ناسپاسی شوهر را نکنید
الحمد لله رب العالمین والصلاة والسلام علی أشرف المرسلین نبینا محمد وآله وصحبه أجمعین.
أما بعد...
از ابن عباس ب آورده است که گفت: رسول الله ج فرمود:
««أُرِيتُ النَّارَ فَإِذَا أَكْثرُ أَهْلِهَا النِّسَاءُ يَكْفُرْنَ» قَيلَ: أَيَكْفُرْنَ بِاللهِ؟ قَالَ: «يَكْفُرْنَ الْعَشِيرُ، وَيَكْفُرْنَ الإِحْسَانَ، لَوْ أَحْسَنْتَ إِلَى إِحْدَاهُن الدَّهْرَ ثُم رَأَتْ مِنْكَ شَيْئًا، قَالَتْ: مَا رَأَيْتُ مِنْكَ خَيْرًا قَطُّ» «دوزخ به من نشان داده شد، دیدم که بیشتر اهل دوزخ، زنان هستند. زیرا ناسپاسی میکنند»
سؤال شد: آیا از الله ناسپاسی میکنند؟
فرمود: «از شوهرانشان ناسپاسی میکنند. [یعنی خدمت و محبت شوهران خود را نادیده میگیرند]. اگر تمام عمر به همسرت خدمت کنی، ولی یک بار از شما، چیزی (خلاف میلش) مشاهده کند، میگوید: من هرگز از تو خیری نَدیدهام»[٢٠٠].
این حدیث مناسبتی دارد و آن اینکه رسول الله ج برای امامت نماز عید، خارج شد.
همیشه برای خواندن نماز عید، مدتی صبر میکرد تا خورشید به اندازهی نیزهای بالا رود سپس لباسش را میپوشید، لباس زیبایی و تواضع و نزد مردمی که منتظرش بودند، میرفت.
او با مقدم مبارک و بهجت انگیزی که چشم را آکنده از بزرگی و جلالت نموده بود و دل را به وحشت میافکند، آنان را کمی منتظر گذاشت و در میان مردم از وحیی که الله از آسمان نازل کرده بود، سخن گفت.
وقتی سخنانش تمام شد در گوشهی مصلی، نزد زنان رفت و این دال بر عدم اختلاط است.
همچنین آموزشی است مبنی بر این که زن مسلمان در مجالس و کنفرانسهای خیر و نیکی حضور یابد و به سخنان مفید، درسهای اسلامی و کلاسهای با ارزش گوش فرا میدهد.
این از مسایل بسیار مهم است، ولی به شرط این که چشمش را فروهشته دارد، تقوای پروردگار را پیشه نماید و در غیاب شوهر، مقامش را حفظ نماید.
رسول الله ج در حدیث ام عطیه در صحیح بخاری به زنان حائضه و دختران در خانه فرمان داده است که روز عید، از خانه بیرون روند[٢٠١]. زن حائضه در گوشهای از مصلی مینشیند و در دعای مسلمانان شرکت میکند و به موعظه و خطبه گوش فرا میدهد و این امر دال بر آن است که زن حائضه وارد مسجد یا مصلایی که مردم در آن نماز میخوانند، نمیشود.
ابوداود حدیثی دارد مبنی بر این که نماز زن در خانهاش بهتر از نماز در مسجد است[٢٠٢].
عایشه ل آنگونه که در صحیح بخاری آمده است، گوید: اگر رسول الله ج کارهایی را که زنان پس از او انجام میدهند میدید، آنان را بسان زنان بنی اسراییل منع میکرد[٢٠٣].
اگر عایشه صحنههای امروزی را میدید، چه میشد؟! اگر این همه خود آرایی، اختلاط، ضعف ایمان، شناخت کم از سنت و شریعت را میدید، چه میشد؟! از الله متعال عافیت و سلامتی را مسألت داریم.
پیامبر ج نزد مردم رفت و در میانشان صحبت کرد، وقتی سخنانش تمام شد، به بلال بن رباح که مؤذنش بود، فرمود: «بیا با هم نزد زنان برویم».
او نزد زنان رفت و با همان موعظهی قبلی، آنان را پند و نصیحت نمود.
پس از حمد و ستایش الله و سلام و درود بر پیامبرش فرمود:
«صدقه بدهید که من شما را بیشتر ساکنان آتش دیدم».
