خانه ای بر اساس تقوا

نماز... نماز

نماز... نماز

الحمد لله الذي ﴿كَانَ بِعِبَادِهِۦ خَبِيرَۢا بَصِيرٗا٣٠ و﴿تَبَارَكَ ٱلَّذِي جَعَلَ فِي ٱلسَّمَآءِ بُرُوجٗا وَجَعَلَ فِيهَا سِرَٰجٗا وَقَمَرٗا مُّنِيرٗا٦١ وَهُوَ ٱلَّذِي جَعَلَ ٱلَّيۡلَ وَٱلنَّهَارَ خِلۡفَةٗ لِّمَنۡ أَرَادَ أَن يَذَّكَّرَ أَوۡ أَرَادَ شُكُورٗا٦٢.

وأشهد ان لا إله إلا الله وأشهد أن محمدًا عبده ورسوله، بعثه ربه هادیًا ومبشرًا ونذیرًا وداعیًا یاذنه و سراجًا منیرًا.

او امت مظلوم به تاراج رفته را به فضای روشن، سروری و رهبری برد، امت بیچاره‌ی پیرو و تقلید کننده را به امتی فرمانده، رهبر و معلم تبدیل کرد.

صلی الله علیه وعلی أله وصحبه وسلم تسلیمًا.

در صحیحین آمده است که رسول الله  ج می‌فرماید:

«أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاسَ حَتَّى يَشْهَدُوا أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ فَإِذَا فَعَلُوا عَصَمُوا مِنِّى دِمَاءَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ إِلَّا بِحَقِّهَا وَحِسَابُهُمْ عَلَى اللَّهِ»[١٣٢]. «به من دستور داده شده که با مردم بجنگم تا «زمانی» که شهادت دهند که معبود برحقی جز الله نیست و محمد فرستاده‌ی الله است و نماز را بر پا دارند و زکات را بپردازند؛ هرگاه این چنین کردند، خون و اموال خود را از من جز به حق آن محفوظ کرده‌اند و حساب «اعمال پنهان و درون» آنها با الله است».

الله به او فرمان داد تا با این انسان بجنگد تا برای الله سجده کند. این برتری بین انسان و بین دین است روزی که در مورد نماز کوتاهی کند، تا نماز را ترک کند، یا نماز برایش ناآشنا باشد، یا خانه‌ی را نشناسد و یا برای الله سجده نکند، آن وقت است که این انسان نه تقدسی دارد، نه حرمتی، نه جایگاهی و نه ارزشی.

این انسان، از روزی که نمازش را ترک می‌کند، تبدیل به شخصی بی‌ارزش و بی‌بها می‌گردد، کرامتش مورد اهانت قرار می‌گیرد و با گردن زدنش، تنبیه می‌شود. گفته‌اند: این حد است و گفته‌اند: کشته شدن به خاطر کفر است و این درست است.

زیرا الله متعال به رسول الله  ج فرمان داد که شمشیر بکشد و با این انسان بجنگد تا به نماز اعتراف کند و آن را ادا نماید.

الله متعال درباره‌ی نسلی از نسل‌ها که در مورد نماز کوتاهی نمودند، می‌فرماید:

﴿فَخَلَفَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ خَلۡفٌ أَضَاعُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَٱتَّبَعُواْ ٱلشَّهَوَٰتِۖ فَسَوۡفَ يَلۡقَوۡنَ غَيًّا٥٩[مريم: ٥٩].

«آنگاه، پس از آنان جانشینانی به جای ماندند که نماز را تباه ساخته و از هوس‌ها پیروی کردند، و به زودی [سزای] گمراهیِ [خود] را خواهند دید».

یکی از پیشینیان گوید: آنان نماز را ترک نکردند اما آن را سر وقت ادا نکردند.

