«نویسندگان غربی و روش معاندانهی آنان»
با آنکه حضرت سید بنابر کارهای اصلاحی و انقلابی خود که در تاریخ مصلحین و دعوتگران مثال آن کم دیده میشود و از عظمت و شهرت بخصوصی در زمان خود و بعد از آن برخوردار بود، ولی در اروپا آنقدر مورد انتقاد قرار گرفت و بر علیه شخصیت و حرکتش تهاجم شد که به یقین میتوان گفت جزء ذات مقدس آن حضرت ج در مورد هیچ شخص دیگری چنین چیزی دیده نشده است.
چنین معلوم میشود که نویسندگان در این موضوع نیاز به مطالعه و زحمت حس نکردهاند، یا فقط به سخنهای شنیده اکتفا نمودهاند و یا هم به جای تاریخنویسی مهارت را در تاریخسازی بخرج دادهاند. در اروپای جدید، آزادی فکر و تلاش حق و راستی در علم و تحقیق آغاز شده بود و بر علیه تعصبات مذهبی و خرافهپرستی و بیتحقیقی جنگهای خونریزی بوقوع پیوسته بود. این کار از یک نظر برای دنیا خیلی مفید بود و بعد از آن امید میرفت که انگیزهی تحقیق و نگارش در یک موضوع تاریخی و علمی بجای اینکه عناد و تعصب و اهداف سیاسی باشد، تلاش حق و جویایی واقعیت خواهد بود، نویسندگان نیمهی اول قرن نوزدهم در این خصوص مانند مولفین و فضلای قرون وسطی که در سایهی جنگهای صلیبی پرورش یافته بودند و احساساتی بودند، نخواهند بود. ولی چه باید کرد؟ که زندگی انسانی مجموعه تضادها است و در این دنیا چیزهایی بوقوع میپیوندد که انسان انتظارش را ندارد.