زنی از میان زنها برخاست و گفت: چرا ما بیشترین اهل آتش هستیم؟ چه دلیلی بر این امر دلالت دارد و علتش چیست؟
این بیانگر آن است که طالب علم باید بحث و بررسی کند و اگر زن مسلمان موضوعی را متوجه نشد، باید از عالم بپرسد و درخواست فتوا نماید.
پیامبر اکرم ج فرمود:
«تُكْثِرْنَ اللَّعْنَ، وَتَكْفُرْنَ الْعَشِيرَ، مَا رَأَيْتُ مِنْ نَاقِصَاتِ عَقْلٍ وَدِينٍ أَذْهَبَ لِلُبِّ الرَّجُلِ الْحَازِمِ مِنْ إِحْدَاكُنَّ»[٢٠٤]. «به خاطر این که شما به کثرت نفرین میکنید و از شوهرانتان نافرمانی مینمایید و ناسپاسی میکنید و هیچ ناقص عقل و دینی نمیتواند مانند شما، مردان عاقل را فریب بدهد».
در این هنگام زنان با زیور آلات و هر آنچه داشتند، صدقه دادند و بلال نیز لباسش را پهن کرد، زیرا اینها برای بیتالمال مسلمانان است.
این امر نیز بیانگر آن است که زن مسلمان با سخنان، پول و زیورآلاتش مشارکت میکند و چیزی جز آنچه نزد الله متعال پیش فرستاده است، برایش باقی نمیماند و زیورآلات و گنجینههای واقعی، ادب، پرهیزگاری و پاکدامنی است.
منظور پیامبر ج از «ناقص عقل و دین» این است که شهادت او همراه یک زن دیگر معادل یک شهادت مرد است، زیرا او فراموشکار است و به مسایل خانه و کارهایی که به او مربوط میشود، رسیدگی میکند و این امر باعث فراموشی و ضعف یادآوری میگردد.
نقصان دین نیز به خاطر حیض است که نماز و روزه را از او ساقط میگرداند.
در اینجا منظور، چیزی نیست که برخی از مردم گمان میکنند و اینکه در آن نکوهش زنان است. این چطور ممکن است در حالی که الله متعال میفرماید:
﴿فَٱسۡتَجَابَ لَهُمۡ رَبُّهُمۡ أَنِّي لَآ أُضِيعُ عَمَلَ عَٰمِلٖ مِّنكُم مِّن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰۖ بَعۡضُكُم مِّنۢ بَعۡضٖۖ﴾[آل عمران: ١٩٥].
«پس، پروردگارشان دعای آنان را اجابت کرد [و فرمود که:] من عملِ هیچ صاحب عملی از شما را، از مرد یا زن، که همه از یکدیگرید، تباه نمیکنم».
چگونه چنین چیزی ممکن است در حالی که در میان آنان دانشمندان، فاضلان، پرهیزگاران و نیکوکاران وجود دارد.
مِنَّا الْفَوَاطِمُ رَبَاتُ الْعُلَا وَلَنَا
كُلُّ الزَّيَانِبِ هُمْ أَهْلٌ وَأَخْدَانُ
وَاللهِ لَوْ أَنْصَفَ التَّارِيخُ أُمَّتَنَا
لَسَجَّلَ الْـمَجْدَ عَذْبًا وَهَوَ سَهْرَانُ
«در میان ما فاطمهها وجود دارند که تربیت کنندهی والا مقامها بودند و تمام زینبها که از ما و دوستان ما هستند، به الله سوگند اگر تاریخ انصاف را در مورد امت ما رعایت کند، شبها بیدار میماند و مجد و عظمت را به شیرینی ثبت میکرد».
از اینها گذشته، پیامبر اکرم ج همراه زنان در نقشهای بسیاری زندگی کرد، او پدر بود و چند دختر داشت، برادر بود و چند خواهر داشت، شوهر بود و چند همسر داشت و از نزدیکان بود و عمه و خاله داشت.
از جمله مسایل جدید و تازه:
اول: فضل و برتری صدقهی زنان و همچنین مردان و اینکه از آتش رهایی میبخشد.
ای فرزندانِ «لا اله الا الله» و ای نوادگان محمد فرستادهی الله! صدقه بدهید.