مسلمان چگونه ادعای اسلام می‌کند حال آنکه نمازش را ترک کرده است یا آن را در اخرین لحظات می‌خواند؟ او چه دینی دارد؟! کلمه‌ی لا اله الا الله برای شخصی که تجارت، مأموریت، شغل، منصب یا کنفرانسش او را از نماز بازدارد، چه معنا و مفهومی دارد؟ سپس می‌آید و در برابر امت و در برابر دنیا با هویت مسلمانش افتخار می‌کند؟! پس نماز کجاست؟

﴿إِنَّ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ يُخَٰدِعُونَ ٱللَّهَ وَهُوَ خَٰدِعُهُمۡ وَإِذَا قَامُوٓاْ إِلَى ٱلصَّلَوٰةِ قَامُواْ كُسَالَىٰ يُرَآءُونَ ٱلنَّاسَ وَلَا يَذۡكُرُونَ ٱللَّهَ إِلَّا قَلِيلٗا١٤٢[النساء: ١٤٢].

«منافقان، با الله نیرنگ می‌کنند، و حال آنکه او با آنان نیرنگ خواهد کرد و چون به نماز ایستند با کسالت برخیزند. با مردم ریا می‌کنند و الله را جزا اندکی یاد نمی‌کنند».

آنها نماز می‌خوانند ولی نماز عصر را پس از غروب خورشید و نماز ظهر را ساعت دو و نماز مغرب را همراه با نماز عشا و نماز صبح را با طلوع خورشید!

پس اسلام کجاست؟

لا اله الا الله کجاست؟

شور و اشتیاق دینی کجاست؟

رسول الله  ج پیش از نازل شدن نمازِ ترس، در جنگ احزاب شرکت کرد. او در جهاد، به جنگ با مشرکان پرداخت در حالی که خونش در دشمنی با دشمنان الله بر زمین جاری می‌شد، او نماز عصر را فراموش کرد تا این که خورشید غروب کرد. به خاطر لهو و لعب آن را از یاد نبرد، نه، هرگز، یا به خاطر مباحات، نه، هرگز، بلکه به خاطر مشغول شدن به جنگ با دشمن آن را از یاد برد، زیرا یهودیان، مشرکان و منافقان نماز عصر را از یادش بردند.

وقتی خورشید غروب کرد به عمر  س فرمود:

«شَغَلُونَا عَنِ الصَّلَاةِ الْوُسْطَی صَلَاةِ الْعَصْرِ مَلَأَ اللهُ بُيُوتَهُمْ وَقُبُورَهُمْ نَارًا»[١٣٣]. «ما را از نماز میانه، نماز عصر باز داشتند. الله دل‌ها و خانه‌هایشان را پر از آتش گرداند».

سپس برخاست و نماز عصر را خواند. پس از آن الله نماز ترس را نازل کرد تا کسی که در صف جنگ و مبارزه است و کسی که بر چهارپایی سوار است یا بیماری که بر تخت است، آن را بخواند و هیچ‌کس عذر و بهانه‌ای نداشته باشد و حتی شخص زخمی با وجود زخم‌هایش، باید نمازش را بخواند.

به تأخیر انداختن نماز از وقتش، از نشانه‌های واضح و آشکار نفاق است که بسیاری از مردم بدان دچار گشته‌اند، مگر کسی که الله به او رحم کرده باشد.

پیامبر اکرم  ج در آخرین لحظات مرگش فرمود:

«اللهَ اللهَ فِي الصَّلَاةِ وَمَامَلَکَتْ أَیمَانُکُم»[١٣٤]. «در مورد نماز و بردگان‌تان از الله بترسید، از الله بترسید».

دین بدون نماز، چه دینی است؟

معنا و مفهوم لا اله الا الله، چیست؟

انتساب به اسلام بدون نماز، یعنی چه؟

می‌گویند: ما مسلمانیم، ولی در نماز کوتاهی می‌کنند، به نماز و تأخیر نماز اقرار می‌نمایند.

پس لا اله الا الله کجاست؟

راستگویی و صداقت با الله کجاست؟

در حدیث صحیح دیگری از رسول الله  ج آمده است:

«وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَقَدْ هَمَمْتُ أَنْ آمُرَ بَحطَبٍ فَيُحْطَبَ، ثُمَّ آمُرَ بِالصَّلَاةِ فَيُؤَذَّنَ لَهَا، ثُمَّ آمُرَ رَجُلًا فَيَؤُمَّ النَّاسَ ثُمَّ اُخَالِفَ إِلَى رِجَالٍ فَأحَرِّقَ عَلَيْهِمْ بُيُوتَهُمْ»[١٣٥]. «سوگند به کسی که جانم در دست اوست، قصد کردم که به جمع کردن مقداری هیزم دستور دهم و هیزم جمع شود، سپس به انجام نماز فرمان دهم و برای آن اذان گفته شود و سپس به مردی دستور دهم که برای مردم امامت کند و او امامت کند و بعداً خود از پشت سر به‌سوی مردانی «که به نماز نیامده‌اند» بروم و خانه‌هایشان را بر روی آنها به سختی بسوزانم!»

