمی‌باشد، است.

هشتم: از دیگر اموری که باید بدان توجه داشت و مورد بررسی قرار داد، این است که بعضی از زنان و دختران جوان با دلایل پوچ و بی‌اساس، از ازدواج سرباز زده‌اند.

از جمله: ادامه‌ی تحصیل یا این که نمی‌خواهد به هووها یا زنانی که پیش از او بوده‌اند، ضرر برساند، یا می‌خواهد شوهری را انتخاب کند که ویژگی‌های خاصی در او باشد که ممکن است اصلاً در میان مردم وجود نداشته باشد. به عنوان مثال زاهد، عالم، عابد، حافظ، شب زنده‌دار و مجاهدی بزرگ باشد. ممکن است این خانم خیلی منتظر شود تا چنین شخصی را پیدا کند و ممکن است اصلاً چنین شخصی را نیابد.

سفارش من به دختران اسلام این است که بدانند که ازدواج موجب حفاظت، سرپرستی و زندگی خوشبخت می‌گردد. زندگی زن بدون شوهر، ناقص است. زندگی مرد بدون زن نیز عاری از هرگونه عشق و بلند پروازیست.

به همین خاطر الله متعال می‌فرماید:

﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا رُسُلٗا مِّن قَبۡلِكَ وَجَعَلۡنَا لَهُمۡ أَزۡوَٰجٗا وَذُرِّيَّةٗۚ[الرعد: ٣٨].

«و قطعاً پیش از تو [نیز] رسولانی فرستادیم، و برای آنان زنان و فرزندانی قرار دادیم».

سنت الله در جهان هستی چنین است که زن را به گونه‌ای آفریده است که همسر باشد و مرد را چنین آفریده است که شوهر باشد. جلوگیری از ازدواج فقط در صوفیان تندرو به چشم می‌خورد که بدون همسر زندگی کرده‌اند و خود را در برابر می‌ستایند و می‌گویند: من ازدواج نکرده‌ام. صوفیان تندرو می‌گویند که چیزی به نام ازدواج را نمی‌شناسند!

زمانی که دختر، مرد صالحی را برای ازدواج نپذیرد، الله او را تنبیه می‌کند و ممکن است بی‌شوهر بماند. پس در حرص بر ازدواج و استقرار زندگی از الله بترسید.

نهم: ای خواهر مسلمان! بدان که اسراف پدیده‌ای رایج در میان ماست.

اسراف در لباس، اسراف در غذا، اسراف در نوشیدنی و اسراف در اثانیه‌ی خانه.

پس دین کجاست؟ تقوای الهی کجاست؟

نه تنها این، بلکه برخی از زنان نادان و بی‌خرد، شوهرشان را مجبور می‌کنند که در هر جشن یا مراسم ازدواجی برایش لباس و زیور آلات جدیدی بخرد! آن وقت است که او خشمگین می‌شود و روابط زناشویی میان زن و شوهر قطع می‌گردد.

الله متعال می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱلۡمُبَذِّرِينَ كَانُوٓاْ إِخۡوَٰنَ ٱلشَّيَٰطِينِۖ وَكَانَ ٱلشَّيۡطَٰنُ لِرَبِّهِۦ كَفُورٗا٢٧[الإسراء: ٢٧].

«چرا که اسرافکاران برادران شیطان‌هایند، و شیطان همواره نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است».

همچنین می‌فرماید:

﴿وَٱلَّذِينَ إِذَآ أَنفَقُواْ لَمۡ يُسۡرِفُواْ وَلَمۡ يَقۡتُرُواْ وَكَانَ بَيۡنَ ذَٰلِكَ قَوَامٗا٦٧[الفرقان: ٦٧].

«و کسانی‌اند که چون انفاق کنند، نه ولخرجی می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند، و میان این دو [روش] حد وسط را برمی‌گزینند».

پس صرفه‌جویی کنید! صرفه‌جویی کنید!

بدانید که زیبایی زن در عفت، صرفه‌جویی، اطاعت از پروردگار و جلب رضایت شوهرش است.

در حدیث صحیحی آمده است که پیامبر فرمود:

«إِذَا صَلَّتِ الْمَرْأَةُ خَمْسَهَا وَصَامَتْ شَهْرَهَا وَأَطَاعَتْ زَوْجَهَا دَخَلَتْ جَنَّةَ رَبِّهَا»[١٧٠]. «وقتی زن نمازهای پنج‌گانه‌اش را بخواند، ماه رمضانش را روزه بگیرد و از شوهرش اطاعت کند وارد بهشت پروردگارش می‌شود».

پس گوارای وجودت ای مادر قهرمانان، ای مادر دانشمندان و شهدا، تقوای الهی گوارای وجودت باد!

این فراخوانی از قلب است، دسته گلی تقدیم به دختران اسلام که برای دومین و سومین بار به او تقدیم می‌نمایم، شاید که گوشی شنوا و قلبی آگاه یابد. شاید کسی را پیدا کند که به او گوش فرا دهد و بدان عمل نماید. تذکر داده شد و پیام رسید اما آیا کسی هست که گوش کند؟ کسی هست که اجابت نماید؟

والله أعلم وصلی الله علی نبینا محمد و آله وصحبه وسلم.

***

[١٦٠]- پیش از این تخریج شد.

[١٦١]- پیش از این تخریج شد.

[١٦٢]- پیش از این تخریج شد.

[١٦٣]- بخاری، حدیث ٣٦٢٣، ٥٢٣٤ و مسلم، حدیث ٦٨٦٥.

[١٦٤]- بخاری، ٦١٨٩، ٦١٩٩، ٦٢٣٤، ٦٢٣٣ و مسلم، شماره‌ی ٦٣٢٥، ٦٣٢٨، ٦٣٢٩.

[١٦٥]- مسلم حدیث ١٩٩٨ و احمد، حدیث ١٤١٣٢.

[١٦٦]- احمد، حدیث ١٣٥٥، ترمذی، حدیث ٢٦٢١، ابن ابی شیبه در المصنف، حدیث ٢٩٧٥٩ و ر.ک: المشکاة، حدیث ٥٦٤٩.

[١٦٧]- این حدیث در بخاری و دیگر کتاب‌های حدیث از ابو مالک با ابو عامر اشعری روایت شده است [مترجم].

[١٦٨]- بخاری، حدیث ٥٤٦٣ و ابوداود، حدیث ٤٠٣٩ و

[١٦٩]- ترمذی، حدیث ٩٩٩، بیهقی در سننش، حدیث ٧١٨٠، حاکم، حدیث ٦٩٠٣ و طیالسی در مسندش، حدیث ١٦٨٤.

[١٧٠]- احمد، حدیث ١٦٧٣ از عبدالرحمن بن عوف، ابن حبان، حدیث ٤٠٨٧ از ابوهریره  س و ر.ک: مجمع الزوائد، حدیث ٧٦٣٢ و المشکاة، حدیث ٣٢٥٤.