صدقه چیست؟ صدقه هیچ مرز پایین و بالایی ندارد. پایینترین مقدار صدقه، لبخند، سخن نیکو و برداشتن موجبات آزار و اذیت از سر راه میباشد. اما در مورد بالاترین مقدار صدقه، به این فرمایش الهی گوش کن:
﴿مَّثَلُ ٱلَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمۡوَٰلَهُمۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنۢبَتَتۡ سَبۡعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنۢبُلَةٖ مِّاْئَةُ حَبَّةٖۗ وَٱللَّهُ يُضَٰعِفُ لِمَن يَشَآءُۚ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِيمٌ٢٦١﴾ [البقرة: ٢٦١].
«مَثَل [صدقاتِ] کسانی که اموالِ خود را در راه الله انفاق میکنند همانند دانهای است که هفت خوشه برویاند که در هر خوشهای صد دانه باشد و الله برای هرکس که بخواهد [آن را] چند برابر میکند، و الله گشایشگر داناست».
و در حدیث صحیحی از رسول الله ج آمده است که فرمود:
«وَالصَّدَقَةُ تُطْفِئُ الْخَطِیئَةَ»[٢٠٥]. «صدقه گناه را خاموش میکند».
در حدیث دیگری از پیامبر ج آمده است که فرمود:
«مَنْ تَصَدَّقَ بِعَدْلِ تَمْرَةٍ مِنْ كَسْبِ طَيِّبٍ، وَلَا يَقْبَلُ اللهُ إِلَّا الطَّيِّبَ، وَإنَّ اللهَ يَتَقَبَّلُهَا بِيَمِينِهِ، ثُمَّ يُرَبِّيهَا لِصَاحِبِهِ، كَمَا يُرَبِّي أَحَدُكُمْ فَلُوَّهُ، حَتَّى تَكُونَ مِثْلَ الْجَبَلِ»[٢٠٦]. «الله فقط از مال حلال، صدقه قبول میکند، و هرکس به اندازهی یک دانه خرما، از مال حلال، صدقه دهد، الله آن را در دست راست خود میگیرد و برای صاحبش چنان پرورش میدهد «بزرگ میکند» که شما کره اسب خود را پرورش میدهید تا اینکه آن دانهی خرما، بهاندازهی یک کوه شود».
در حدیث صحیح دیگری آمده است که فرمود:
«کُلُّ امْرِيءٍ فِي ظِلِّ صَدَقَتِهِ یُقْضَی بَیْنَ النَّاسِ»[٢٠٧]. «هر شخص در سایهی صدقاتش است تا اینکه در میان مردم داوری شود».
و احادیث دیگر از جمله حدیثی که در صحیحن آمده است که فرمود:
«مَا مِنْ يَوْمٍ يُصْبِحُ الْعِبَادُ فِيهِ، إِلَّا مَلَكَانِ يَنْزِلَانِ، فَيَقُولُ أَحَدُهُمَا: اللَّهُمَّ أَعْطِ مُنْفِقًا خَلَفًا، وَيَقُولُ الْآخَرُ: اللَّهُمَّ أَعْطِ مُمْسِكًا تَلَفًا»[٢٠٨]. «هر روزی که بندگان، صبح میکنند، دو فرشته از آسمان نازل میشود. یکی میگوید: یا الله! به کسیکه در راه تو انفاق میکند، عوض بده و دیگری میگوید: یا الله! به کسیکه از انفاق، خودداری میکند، ضرر و زیان برسان».
صدقه انواع و اقسام بسیاری دارد که بزرگترین و والاترینش، بنا بر گفتهی ابن قیم، صدقه با علم، سپس صدقه با نفس است، بدین ترتیب که خونت در راه الله ریخته شود و روحت را به الله بفروشی.
یَجُودُ بِالنَّفْسِ أَنْ ضَنَّ البَخِیلُ بِهَا ... وَالْجُودُ بِالنَّفْسِ أَقْصَی غَایَةِ الْجُودِ
«او جانش را میبخشد اگر بخیل، از بخشش آن بخل میورزد، بخشش و عطای جان، بزرگترین سخاوت است».
از جمله انواع صدقه، صدقه با وقت است. برخی از افراد نیکوکار صالح را میبینیم که شبانه روز وقتشان را صرف مسلمانان میکنند، نه استراحتی دارند و نه خوابی، بلکه همه را صرف مسلمانان مینمایند.
مُتَيَّمٌ بِالنَّدَی لَوْ قَالَ صَاحِبُهُ
هَبْ لِي فُدِيت كَرَی عَيْنَيْكَ لَمْ يَنَمِ
گوید: اگر خواب چشمانش را بخواند، به خاطر کرم و بخشش هرگز نمیخواند.
این از ویژگیهای جوانمردان است که وقتشان را میبخشند و در اختیار دیگران قرار میدهند.