اما احمد، حدیثی دارد که پیامبر  ج فرمود:

«لَوْلَا مَا فِي الْبُيُوتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالذُّرِّيَّةِ لَأَقَمْتُ الصَّلَاةَ صَلَاةَ الْعِشَاءِ وَأَمَرْتُ فِتْيَانِي يُحْرِقُونَ مَا فِي الْبُيوتِ بِالنَّارِ»[١٣٦]. «اگر زنان و کودکان در خانه‌ها نبودند نماز را، نماز عشا را برپا می‌کردم سپس به جوانانم دستور می‌دادم که هرچه در خانه‌ها است با آتش بسوزانند».

چرا؟

زیرا در زمره‌ی منافقان قرار گرفتند، در پس پرده‌ی اسلام مخفی می‌شوند ولی همراه مردم نماز نمی‌خوانند، ادعای لا اله الا الله دارند ولی نماز را به آخر وقت موکول می‌کنند تا هنگامی که قضا می‌شود.

از رسول الله  ج درباره‌ی بهترین اعمال پرسیدند.

فرمود:

«الصِّلاةُ فِي أَوَّلِ وَقْتِهَا»[١٣٧]. «نماز در اوّل وقتش».

رسول اکرم  ج فرمود:

«اَلْعَهْدُ الَّذِي بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمُ الصَّلَاةُ فَمَنْ تَرَكَهَا فَقَدْ كَفَرَ»[١٣٨]. «عهدی که بین ما و بین آنها (کفار) وجود دارد، نماز است، پس هرکس نماز را ترک کند، کافر می‌شود».

خون او با شمشیر شریعت ریخته می‌شود، او خارج از ملت است، نه پاکی دارد، نه قداستی، نه ناموسی و نه حرمتی بنابراین او نه پشتیبانی دارد، نه حافظی و نه نگه‌دارنده‌ای زیرا او با الله جنگیده است.

رسول الله  ج می‌فرماید:

«إنَّ بَيْنَ الرَّجُلِ وَبَيْنَ الشِّرْكِ وَالْكُفْرِ تَرْكَ الصَّلَاةِ»[١٣٩]. «میانه‌ی بین مرد و بین شرک و کفر، ترک نماز است».

پیامبر  ج عذر و بهانه‌ی هیچ‌کس را در ترک نماز نپذیرفت جز کسی که الله معذورش بدارد «منظورم جماعت است».

ابن مسعود  س گوید: قسم به ذاتی که جانم در دست اوست، مردی را می‌آوردند که از شدت مرض و بیماری دو نفر دیگر به او کمک می‌کردند تا در صف نماز بایستد.

یکی از تابعین صالح و نیکوکار به نام ثابت بن عامر بن عبدالله بن زبیر بیمار شد. او در بیماری مرگ بود که صدای اذان مغرب را شنید. به پسرانش گفت: مرا به مسجد ببرید.

گفتند: تو بیمار هستی و الله تو را معذور داشته است.

گفت: لا اله الا الله، ندای بشتابید به‌سوی نماز و بشتابید به‌سوی رستگاری را بشنوم و در خانه نماز بخوانم؟! به الله قسم باید مرا حمل کنید.

او در آخرین سجده‌ی نماز مغرب، جان به جان آفرین تسلیم کرد.

علما گویند: این شخص، وقتی نماز صبح را می‌خواند، چنین دعا می‌کرد: یا الله! من مرگ نیکو را از تو خواهانم. یعنی زیبا و شگفت آور.

گفتند: مرگ نیکو چیست؟

گفت: این که الله مرا در حال سجده بمیراند.