از دیگر انواع آن، بخشش مال است، بدین ترتیب که در هرگونه نیاز و احتیاجی انفاق کنی.
رسول الله ج زن را به صدقه دادن بسیار سفارش نموده است زیرا برخی از زنان پست صفتند، بسیار لعنت، دشنام و ناسزا میگویند و این از گناهانی است که فقط صدقه میتواند جایش را بگیرد. پیامبر ج، زنان را متوجه این مطلب نمود که او میتواند از لباس، طلا، مال و ثروت و کار نیکش صدقه دهد و پاداش آن را نزد الله تبارک و تعالی خواهد یافت.
وقتی پیامبر الله ج در مصلی، به دادن صدقه فرمان داد – این حدیث در صحیحین آمده است – زینب همسر عبدالله بن مسعود س نیز در میان حاضران نشسته بود. او برخاست و پس از شنیدن موعظه به خانه رفت و زیورآلات و طلا و نقرهاش را برداشت و از خانه خارج شد. ابن مسعود او را در راه دید و گفت: به کجا میروی؟
او گفت: میروم تا آنها را صدقه بدهم. ابن مسعود گفت: من و فرزندت به این صدقه مستحقتریم.
او گفت: نه، تا وقتی که از رسول الله بپرسم. او به خانهی رسول الله ج رفت و بلال، جلوی در نگهبانی میداد. زینب به بلال گفت: میخواهم با رسول الله ملاقات کنم. گفت: تو که هستی؟ گفت: من زینب همسر ابن مسعود هستم.
این دال بر آن است که دانستن نام زنان در اسلام، در صورتی که زن عاقل، باحجاب و خردمند باشد، ایرادی ندارد.
بلال س نزد پیامبر ج رفت و گفت: زینب از شما اجازهی ورود میخواهد – در مدینه حدودا هفت زینب بود. پیامبر لبخندی زد و فرمود: «کدام زینب» او گفت: زینب همسر ابن مسعود.
زینب نزد رسول الله ج آمد و در این باره از او پرسید، پیامبر ج به او فرمود: «ابن مسعود راست گفت. همسر و فرزندت مستحقترین کسان نسبت به صدقهات هستند».
او زیورآلاتش را به شوهر فقیرش داد[٢٠٩].
این بیانگر آن است که زن باید زکات مالش را به شوهر فقیرش بدهد و این فتوای علماست.
دوم: این گفته رسول الله: «ناسپاسی شوهرانشان را میکنند». کفران، مصدر است به معنای پوشاندن.
گویند: «کَفَرتُ النَّبَاتَ فِي الأَرضِ» یعنی گیاه را در زمین پوشاندم و «کَفَرَ الَمعرُوفَ» یعنی پوشاندن نیکی.
کافر بدین خاطر چنین نامیده شده است زیرا نیکی الله و آیات و نشانههای الهی را انکار نموده است. الله سبحانه و تعالی میفرماید:
﴿يُعۡجِبُ ٱلزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ ٱلۡكُفَّارَۗ﴾[الفتح: ٢٩].
«برخی از مفسران گویند: «کفار» همان کشاورزاناند، زیرا آنان گیاه را در زمین مخفی میکنند و آن را با خاک میپوشانند.
دیگران گفتهاند: منظور از «کفار» همان کافران معروف است، کسانی که الله، پیامبر و روز قیامت را انکار کردهاند.
«العَشِیر» همان شوهر است و از کلمهی معاشرت و همنشینی گرفته شده است. الله متعال میفرماید: ﴿عَاشِرُوهُنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِۚ﴾ [النساء: ١٩] «و با آنها به شایستگی رفتار کنید» از جمله علل وارد شدن به آتش، انکار نیکی شوهر از جانب همسر است.
چنین انکاری از طبیعت و سرشت زنان است – جز کسیکه الله به آنان رحم کند – پس نیکیها و کارهایت هرگز او را راضی و خشنود نمیسازد مگر اینکه زنی صالح، باتقوا و عبادتگزار باشد.
حکمت الله ایجاب نمود که پیامبر ج در خانهاش با هم و غم، غیرت، مشکلات و رویدادهای زن زندگی کند. او نُه زن داشت و درون و افکارشان را شناخت و از حال و روز مردم مطلع شد.
مردی نزد او آمد و از همسرش شکایت کرد. پیامبر ج فرمود: «آنان شری غالب برای غلبهکننده هستند»[٢١٠]. یعنی زنان همواره چیزه و غالب هستند اگرچه که تو بارها و بارها سعی و تلاش کنی.