مرگ نیکو این است که الله تو را پس از ادای فریضه یا در صف جهاد در راه الله، در طهارت و پاکی، در سجده، در طلب علم یا در حال انفاق در راه الله بمیراند.

مرگ زشت این است که الله بنده را در حال گوش دادن به ترانه‌ی بی‌شرمانه، یا شب‌نشینی بی‌شرمانه، یا سفر برای فحشا و یا هنگام نوشیدن جامی شراب، بمیراند. این مرگ زشت و ناپسندی است که صالحان از آن به الله پناه برده‌اند.

سعید بن مسیب در آن قسمت شهر مدینه درخانه‌اش بود. شبانه به مسجد رسول الله  ج می‌رفت. برادرانش به او گفتند: چراغی با خود بردار تا در تاریکی شب، راه را ببینی.

گفت: نور الله مرا بس است:

﴿وَمَن لَّمۡ يَجۡعَلِ ٱللَّهُ لَهُۥ نُورٗا فَمَا لَهُۥ مِن نُّورٍ٤٠[النور: ٤٠].

«الله به هرکس نوری نداده باشد او را هیچ نوری نخواهد بود».

در حدیثی از رسول اکرم  ج آمده است که فرمود:

«بَشِّرِ الْمَشَّائِينَ فِي الظُّلَمِ إِلَى الْمَسَاجِدِ بِالنُّورِ التَّامِّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»[١٤٠]. «کسانی را که در تاریکی‌ها به مساجد می‌روند، به نوری کامل در روز قیامت، مژده ده».

آیا در قیامت تاریکی و ظلمات هست؟ آیا قیامت، شب هم دارد؟ بله به الله سوگند، شبی سیاه‌تر از این شب و تاریکی‌ای تاریک‌تر از این ظلمت. الله آن را برای دشمنان مساجد و کسانی که از راه خانه‌های الله منحرف شده‌اند در نظر گرفته است. الله راه‌شان را تاریک می‌کند، آن زمان که به مؤمنان می‌گویند:

﴿ٱنظُرُونَا نَقۡتَبِسۡ مِن نُّورِكُمۡ قِيلَ ٱرۡجِعُواْ وَرَآءَكُمۡ فَٱلۡتَمِسُواْ نُورٗاۖ[الحديد:١٣].

«ما را مهلت دهید تا از نورتان [اندکی] برگیریم، گفته می‌شود: بازپس برگردید و نوری درخواست کنید».

پس کسی که از خود نوری ندارد، نوری برایش در نظر گرفته نمی‌شود.

سعید، عالمی از تابعین بود که یک چشم داشت. گفته‌اند: به خاطر شدت گریه از خشیت الله در سحرگاهان بوده است.

او با همین یک چشم، در تاریکی مدینه به مسجد می‌رفت. در واپسین لحظات مرگ، در حالی که لبخندی به لب داشت، گفت: به الله قسم، چهل سال است که من پیش از گفتن اذان در مسجد حاضر بودم.

اما پس از آنان کسانی آمدند که از نعمت‌های الله بهره بردند، اما در ارتباط با الله سستی کردند و پیوند و وظیفه‌ی خود نسبت به الله را از یاد برده‌اند و نماز در زندگی آنها، از آخرین امور مورد توجه‌شان قرار گرفته است.

عمر  س با سعد که قصد قادسیه کرده بود، خداحافظی کرد و او را به گوشه‌ای کشید و او و سپاهش را به نماز سفارش نمود و گفت: در مورد نماز، از الله بترسید، چرا که شما به خاطر گناهان‌تان شکست می‌خورید.

وقتی ترس و وحشت بر صحابه غلبه کرد و پیکار بالا گرفت و تیرها نشانه‌گرفته شد و پرتاب شد و سرها از گردن‌ها جدا شد، صف پیکارِ و جهاد را به عهده‌ی گروهی دیگر قرار دادند و گروهی از آنان برای نماز برخواستند.

نَحْنُ الَّذِينَ إِذَا دُعُوا لِصَلَاتِهِمْ
وَالْحَرْبُ تَسْقِي الْأَرْضَ جَامًا أَحْمَرا
جَعَلُوا الوُجُوهَ إِلَى الْحِجَازِ فَكَبَّرُوا
فِي مَسْمَعِ الرُّوحِ الْأَمِينِ فَكَبَّرا

«ما کسانی هستیم که وقتی به‌سوی نماز فراخوانده شویم و جنگ زمین را با جام خون آبیاری می‌کند، همگی رو به حجاز می‌کنیم و با صدایی که به روح الامین برسد، تکبیر می‌گوییم، پس تکبیر بگو».

اجداد ما که دنیا را با لا اله الا الله فتح کردند، آمدند و کابل، پایتخت افغانستان را از هر سو محاصره نمودند. آنان کفن بر تن کرده بودند، زیرا خواهان مرگ با عزت یا مرگ در راه الله بودند:

﴿قُلۡ هَلۡ تَرَبَّصُونَ بِنَآ إِلَّآ إِحۡدَى ٱلۡحُسۡنَيَيۡنِۖ[التوبة: ٥٢].

«بگو: آیا برای ما جز یکی از این دو نیکی را انتظارمی‌برید؟»

شهادت یا پیروزی.

فَإِمَّا حَيَاةٌ نَظَّمَ الوَحْيُ سَيْرَهَا
وَإِلَّا فَمَوْتٌ لَايَسُـرُّ الْأَعَادِيَا
إِذَا نَحْنُ أَدْلَجْنَا وَأَنْتَ إِمَامُنَا
كَفَی بِالْـمَطَايَا طِيبُ ذِكْرَاكَ حَادِيَا

«یا زندگانی‌ای که وحی الهی مسیر آن را تنظیم کرده است یا مرگی که باعث خشنودی دشمنان نمی‌شود، وقتی ما حمله می‌کنیم و تو امام ما هستی، کافی است که یادآوری پاک تو مرکب و راهنمای ماست».

آنان کفن بر تن، کابل را محاصره کردند. وقتی نماز ظهر را خواندند، فرمانده‌ی بزرگ، قتیبه بن مسلم که پیش از جنگ می‌گریست، چهره بر خاک می‌کشید و نصرت و پیروزی را از الله می‌خواست، رو به سپاهیانش که صدهزار نفر بودند کرد و گفت: مرد صالحی به نام محمد بن واسع را برایم پیدا کنید، او کجاست؟ محمد بن واسع، مفتی سپاه و امام و علامه‌ی سپاهیان بود. گفت: ببینید هم اکنون او کجاست. زمان فروش روح و جان، زمانی که دروازه‌های بهشت گشوده می‌شود و حور عین به استقبال از شهدا می‌آیند، زمانی که فرشتگان حاضر می‌شوند.

گفت: محمد بن واسع را برایم پیدا کنید. آنان به دنبال وی گشتند و او را در حالی یافتند که به نیزه‌اش تکیه زده بود، اشک می‌ریخت و انگشت سبابه‌اش را بالا گرفته بود و می‌گفت: یا حي ویا قیوم.

قتیبه را از حال وی آگاه ساختند، او گریست سپس گفت: قسم به ذاتی که جانم در دست اوست، انگشت برافراشته‌ی محمد بن واسع از هزار شمشیر آخته و صدهزار جوان تازه نفس برایم بهتر است.

جنگ آغاز شد و مسلمان پیروز شدند و نماز عصر را در شهر کابل برپا داشتند.

نماز، زندگی است، زندگی دل‌ها، عهد و پیمان است، پیمانی میان انسان و الله و روزی که در این عهد کوتاهی کند یا نمازش را با وجود توانایی، در جماعت نخواند، بدان که خوار و بی‌کس مانده است، ریسمان الهی با او قطع گشته است و لعنت نصیبش گشته است.

بندگان الله، از جمله اسباب و دلایل خوشبختی ما، حفاظت و نگهداری الله از ما و نیز زندگی همراه با خوشی این است که بر عهد و پیمان الهی در مورد نماز محافظت نمودیم و در مورد آن یکدیگر را سفارش و توصیه نموده‌ایم.

لقمان  ÷ به فرزندش چنین می‌گوید:

﴿يَٰبُنَيَّ أَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ وَأۡمُرۡ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَٱنۡهَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَٱصۡبِرۡ عَلَىٰ مَآ أَصَابَكَۖ[لقمان: ١٧].