ابو ایوب س به دیدار عبدالله بن عمر ب در خانهاش رفت، او یکی از پرهیزگاران صحابه است، با این حال دید بر دیوارهای خانهاش پردههای زیبا آویزان است و این همه رفاه و تجملاتش را انکار نمود. ابن عمر گفت: در این امر، زنان بر ما چیره گشتند ای ابو ایوب!
مردی نزد عمر بن خطاب آمد تا از همسرش شکایت کند. وقتی به در نزدیک شد صدای همسرش را شنید که از صدای عمر بلندتر بود! او با خود گفت: «ای بندهی اللهِ یاریگر، نزد تو آمدم تا مرا یاری دهی، تو خود ای بندهی اللهِ یاریگر، نیاز به یاری رسانی داری؟!»
او در زد و این مطلب را به او گفت. عمر مردی با حکمت بود پس گفت: زندگی با نیکی میگذرد، او همسرم است، برایم نان میپزد، لباسم را میشوید، به من خدمت میکند و اگر من با او لطیف و مهربان نباشم، هرگز نمیتوانستیم سالها در کنار هم زندگی کنیم. یا آنگونه که او فرمود.
پس باید زن را با ملایمت و نرمی نصیحت کرد و رفتارش را تحمل نمود.
در حدیث صحیحی آمده است که رسول الله ج به خانهی فاطمه دخترش آمد تا ببیند علی کجاست. او گفت: او را خشمگین نکردم و او از خانه بیرون رفت[٢١١]. یعنی فاطمه و علی با هم بگو مگو کردهاند.
آنها علی و فاطمه هستند، پس دیگران چه کنند؟!
زن باید در مورد شوهرش از الله بترسد. در حدیث صحیحی از ابی امامه از رسول الله ج آمده است که فرمود:
«إِذَا صَلَّتِ المَرْأَةُ خَمْسَهَا وَصَامَتْ شَهْرَهَا وَأَطَاعَتْ زَوْجَهَا دَخَلَتْ جَنَّةَ رَبِّهَا»[٢١٢]. «وقتی زن نمازهای پنجگانهاش را بخواند، ماهش را روزه بگیرد و از شوهرش اطاعت کند وارد بهشت پروردگارش میشود».
یا آنگونه که رسول الله ج فرمود.
هیچ نیکی را انکار نکن زیرا پست فطرتترین مردم کسی است که نیکی را انکار میکند و به همین خاطر نزد عربها او را «لئیم» یعنی «پست و فرومایه» گویند.
إِذَا أَنْتَ أَكْرَمْتَ الْكَرِيمَ مَلَكْتَهُ
وَإِنْ أَنْتَ أَكْرَمْتَ اللَّئِيمَ تَمَرّدَا
«اگر نسبت به انسان بزرگوار، بذل و بخشش داشته باشی، او را به دست آوردهای، و اگر نسبت به انسان پست و فرومایه بخشش کنی، او سرکشی و طغیان میکند».
نفرت انگیزترین مردم نزد مردم، کسی است که نیکی را انکار نماید و احسانشان را از یاد میبرد و کرم و بخشش آنان را به دست فراموشی و غفلت میسپارد. حال چه رسد به کسیکه نسبت به همسرش بزرگواریهای بسیاری داشته است؟
سوم: رسول الله ج زنان را مورد خطاب قرار داده است و در جلسات خصوصی و عمومی با آنان سخن میگفت.
اسما دختر زید نزد او آمد و گفت: ای رسول الله، مردان در مورد تو بر ما چیره گشتهاند، همراه تو حج میکنند، به عمره میروند و در کنار تو جهاد میکنند پس روزی را هم برای ما در نظر بگیر.
پیامبر ج رویش را گرداند و به صحابه گفت: «آیا سخنرانیای بهتر از این شنیدهاید».
و روز دوشنبه را برایشان در نظر گرفت[٢١٣].
رسول الله ج به طور مستقیم از زنان بیعت میگرفت همانگونه که در حدیث صحیحی آمده است که هند دختر عتبه آمد تا با پیامبر ج بیعت کند. رسول الله ج برای بیعت با آنان چند شرط داشت از جمله این که در هیچ کار نیکی از او نافرمانی نکنند، حقوق زناشویی را ادا کنند و از این موارد.