«ای پسرک من، نماز را برپا دار و به کار پسندیده وادار و از کار ناپسند بازدار، و بر آسیبی که بر تو وارد آمده است شکیبا باش».

اما آیا نمازگزاری هست؟ آیا کسی هست که نمازش را سر وقت ادا کند؟ آیا کسی هست که بر این آیین بزرگی که رسول الله  ج آورده است، مداومت ورزد؟ زیرا این زندگی است.

عمر  س در نماز صبح خنجر خورد و یک رکعت نماز را از دست داد، خون او را در برگرفت و مردان او را بر شانه‌هایشان حمل کردند. او به خانه‌رسید و گفت: آیا نمازم را خوانده‌ام؟

گفتند: یک رکعت مانده است.

او برخواست تا نماز بخواند ولی بیهوش افتاد. دوباره برای نماز ایستاد اما بیهوش شد سپس رکعتش را تمام کرد.

در این هنگام گفت: شکر و سپاس الله را که مرا در ادای نمازم، یاری کرد. در مورد نماز از الله بترسید، کسی که نمازش را ترک کند، بهره‌ای از اسلام نبرده است.

کسی که نماز را حفظ کند، الله از او محافظت می‌نماید و کسی‌که به نماز اهمیتی ندهد، الله از او محافظت و نگهداری نمی‌نماید:

﴿إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ تَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَرِۗ وَلَذِكۡرُ ٱللَّهِ أَكۡبَرُۗ وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ مَا تَصۡنَعُونَ٤٥ [العنكبوت: ٤٥].

«و نماز را برپا دار، که نماز از کار زشت و ناپسند باز می‌دارد، و قطعاً یاد الله بالاتر است، و الله می‌داند چه کنید».

من این سخنان را می‌گویم زیرا می‌ترسم که مردم به خاطر گردش در منطقه‌ی «ابها» و پیرامونش، نماز را به تأخیر بیندازند. شاید رفاه، امنیت و آرامش برخی دل‌ها را از یاد الله به خود مشغول سازد و به بهانه‌ی تفریح، دیدار یا گشت و گذار، از الله دور نماید یا باعث تأخیر در فریضه‌ی الهی گردد.

ای بندگان الله، چه مقیم و چه گردشگر، در مورد نماز از الله بترسید، با خشوع و فروتنی آن را سر وقت ادا کنید، شاید که الله به ما رحم کند.

در ارتباط با جمعه باید بگویم که:

روز جمعه نزد مسلمانان، بهترین روزهاست. روز جمعه برای ما عید است، روز جمعه تاریخ است، داستان روز جمعه از بزرگترین داستان‌هاست، در این روز الله آدم را آفرید و او را به بهشت برد و از بهشت خارج کرد و در این روز قیامت برپا می‌گردد.

این روز و این ساعت، میعاد درگیری و پیکار موسی و فرعون بود، روز جهانی مبارزه میان حق و باطل است، روزی است که موسی با کلمه‌ی لا اله الا الله و عصایش در برابر فرعون و دجال‌ها و ساحران که بر دنیا حکومت می‌کردند، روبرو شد:

﴿مَوۡعِدُكُمۡ يَوۡمُ ٱلزِّينَةِ وَأَن يُحۡشَرَ ٱلنَّاسُ ضُحٗى[طه: ٥٩].

«موعد شما روز جشن باشد که مردم پیش از ظهر گرد می‌آیند».

اما وظیفه‌ی ما در این روز چیست؟

جای تأسف است که بسیاری از مردم این روز را روز تفریح قرار داده‌اند و در راه‌شان نماز جمعه را از دست می‌دهند، در خطبه حاضر نمی‌شوند، شعائر و اعمال نماز را ادا نمی‌کنند، خود را برای این گردهمایی بزرگی که از بزرگ‌ترین روزهای الله است، آماده نمی‌کنند.

از همان اوایل صبح، فرشتگان بر دروازه‌ی مسجد حاضرند و اولین حاضران را ثبت می‌کنند، وقتی خطیب وارد می‌شود، کتاب‌ها بسته شده است و برای شنیدن خطبه سکوت می‌کنند.

از صبح‌گاهان، مخلوقات گوش به زنگ، منتظر برپا شدن قیامت هستند، همان‌گونه که در حدیث صحیحی آمده است.

شیخ الاسلام در متنی آورده است که اگر مسافر در وقت نماز جمعه به شهری رسید، باید برای ادای نماز به مسجد برود.

بنابراین اگر مسافری که در حال سفر است، به شهری برسد که درآن نماز جمعه برپا می‌گردد، بر او واجب است که در نماز جمعه شرکت نماید تا به خطبه گوش فرا دهد و همراه با احساسات بقیه‌ی مسلمانان زندگی کند. ای مسلمانان، در روز جمعه ما وظایفی بر عهده داریم:

از جمله غسل کردن و خوشبویی، گروهی از اهل علم آن را واجب دانسته‌اند و جمهور علما، غسل را سنت دانسته‌اند.برای چه باید غسل کرد؟

به خاطر دیدار با الله، زیرا جمعه روز عید است و شاید در این روز مرگ به سراغت آمد. این روز تو را به یاد الله در روز رستاخیر بزرگ می‌اندازد، روز بزرگ، روز قیامت است که در آن به گونه‌ای متفاوت از این خود را می‌آراییم. در روز قیامت عبای خزین، لباس و زینت ظاهری‌ای وجود ندارد:

﴿يَوۡمَئِذٖ تُعۡرَضُونَ لَا تَخۡفَىٰ مِنكُمۡ خَافِيَةٞ١٨[الحاقة: ١٨].

«در آن روز، شما [به پیشگاه الله] عرضه می‌شوید، [و] پوشیده‌ای از شما پوشیده نمی‌ماند».

نامه‌ی اعمال نمایان و پدیدار است، بدن عریان، قلب باز و آشکار است، وجدان‌ها شناخته شده است، تاریخ در برابر کسی‌که هیچ نهانی از او پنهان نمی‌ماند، باز و پیداست:

﴿وَلَقَدۡ جِئۡتُمُونَا فُرَٰدَىٰ كَمَا خَلَقۡنَٰكُمۡ أَوَّلَ مَرَّةٖ[الأنعام: ٩٤].

«و همان‌گونه که شما را نخستین بار آفریدیم [اکنون نیز] تنها به سوی ما آمده‌اید».

﴿وَيَقُولُونَ يَٰوَيۡلَتَنَا مَالِ هَٰذَا ٱلۡكِتَٰبِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةٗ وَلَا كَبِيرَةً إِلَّآ أَحۡصَىٰهَاۚ[الكهف: ٤٩].

«و می‌گویند: ای وای برما، این چه نامه‌ای است که هیچ [کار] کوچک و بزرگی را فرو نگذاشته است، جز اینکه همه را به حساب آورده است».

عمر  س اهمیت این روز را به مردم گوشزد می‌نمود و آنان را به آماده شدن برای آن، فرمان می‌داد و می‌گفت: خودتان را محاسبه کنید پیش از این که مورد حساب و کتاب قرار گیرید، اعمال‌تان را بسنجید پیش از اینکه سنجیده شوید و برای عرضه شدن در برابر الله خود را آماده و مهیا سازید.

ظاهر زیباست اما از درون و باطن کسی خبر ندارد.

لَبِسْنَا وَاشِيًا مِنْ كُلِّ حُسْنٍ
فَمَا سَتَرَتْ مَلَابِسُنَا الْخَطَايَا
وَتِلْكَ قُصُورُنَا بِالْجَوِّ شَاخَتْ
وَتِلْكَ قُبُورُنَا أَضْحَتْ صَلَايَا

لباس‌های زیبا پوشیدیم، ولی لباس‌های ما خطاها را نپوشانید، آن کاخ‌های ماست که در هوا قدیمی شده است و آن قبرهای ماست که از بین رفته است».