پیامبر اکرم ج به پرسشهایشان گوش میداد و بدان پاسخ میگفت. آنان نیز از فهم و درک مسایل دین شرم و حیا نمیکردند. در احادیث، پرسشهای بسیار زنان از رسول الله ج آمده است.
مانند فاطمه دختر ابی حبیش، حمنه دختر جحش، هند دختر عتبه، ام انس ش و دیگران. آنان دربارهی مسایل خصوصی خود از او سؤال میکردند و او نیز به آنان گوش فرا میداد و بدون هیچ ناراحتی و انزجاری به آنان پاسخ میگفت».
بنابراین بر هر عالمی واجب است که قسمتی از وقتش را برای زنان در نظر بگیرد، آنان را موعظه و نصیحت کند، به مسایل خصوصی زندگی آنان مانند مسایل حیض، نفاس و مانند آن پاسخ گوید، چرا که اسلام هم برای مرد است و هم برای زن و محدود به گروه خاصی نمیشود.
سومین مسألهای که هر زن باید بداند – و آن را پیش از این بیان کردهام – رفتار و اطاعت در کارهای نیک را بهبود بخشد، نفس خود و اموال شوهرش را حفظ کند، پس کسی را که شوهرش راضی نیست به خانه نیاورد، خود را آرایش نکند، بدحجابی نکند، پنهانی به او خیانت نکند. اگر چنین کند، به بدترین وجه به او بدی کرده است و پیوند رحم و ارتباط زناشویی میان خود و او را از بین برده است و ما از این کار زن به الله پناه میبریم چرا که الله در این باره میفرماید:
﴿حَٰفِظَٰتٞ لِّلۡغَيۡبِ بِمَا حَفِظَ ٱللَّهُۚ﴾[النساء: ٣٤].
«[و] به پاس آنچه الله [برای آنان] حفظ کرده است، اسرار [شوهرانِ خود] را حفظ میکنند».
زنی که در پنهان، الله را حاضر و ناظر میداند و مراقبت الله را احساس میکند، در خفا خود و اموال شوهرش را نیز حفظ مینماید.
اما حقوق زن؛ برخی از حقوق زن رحمت و مهربانی با او، لطافت، پوشاک، نفقه و یاری او بر طاعت الله ﻷ، ادای حقوقش به موقع و صبر و بردباری در برابر او میباشد، چرا که او از دندهای خمیده آفریده شده است.
والله أعلم وصلی الله علی نبینا محمد وآله وصحبه وسلم.
***
[٢٠٠]- پیش از این تخریج شده است.
[٢٠١]- بخاری، شماره ٩٦٩.
[٢٠٢]- پیش از این تخریج شده است.
[٢٠٣]- بخاری، حدیث ٨٦٠ و مسلم، حدیث ٩٥٠.
[٢٠٤]- بخاری، شماره ٢٠٢، ١٤٤٤.
[٢٠٥]- احمد، حدیث ٢١٦٣٩، ٢١٧٥٦، ترمذی، حدیث ٢٦٨٣، نسایی در الکبری، حدیث ١١٢٨٩، ابن ماجه، حدیث ٤٠٥٩ و ر.ک: المشکاة، حدیث ٢٩.
[٢٠٦]- بخاری، حدیث ١٣٩٠، ٧٢٦٤ و مسلم، حدیث ٢٢٩٦ و «فلو» همان کره اسب است.
[٢٠٧]- احمد، حدیث ١٧٠٠٦، ابن خزیمه، حدیث ٢٤١٦، ابن حبان، حدیث ٣٢٧٦، بیهقی در سننش، حدیث ٧٧٧٣، و حاکم، حدیث ١٥٥٠.
[٢٠٨]- بخاری، حدیث ١٤٢٣ و مسلم، حدیث ٢٢٨٩.
[٢٠٩]- این حدیث پیش از این از ابی سعید خدری س روایت شد و در بخاری نیز از زینب همسر عبدالله روایت شده است، حدیث ١٤٤٨ و مسلم، حدیث ٢٢٧١.
[٢١٠]- احمد شمارهی ٦٨٦٧.
[٢١١]- بخاری، حدیث ٤٣٦ و مسلم، حدیث ٦١٨٢.
[٢١٢]- احمد، حدیث ١٦٧٣ و ر.ک: المشکاة، حدیث ٣٢٥٤.
[٢١٣]- بخاری در حدیثی شبیه آن، حدیث ١٠١، ٧١٤٦ و مسلم، حدیث ٦٦٥١.