ای مسلمانان، از دیگر احساسات زنده‌ی روز قیامت، تلاوت بسیار قرآن است. آیا معقول است که سخنران و خطیب وارد شود و نمازگزاران پس از او وارد شوند؟ بلکه در مسجد جاهای خالی بسیاری باقی می‌ماند، وقتی سخنران سلام می‌دهد، کسانی که عقب مانده‌اند، بدون هیچ اجر و ثوابی برای نماز می‌آیند. ساعت‌های اوّل و دوم، نماز چه می‌شود؟ افرادی که در صف‌های اوّل هستند، کجایند؟ گروهی از مردم همواره از دیگران پیشی می‌گیرند تا این که الله آنان را بر کسانی که نزدش هستند، برتری می‌دهد و همواره گروهی هستند که تأخیر می‌نمایند و الله آنان را نسبت به کسانی که نزدش هستند، به تأخیر می‌اندازد.

عده‌ای افراد بی‌فرهنگ هم هستند که احکام الهی را نمی‌فهمند و پس از دومین ندا و فراخوان و بعد از وارد شدن خطیب، به خرید و فروش می‌پردازند، این دیگر چه معامله‌ایست؟ الله در تجارت و معامله‌ی آنان سودی نبخشد. فرشتگان سکوت می‌کنند تا گوش فرا دهند، دروازه‌ی آسمان برای بالا رفتن دعا باز است، سخنرانان و خطیبان امت اسلامی بر منبرها هستند و دل‌های مردم برای شنیدن خطبه باز و گشوده است، آرامش مردم را دربرگرفته است، رحمت همه را فراگرفته است و الله در آسمان‌ها به آنان افتخار و مباهات می‌کند، در حالی که این افراد غافل با سرگرم شدن به خرید و فروش، احساسات مردم را جریحه دار می‌کنند.

خرید و فروش پس از دومین ندا، باعث جریحه دار شدن احساسات مردم و تجاوز به حرمت نماز جمعه است.

از دیگر آداب و سنت‌های روز جمعه، همان‌گونه که بیان کردم، خوشبویی و آراستگی است زیرا الله متعال می‌فرماید:

﴿۞يَٰبَنِيٓ ءَادَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمۡ عِندَ كُلِّ مَسۡجِدٖ[الأعراف: ٣١].

«ای فرزندان آدم، جامه‌ی خود را در هر نمازی برگیرید».

ای مسلمانان! نماز، نماز! باید بر نماز مداومت ورزید، به ویژه نماز جمعه. بر ادای نماز محافظت ورزید و آن را با خشوع و فروتنی ادا کنید و خود را برای آن آماده کنید شاید که الله با رحمت و مهربانی‌اش ما را بیامرزد.

والله اعلم، وصلی الله علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه وسلم.

***

[١٣٢]- بخاری، حدیث ٢٥، مسلم، حدیث ٩٤، از ابن عمر  ب، بخاری حدیث ١٣٨١، ٢٨٧٩، ٦٧٧٣ و مسلم، حدیث ٩٢٩٠ از ابوهریره  س.

[١٣٣]- بخاری، حدیث ٤٠٢٢، ٢٨٦٤، ٤٤١٦ و مسلم، شماره‌ی ١٣٧٣،١٣٧٥، ١٣٦٧.

[١٣٤]- احمد، حدیث ٥٨٦، ابوداود، حدیث ٥١٥١، از علی  س، احمد، حدیث ٢٦٠٧٨، ٢٦٢٥١، از ام‌سلمه  ل و ر.ک: صحیح آلبانی، حدیث ٨٦٨.

[١٣٥]- بخاری، حدیث ٦٣٦، ٧٠٦٣ و مسلم، حدیث ١٤٣٢.

[١٣٦]- احمد، حدیث ٨٧٣١ و ر.ک: ١٠٧٣.

[١٣٧]- ابوداود، حدیث ٤٢٦ و ترمذی، حدیث ١٧٠.

[١٣٨]- احمد، حدیث ٢٢٥٥٥، ترمذی، حدیث ٢٤٨٩، نسایی، شماره ٤٦١، ابن ماجه، حدیث ١١١٢، ر.ک: المشکاة، حدیث ٥٧٤.

[١٣٩]- مسلم، حدیث ٢٠٧، ٢٠٨، احمد، حدیث ١٤٦٨٤، ابوداود، حدیث ٤٦٧٠ و ترمذی، حدیث ٢٦٨٥.

[١٤٠]- ابوداود، حدیث ٦٥١، ترمذی، حدیث ٢٢٢ و ر.ک: المشکاة ٧٢١.